جلسه هفتم از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی نائین به استادی راهنمای تازهواردین همسفر سارا، نگهبانی راهنما همسفر محبوبه و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 17 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که به من اجازه داد وارد کنگره شوم، آموزش بگیرم و خدمت کنم. وادی هفتم میگوید: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت مینماییم». این وادی میگوید ما برای رسیدن به حقیقت دو کار را باید انجام دهیم، یکی اینکه راه درست را پیدا کنیم، دوم اینکه در این مسیر، چیزهایی به دست آورده و برداشت کنیم. حقیقت از حق میآید؛ یعنی راستی و درستی، چیزی که همیشه بوده، هست و خواهد بود، چیزهایی که ما میخواهیم به دست بیاوریم؛ یعنی آسایش، آرامش و سلامتی. آقای مهندس با مثال گاوصندوق رمز و راز را بهخوبی برای ما شرح دادند. آن چیزی که کمک میکند ما در گاوصندوق را باز کنیم، رمز است و محتویات داخل گاوصندوق هرچه که باشد مثل پول و طلا راز است. ما یکعمر به دنبال راه میگشتیم؛ اما نرسیدیم؛ زیرا هدف ما رسیدن به شمال بود؛ اما بهطرف جنوب حرکت کردیم. در این راه بسیار زحمت کشیدیم و تلاش کردیم؛ ولی بهجای شمال، به سمت جنوب راه پیمودیم. خسته شدیم، کم آوردیم و به پریشانی رسیدیم؛ اما به مقصد نرسیدیم؛ زیرا راه ما درست نبود.
وادی هفتم میگوید ابتدا تفکر کن و راه درست را انتخاب کن. ما دایم بر سر دوراهیهای مختلف قرار میگیریم و باید راه درست را انتخاب کنیم تا به نتیجه برسیم. اگر مسیری را طی کردیم و با تعادل، آرامش و حال خوش به مقصد رسیدیم، انتخاب راه، درست بوده؛ اما اگر هرچه رفتیم، نرسیدیم و خسته و کلافه شدیم باید بایستیم و دوباره تفکر کنیم تا مطمئن شویم که راه درست را انتخاب کردهایم. زمانی که ما وارد کنگره شدیم نمیدانستیم اعتیاد چیست، ترک با درمان چه تفاوتهایی دارد و سیستم شبه افیونی چیست. در کنگره اینها را یاد گرفتیم و به اصل موضوع پی بردیم؛ یعنی یک پله بالا آمدیم. در ادامه شروع کردیم به آموزش گرفتن. در بدو ورود، هدف من فقط رهایی مسافرم بود؛ اما پس از مدتی راهنما به من گفت: مسافر خود را رها کنم و آرامآرام از ضدارزشها دور شوم؛ زیرا برای تغییر شرایط، ابتدا باید خودم تغییر کنم. زمانی که فلز وجودی من عوض شود، محیط پیرامون من نیز تغییر میکند. استاد امین میفرمایند برای تغییر؛ باید علم بیاموزیم. آموختن یک علم یعنی پیبردن و درک حقیقت مربوط به آن موضوع. برای درک هر موضوعی لازم است که در صراط مستقیم باشیم. اگر وارد صراط مستقیم شدیم، شروع میکنیم به یادگرفتن موضوع.
استاد امین میفرمایند: «اگر میخواهی قدرت درک حقیقت به تو داده شود باید از ضدارزشها دوری کنی و در صراط مستقیم قرار بگیری، در این صورت خودبهخود راه برایت باز میشود». ما به کنگره آمدیم و راه برایمان باز شد. آمدن به کنگره، رمز موفقیت ماست و آنچه اینجا یاد میگیریم و برداشت و عملی میکنیم رازی است که ما را به حقیقت میرساند. انسان هرچه کمتر مرتکب ضدارزشها شود، درک و فهم بیشتری از مسائل به دست میآورد و چنانچه انسان ضدارزشهای بیشتری انجام دهد درک کمتری از حقیقت خواهد داشت؛ یعنی دقیقاً میگوید با دروغ و سایر ضدارزشها ما قفلساز میشویم و با راستی و عمل به ارزشها و حرکت در صراط مستقیم، کلیدساز میشویم. در این جهان کلیدسازان اندک و قفلسازان بسیارند.
پاداش افرادی که در صراط مستقیم هستند درک بهتر و بیشتر از مسائل است و کیفر اشخاصی که مرتکب ضدارزشها میشوند، درک کمتر از مطالب است. استاد امین میفرمایند: «ستونی که صاف باشد، مقاوم و استوار است و اگر کج باشد، ضعیف است». ما نیز اگر کج باشیم، کج میبینیم و اگر راست باشیم، درست میبینیم و در راه درست گام برمیداریم. من اگر شاگرد خوبی برای راهنمای خود نباشم، کج میشوم و اگر کج شدم از صراط مستقیم خارج میشوم و دیگر نمیتوانم علمی که اینجا میآموزند را درست دریافت کنم؛ زیرا قدرت درک و فهم آن از من گرفته میشود. پس باید مراقب باشم و بدانم وقتی در ابتدای سفر به من میگویند که آرامآرام از ضدارزشها دوری کنم برای آن است که میخواهند توانایی من برای درک دانش کنگره افزایش یابد.
من سالهای اولی که به کنگره میآمدم با شنیدن مشارکت افرادی که میگفتند در کنگره حالشان خیلی خوب شده به این فکر میکردم که چرا حال من تغییر چندانی نکرده است؟ متوجه شدم دلیل تغییرنکردن من این بود که به صحبتهای راهنما گوش میکردم؛ ولی آنها را عملی نمیکردم. گره کار اکثر ما همینجا است. سالهای اول، من در امور مربوط به سفر مسافرخود تجسس میکردم و دائم مراقب بودم که از کیفیت سفر او آگاه شوم و به همین دلیل حال خودم هیچ تغییری نمیکرد. راز و رمز وادی هفتم این بود. ما راه را پیدا کردیم؛ اما تا زمانی که به آموختههای خود عمل نکنیم هیچچیز به ما نشان داده نمیشود و به هیچ نتیجهای نمیرسیم. اگر به علم کنگره، عمل نکنیم به حقیقت نمیرسیم.
استاد امین میفرمایند: «انسان باید درد، رنج و سختی را تجربه کند تا به راه و مسیر، محرم شود». ما محرم شدیم که به کنگره آمدیم و راه به ما نمایان شد و اکنون اگر سپاسگزار نباشیم، محروم میشویم. سپاسگزاری فقط این نیست که به زبان تشکر کنیم و در مناسبتها یک پاکت بدهیم؛ سپاسگزار بودن یعنی شاد بودن، راضی بودن و زمانی انسان میتواند شاد و راضی باشد که به دانایی برسد و در مواجهه با مشکلات، برآشفته نشود و شکایت نکند. انسان دانا پشت پرده همه مشکلات را میداند که رحمت خداوند است و موجب رشد و تعالی او میشود. انسان دانا که به خودش تکیه میکند و از دیگران انتظاری ندارد، شاد است.
افرادی که فهمیدند گنج واقعی در درون خودشان است و باید تلاش کنند، باید قبل از هر عملی تفکر کنند، در صراط مستقیم قرار گرفتند و تمامی درها برایشان باز شد و تبدیل به انسانهای خردمند شدند و حقیقت را فهمیدند. کسی که حقیقت را بداند دیگر گله و شکایت نمیکند؛ زیرا فلسفه زندگی و مشکلات را فهمیده است. افرادی بدون تفکر حرکت کرده، فرمانبرداری نکردند و جزو کمخردان قرار گرفتند. هر روزی که به کنگره میآییم باید توجه کنیم که برداشت ما امروز چه بوده است. اگر برداشتی نداشتم، حتماً باید دلیل آن را پیدا کنم. تغییر برای ما زمانی آغاز میشود که درون خود به دنبال این دلایل بگردیم و آنها را بیابیم و هنگامی که تغییر کردیم به حال خوشی که میخواستیم خواهیم رسید.

مرزبانان کشیک: همسفر زینب و مسافر امیرحسین
تایپیست: راهنما همسفر افسون و همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون اول)
ارسال: راهنما همسفر افسون، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
109