سیدی «هیچی» میگوید: جهان اشراق، جهانی بسیار پیشرفته است. برای اتصال یا ورود به این جهان، کانالهایی از نور وجود دارد که باید شناخته شوند. شناخت این کانالها نیازمند حسی فراتر از جسم است؛ حسی که باید بسیار پالوده و پیشرفته باشد.
هر چیز دو چهره دارد: یکی آشکار و دیگری پنهان. چهرههای آشکار مانند ظاهر انسان، جسم و رفتارهای قابل مشاهدهاند. چهرههای پنهان شامل افکار، انگیزهها، احساسات و روحاند؛ همان ریشههای رفتار انسان.
حکمت اشراق: این مکتب توسط شیخ شهابالدین سهروردی در اوایل قرن هفتم بنیانگذاری شد. «اشراق» به معنای طلوع نور یا خورشید است. فلسفه آن بر پایه نور، تابش و اهمیت شهود در شناخت حقایق بنا شده است. در این مکتب، نفس بهعنوان جوهری نوری در نظر گرفته میشود و تأکید بر پنج حس درونی است؛ حواسی که در خواب یا اندیشه، اشیاء را با چشم دل درک میکنیم.
حکمت مشاء: مکتبی فلسفی در جهان اسلام که بر پایه فلسفه ارسطو شکل گرفت. این مکتب بر استدلال، عقلگرایی و آنچه با حواس ظاهری قابل مشاهده و بررسی است، تأکید دارد. از بزرگان این مکتب میتوان به ابنسینا، ابونصر فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی اشاره کرد.
حکمت اشراق و مشاء در تضاد با یکدیگر نیستند، بلکه مکمل هم هستند. هر یک بخشی از حقیقت را میبیند؛ مانند کسانی که از سوراخ کلید به اتاقی نگاه میکنند و هر کدام بخشی از آن را میبینند (مبل، یخچال، میز ناهارخوری) اما وقتی در اتاق باز شود، همه چیز آشکار میگردد.
مثال اعتیاد: همانطور که فلسفهها مکمل یکدیگرند، روشهای درمان اعتیاد نیز نباید در تقابل باشند. استاد میگوید: در صحبتهای شما، فاصله جهانتان با اشراق، افراد و مادیات هستند؛ مثالی میزنیم: تفاوت میان حوضی پر از لجن و آب تیره با حوضی زلال که از چشمههای روان سیراب میشود، بسیار است.
جهانهای زیرین نسبت به اشراق، ماهیتهای گوناگونی دارند. از اشراق به بالا، دیگر سدی وجود ندارد، اما عرصه عمل در پایین، ظلمانی و دشوار است.
امیدواریم در این روزها حالتان خوب باشد. ما جز بیان حق، سخنی نداریم؛ زیرا فرمان، صادر شده و ما طبق آن فرامین، مسیر خود را ادامه میدهیم تا آنچه میکاریم، به بهترین شکل به دستمان برسد و در همان راه مصرف شود. خداوند تبارک و تعالی، انتخاب مسیر را بر عهده دارد. در این معقولات، راه همیشه روشن بوده است. آنچه حق است، نامش جاودانه میشود و آنچه ناحق است، به اعمال شیطانی پیوسته و سرانجام در زمره گمراهان قرار میگیرد. ما تلاش میکنیم آنچه را که به آن ایمان راسخ داریم، به بندگان تسلیم خداوند هدیه کنیم. ما از خود چیزی نمیدهیم، بلکه فرمانی را اجرا میکنیم که باید تحقق یابد. خواص در این راه حتی از جزئیات بدن و اعضای جسمانی خود میگذرند. این انفاقهای جسمانی، نهایت گذشت، بردباری و صبر انسان است و همین بزرگی، سود انسان را رقم میزند. نباید نگران یا غمگین باشید که از نظر ظاهری به درجهای دیگر میرسید؛ زیرا این انفاقها موجب تقرب به خداوند میشود. با از دست دادن پیکرههای ظاهری، چیزی از انسان کاسته نمیشود.
غم بزرگ میتواند انسان را به پایینترین درجه یا بالاترین مقام الهی سوق دهد. علت مهم نیست؛ زیرا بیشترین علل به خواست قدرت مطلق صورت میگیرد. ما این مسائل را بیشتر از شما تجربه کردهایم. صبر داشته باشید. با این مطالب، پیشنهاد میکنیم اندکی از تفکرات فعلی فاصله بگیرید. درباره دیدارها و بحثهای شما باید گفت که با استفاده از فرصتها به خواستهها نزدیک شدهاید.
زمان زمینی دوام ندارد؛ پس باید در این زمینه، تعمق بیشتری کنید. به تقدیر، کاری نداشته باشید، خودتان پیش بروید. تقدیر نیز عملی جداگانه دارد. در مسیر خصلتهای ذاتی خود حرکت کنید. نیروهای خفته همیشه فرشتگان آرام و سفیدپوش نیستند؛ برای پالایش و دور ساختن آنها نیز باید فعالیت کرد که شرط اول همین است.
نتیجهگیری: انسان باید به سوی ارزشها حرکت کند، ضد ارزشها را حذف نماید و با صبر و تدریج تغییر کند. باید از داشتههایمان، از جمله انفاق، به بهترین شکل بهره ببریم. در نهایت، نحوه برخورد با غمهای بزرگ و تغییر افکار منفی، مسیر صعود یا سقوط را تعیین میکند. زندگی در زمان حال، با رعایت فرامین الهی، بهترین راه برای رسیدن به آسایش و آرامش است.
منبع: سیدی هیچ (آقای مهندس)
نویسنده: همسفر ساناز رهجو راهنما همسفر فاطمه(لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
84