جلسهی ششم از دوره سی و دوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه آقایان مسافر نمایندگی رودهن با استادی راهنمای محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر غلامرضا و دبیری مسافر اصغر با دستور جلسه «وادی هفتم وتاثیر آن روی من» روز دوشنبه 17 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
.jpg)
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم که توانستم یکبار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم که بتوانم آموزش بگیرم، دستور جلسه وادی هفتم و تأثیر آن روی من است، رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم، من همیشه به رهجوهای خودم این را میگویم که وقتی میخواهید یک وادی را بنویسید حتماً وادی را بهصورت کامل بنویسید، من اگر این را حفظ بکنم بعدها اگر به آن فکر بکنم بتوانم آن گرهای که توی زندگی من افتاده است را باز بکنم.
در مورد کشف حقیقت، به نظر من رمز و راز آن جهانبینی است که من باید بتوانم پیدا بکنم برای کشف یک حقیقت، من برای رسیدن به یک حقیقت، به یک حقیقتی نیاز دارم و آن جهانبینی است و در اینجا مهم این است که من چطوری این جهانبینی را استفاده میکنم و باید هدف من مشخص باشد و طبق آن هدفم حرکت بکنم و جهانبینی مربوطه را پیدا بکنم، من وقتی سفر اول هستم و نیاز اولم درمان اعتیاد است و دارم به آن سمت حرکت میکنم نیاز دارم بدانم مواد مخدر چه چیزی است و اعتیاد چه چیزی و انسان را بشناسم تا بتوانم سفر خودم را پیش ببرم تا به درمان برسم، نیازی نیست من بدانم در سفر اول در ابعاد دیگر چه خبری است یا کالبدهای دیگر میگویند یعنی چه و خیلی مسائل دیگر، من نیاز دارم بدانم OT به چه معنا است و درمان به چه شکلی و چطوری اتفاق میافتد و سیستم ایکس یعنی چه و منظور از جهانبینی چی است، منظورم جهانبینی مربوطه است که بتوانم پیدا بکنم.
.jpg)
در مورد جهانبینی، یک موقعه ای هست من یکچیزی برداشت میکنم ولی نمیتوان درست تفسیر کنم و از آن استفاده بکنم اینجا بیشتر به خودم تخریب میزنم و کسی که جهانبینی بلد نیست یک موقع میبینی حتی چند قدم از من جلوتر است تا منی که جهانبینی بلد هستم، یک موقع من جهانبینی یاد میگیرم میروم به خانه میبینم مثلاً این برادرم منیت دارد آنیکی کبر دارد یا صاحبکارم دچار حقههای نفس است، چیزهایی که یاد گرفتم را دائماً روی دیگران به کار میبرم و بقیه را میآیم دستهبندی میکنم برای خودم و اینجا است که من در ارتباطم با دیگران دچار مشکل میشوم، گوشهگیر میشوم و میخواهم برم سمت کسی دیگر، حس های من بد میشود و یکجوری اکراه دارم از ارتباط گرفتن با دیگران و این نتیجه منفی دارد برای من، جهانبینی برای این است که من در کنار درمانم که دارم حرکت میکنم بتوانم ارتباط گرفتن با دیگران را هم یاد بگیرم.
وقتی من نتوانم حالم را خوب بکنم و این باعث میشود سطح انرژی خودم را پایین نگهدارم و برای اینکه ببرم بالا آن را، مجبور هستم بروم و مواد بزنم یا یک نخ سیگار بکشم و اگر بتوانم روی جهانبینی خودم کار بکنم و سطح انرژی خودم را بالا نگهدارم و این باعث میشود که همیشه حالم خوب باشد و ارتباطم با دیگران هم خوب میشود و اینجا است که به قول وادی میتوانم حقیقت را پیدا بکنم و بتوانم بفهمم که در کنگره چه چیزی دارند میگویند.
در ادامه برای رسیدن به حقیقت باید درد و رنج بکشی و این بهآسانی به دست نمیآید و نیاز به سعی و کوشش خودت دارد، باید شش صبح بلند بشوی و دارو بخوری و سی دی را بهموقع بنویسی اینها درد و رنج دارد و من باید تحمل بکنم و به جان بخرم تا اینکه بتوانم به آن حقیقت درمان که من هیچ وسوسهای به مواد نداشته باشم و حالم خوب باشد برسم، ممنون که به صحبتهای من گوش دادید
تنظیم و ارسال:مسافر مجتبی
- تعداد بازدید از این مطلب :
106