جلسه چهارم از دوره چهارم لژیون سردار نمایندگی شهباز با استادی مسافر مهدی،نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه وادی هفتم(رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است،یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم)و تأثیر آن روی من، روز یکشنبه در تاریخ 1404/06/16 ساعت 15:45 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
ابتدا خداوند بزرگ را شکر میکنم که امروز این فرصت را دارم در جمع شما حضور داشته باشم. از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان هم تشکر میکنم که چنین بستری ارزشمند را برای ما فراهم کردند. در پیام لژیون سردار آمده است: «اگر یک انسان را نجات دهی، گویی یک جامعه را نجات دادهای و اگر یک انسان را نابود کنی، یک جامعه را نابود کردهای.» این جمله برای من یک حقیقت عمیق است، چون اعتیاد تنها یک فرد را درگیر نمیکند، بلکه خانواده، جامعه و حتی نسلهای بعدی را تحت تأثیر قرار میدهد.
من قبل از ورود به کنگره ۶۰، نه تنها دیگران را نمیشناختم، بلکه خودم را هم گم کرده بودم. اما امروز در کنار شما دوستان، یاد گرفتم که محبت کنم، محبت بگیرم و در مسیر تازهای قدم بگذارم. اینجا یاد گرفتم که بهجای تنهایی و ناامیدی، میتوانم در جمعی سالم و پرانرژی زندگی تازهای را شروع کنم.
وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم اعتیاد چقدر میتواند ویرانگر باشد. نمونههای زیادی در اطراف خودم دیدهام؛ مثل دو دختری که آنقدر قلیان کشیدند تا حالشان بد شد، یا افرادی که حتی بعد از بیست سال ترک ظاهری، هنوز با دردها و مشکلات جسمی و روحی دست و پنجه نرم میکردند. این تجربهها به من نشان داد که اعتیاد با زور و اراده خشک از بین نمیرود و تنها راه درمان واقعی، همان راهی است که در کنگره ۶۰ آموزش داده میشود. کنگره برای من مثل چراغی بود که مسیر تاریک را روشن کرد و راه بازگشت به زندگی را نشان داد.
یکی از مهمترین درسهایی که در کنگره گرفتم، این است که درمان اعتیاد تنها مصرف نکردن مواد نیست. بلکه یک بازسازی همهجانبه است؛ بازسازی جسم، روان و جهانبینی. من در کنگره فهمیدم که برای تغییر زندگی، باید نگاه و نگرش خودم را تغییر بدهم. اگر جسمم سالم شود ولی افکارم هنوز بیمار باشد، دوباره به همان مسیر اشتباه برمیگردم.
از دستاوردهای بزرگ کنگره، پارک ورزشی شهباز است که در سطح کشور بهعنوان نمونه شناخته شده. ورزش در کنگره فقط ورزش نیست، بلکه نوعی درمان است. برای من ورزش در پارک باعث شد نشاط و انرژی بیشتری داشته باشم و حتی در روابط اجتماعیام هم قویتر شوم. به همین دلیل معتقدم تقویت کنگره نیازمند سه رکن اساسی است: آموزش، خدمت و ورزش. این سه پایه همان چیزی است که ما را به تعادل میرساند.
یکی دیگر از تجربههای بزرگ من حضور در لژیون سردار بود. در ابتدا فکر میکردم بخشیدن مال کار سادهای نیست، چون همیشه ذهنم درگیر مشکلات مالی بود. اما وقتی توانستم قدمی در این راه بردارم، احساس کردم باری از دوشم برداشته شد. بخشش مالی به من یاد داد که وابستگیهای بیارزش را کنار بگذارم. وقتی توانستم از مال خود بگذرم، یاد گرفتم در مسائل دیگر هم گذشت داشته باشم و نسبت به اطرافیانم بخشندهتر شوم. این تجربه برای من بسیار ارزشمند بود، چون نگاه من به زندگی را تغییر داد.
از طرف دیگر، بودن در جمع اعضای کنگره برای من مثل داشتن یک خانوادهی بزرگ است. در این خانواده، کسی به گذشته من نگاه نمیکند و همه به آیندهام امید میدهند. اینجا آموختم که حتی اگر زمین بخورم، کسانی هستند که دستم را بگیرند و بلندم کنند. این محبت و همدلی برای من از هر دارو و درمانی ارزشمندتر بوده است.
امروز که به مسیر طیشده نگاه میکنم، میبینم اگر کنگره ۶۰ نبود، شاید هیچ وقت امیدی به تغییر نداشتم. اینجا یاد گرفتم که زندگی فقط سختی و رنج نیست، بلکه میتواند پر از آرامش و عشق باشد. یاد گرفتم که اگر درست آموزش ببینم، درست سفر کنم و درست عمل کنم، میتوانم به رهایی و آرامش واقعی برسم.

در پایان میخواهم بگویم اگر امروز در مسیر رهایی هستم، همهاش را مدیون کنگره ۶۰ و آموزشهای ارزشمند آن میدانم. امیدوارم بتوانم با خدمت کردن در جایگاههای مختلف، دین خودم را به کنگره ادا کنم و این راه نورانی را ادامه بدهم.
از اینکه به صحبتهایم گوش دادید، سپاسگزارم.
تایپ: دبیر لژیون سردار
تهیه و تنظیم: کاربر سایت مسافر محسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
173