English Version
This Site Is Available In English

بشکافید آنچه شکافتنی نیست

بشکافید آنچه شکافتنی نیست

جلسه دوم از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی آبیک به استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر شکوفه و دبیری همسفر گلزار با دستور جلسه: «وادی هفتم(رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت می نمائیم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 17 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم بابت این لحظه که یک توفیق اجباری نصیب بنده شد؛ اما این را می‌دانم حتماً باید امروز در این جایگاه قرار می‌گرفتم و آموزش جدیدی می‌گرفتم .

دستور جلسه امروز، وادی هفتم است: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنیم. قبل از کنگره همه ما تجربه‌های خیلی زیادی داشتیم، راه‌های زیادی را رفتیم به عبارتی هزار راه نرفته را رفتیم؛ اما برگشت کردیم، به کوه برخورد و به دره سقوط کردیم و همیشه کاسه چه کنم در دستمان بود. بارها به خدا گفتیم: خدایا راهی پیش پای من قرار بده تا بتوانم از تاریکی‌های زندگی رها شوم، دراین‌بین اعتیاد یکی از تاریکی‌های زندگی ما بود.

خوب به‌خاطر دارم که در طی شبانه‌روز تنها سه ساعت می‌توانستم بخوابم آن هم با کمک داروهای خواب‌آور و همیشه به دنبال راهی بودم که نجات پیدا کنم از تمام ضد ارزش‌هایی که در درونم بود؛ بغض، کینه، نفرت و... واقعاً خسته بودم از تمام حال خرابی‌هایی که داشتم و راه نجاتی نبود.

نمی‌دانم خدا کجا صدایم را شنید و اجابت کرد؛ مسافرم که در تهران سفر می‌کرد به دلیل شرایط کاری به‌اجبار به قزوین آمد و در قزوین شروع به سفر کرد، من به واسطه ایشان، به کنگره راه پیدا کردم و اینجا بود که راه برایم نمایان شد.

در وادی هشت عنوان می‌شود که با حرکت راه نمایان می‌شود؛ اما ورود من به کنگره، راه‌های زیادی را برایم نمایان کرد و تازه متوجه شدم که هنوز اندر خم یک کوچه هستم.

هیچگاه اولین لبخند خانم فرنگیس را فراموش نمی‌کنم که باعث پایبند شدن من به کنگره شد و پس از آن تا به امروز آمده‌ام و هستم؛ به‌گونه‌ای که به یاد ندارم در این ده سالی که در کنگره هستم غیبت کرده باشم، مگر به تعداد انگشتان دست و پایم و شاید هم کمتر.

آموزش‌های کنگره، سی‌دی‌هایی که آقای مهندس در اختیار ما قرار می‌دهند، کتاب ۱۴ وادی برای رسیدن به خود، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تمام صحبت‌های آقای مهندس با اساتیدشان، اگر دقت موشکافانه کنیم، متوجه می‌شویم که همه کد و رمز هستند و در پس تمام این رمزها، رازی نهفته است.

سی‌دی‌ها را سرسری ننویسیم، خصوصاً وادی‌هایی که به‌صورت قوانین در کتاب ۶۰ درجه بیان شده‌اند؛ رمزهایی هستند که آقای مهندس خیلی تلاش می‌کنند ما را به این بیداری و آگاهی برسانند و این من هستم با مجوزی که برایم صادر شده تا چه اندازه از آن استفاده کنم ‪.

درست است که برای بودن من مجوز صادر شده است؛ اما نکته قابل‌اهمیت، خواست من در این مسیر است. آقای مهندس دژاکام همیشه و در اکثر سی‌دی‌ها در مورد مثلثی با سه ضلع خواست، تقدیر و فرمان الهی صحبت می‌کنند: تقدیر که کار خودش را انجام می‌دهد و همین‌طور فرمان صادر شده انجام می‌پذیرد؛ آنچه که موردتوجه ما است «خواست» است؛ آیا من خواسته دارم؟ پاسپورت را در اختیار من قرار داده‌اند، آیا من بلیط می‌خرم و عازم این سفر الهی می‌شوم یا نه؟ زمانی که در این مسیر قرار می‌گیرم یکی‌یکی راه‌ها برایم باز می‌شود.

وادی اول، کد تفکرکردن را باز می‌کند و می‌گوید: اول تفکر کن سپس حرکت کنید. این وادی هم در مورد انسان‌های خردمند و کم‌خرد صحبت می‌کند، اول فکر کن و بعد حرف بزن؛ زیرا پندار توست که به کلام تبدیل می‌شود و کلام تو به عمل تبدیل می‌شود. اگر بتوانیم کد وادی اول را برای خودمان رمزگشایی کنیم، خیلی راحت‌تر می‌توانیم از وادی‌های بعدی با قدم‌های محکم‌تر عبور کنیم.

وادی اول تا چهارم در مورد تفکر است؛ اما وادی پنجم، کد حرکت‌کردن است. این وادی می‌گوید: حرکت و تلاش کن تا من راز و رمزهای دیگری را برایت نمایان کنم . وادی ششم، تو را به فرمان عقل دعوت می‌کند و چنانچه به فرمان عقل برسید، می‌توانید رمزگشا باشید؛ یعنی من در انجام کارها از فرمان عقلم استفاده کنم.

تمام رنج‌ها و سختی‌های زندگی من، رمز زندگی من است و خداوند به هر کسی به‌اندازه ظرف وجودی خودش مشکلات می‌دهد. اگر می‌بینم زندگی من پر از گره، سختی و مشکلات است؛ باید خیلی خوشحال باشم که خدا مرا لایق دانست تا این رنج‌ها را ببینم، بتوانم خودم و دنیای درونم را بشناسم؛ زیرا بیرون هیچ خبری نیست، هرچه هست درون ما است. آقای مهندس حسین دژاکام، همیشه با آموزش‌هایشان شما را هدایت می‌کنند به‌طرف دنیای درونتان، شما باید به کمک آموزش‌ها و کد و رمزهایی که به آن پی می‌برید به گنج درونی‌تان برسید و قفل گنج درونتان را پیدا کنید.

هر کس رمز مخصوص به خودش را دارد؛ مانند گاوصندوق‌های متعددی که در بانک‌ها است و هر کدام رمز مخصوص به خودش را دارد، زندگی هر انسانی نیز رمز مخصوص به خود را دارد. باید در دل آموزش‌ها بروید و بشکافید آنچه شکافتنی نیست، زمانی که شکافتید می‌توانید به رازی که پشت گاوصندوق یا به عبارتی پشت مشکلات است پی ببرید؛ چگونه؟ با یادگیری آموزش‌ها، کاربردی‌کردن آنها، فرمانبردار و تسلیم بودن.

وادی پنجم ما را به تسلیم‌شدن و رهاکردن هدایت می‌کند. تا به این حد در مسائل مختلف گیر نکنید؛ اگر چیزی اتفاق نمی‌افتد، قطعاً زمان آن نرسیده و یا اینکه به مصلحت ما نیست، سعی کنیم این چیزها را یاد بگیریم .

پس پیداکردن و یافتن راه اولین قدم است؛ ما راه را یافتیم، قدم‌ها را یکی‌یکی برداشتیم، سی دی نوشتیم، فرمانبرداری کردیم، آموزش گرفتیم و مشارکت هم کردیم، حالا برداشتمان از تمام این‌ها چیست؟ آن حال خوشی که دریافت می‌کنیم، همان برداشت ماست.

سفر اولی‌ها یا سفر دومی‌هایی که مشغول سفر هستند هیچ‌کدام حال امروزشان مانند روزی که تازه سفر را آغاز کرده بودند نیست و این همان برداشتی است که هر کدام از ما می‌توانیم داشته باشیم.

اجرای نشان پیمان وادی هشتم همسفر محبوبه توسط راهنما همسفر پروانه:

مرزبانان کشیک: همسفر زهرا – مسافر فتح الله
تایپیست: راهنمای تازه واردین همسفر مریم
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .