English Version
This Site Is Available In English

حقیقت در یافتن مسیر نیست در برداشت درست است

حقیقت در یافتن مسیر نیست در برداشت درست است

سلام دوستان الهام هستم همسفر

«رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم». چه‌بسا افراد زیادی در جامعه برای یافتن راه درست به بی‌راهه رفتند و چه‌بسا انسان‌هایی که قربانی شدند فقط برای این‌که راه را پیدا نکردند؛ اما روش DST و یافتن راه درست درمان و صورت‌ مسئله اعتیاد توسط آقای مهندس پس از تحقیقات فراوان کشف شد. این حقیقتی بود که سال‌ها برای ما مجهول بود و آشکار شد. حال ما باید با پیدا کردن راه و مسیر درست خود را به حقیقت برسانیم که همان راه و صراط‌مستقیم و مقصد است که همراه با شادی، صلح، آسایش و آرامش است. در وادی هفتم، انسان‌ها به دو گروه خردمندان و کم‌خردان تقسیم شده‌اند.

انسان خردمند می‌داند که «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم». چه‌بسا افراد زیادی در جامعه برای یافتن راه درست به بی‌راهه رفتند و چه‌بسا انسان‌هایی که قربانی شدند فقط برای این‌که راه را پیدا نکردند؛ اما روش DST و یافتن راه درست درمان و صورت‌مسئله اعتیاد باز کرد این روش پس از تحقیقات فراوان به نتیجه رسیده است. این حقیقتی بود که سال‌ها برای ما مجهول بود و آشکار شد. حال ما باید با پیدا کردن راه و مسیر درست خود را به حقیقت برسانیم که همان راه و صراط‌مستقیم است که همه ما با این روش به صلح، آسایش و آرامش رسیدیم و توانستیم علم زندگی کردن را بیاموزیم و برای زندگی خود تلاش کنیم تا نادان و بی‌خرد نباشیم و لحظه به لحظه به دانایی و کشف زندگی بپردازیم. می‌دانیم که انسان‌های خردمند و کم‌خرد همیشه وجود دارند؛ اما انسان باید گنج درون خودش را پیدا کند. در وادی هفتم ما در مرحله‌ای هستیم که باید با عقل خود مجهولات را کشف کنیم و راه درست را پیدا کنیم؛ ولی از آن مهم‌تر این‌که وقتی کسی راه را پیدا کرد؛ باید در مسیر قرار بگیرد تا به نتیجه مطلوب با وضعیت سالم و خوب برسد.

در کنگره کسانی هستند که راه را می‌یابند و به ما یافتن راه را آموزش می‌دهند. آنان کسانی هستند که ممکن است مثل ما بارها راه را گم کرده بودند؛ ولی عاقبت در لحظه‌ای راه درست را تشخیص می‌دهند و با شکافتن رمز و راز به حل مشکل خود می‌پردازند. مسافر من خیلی راه‌ها را تجربه کرد؛ اما به نتیجه‌ای نمی‌رسید تا این‌که به واسطه یکی از برادرانش وارد کنگره شد. به دلایلی به کنگره نمی‌آمدم پس از یک ماه وارد کنگره شدم و مسافرم رها شد. ایشان چندی است که به رهایی رسیده؛ ولی هنوز به آن جهان‌بینی لازم نرسیده، به نظر من راه درست را طی نکرده است. قبل از ورود به کنگره که آموزش ندیده بودم به خود می‌گفتم دیگر هیچ راهی نیست؛ ولی خدا را شکر مسافرم به کنگره آمد و الان مسافرم به رهایی رسیده است و من خیلی خوشحال هستم که مسافرم یک وسیله بود تا من وارد کنگره شوم. وقتی به گذشته نگاه  می‌کنم حالم خیلی خراب بود.

خوشحال هستم که راه کنگره را پیدا کردیم و امیدوارم بتوانیم آموزش‌ها را فرا بگیریم و بتوانیم خدمت کنیم. خدا را بسیار تا بسیار شاکر و سپاسگزارم که مرا در مسیر کنگره قرار داد و راه برایم باز شد تا من هم بتوانم از علم کنگره۶۰ برخوردار شوم و همین‌طور از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم که با آموزش‌های نابی که دارند ما را از مسیر تاریکی به سوی روشنایی‌ها هدایت می‌کنند تا قدم بر روشنایی و نور بگذاریم و از جهل و نادانی دور شویم.

سلام دوستان مریم هستم همسفر

وادی هفتم، به تمام پرسش‌های من پاسخ داد. من باید راه را پیدا کنم و توکل داشته باشم. توکل یعنی کنار کشیدن از نقشه‌های مغزم که من را گول می‌زند، اعتماد به راهی که در پیش رو دارم و درنهایت تکیه به خداوند و رسیدن به صراط مستقیم است. وقتی به این وادی می‌رسم، یاد می‌گیرم که صراط مستقیم برای انسان محدود نیست؛ باید راه، رمز و رازش را پیدا کنم. من در برابر قانون خدا و کنگره، آرامشی عمیق به دست می‌آورم و ایمان جای ترس را می‌گیرد. با شکرگزاری برای هر روز، قدم‌هایم را پایدارتر می‌کنم تا راه را پیدا کنم و شکرگزار راهی که پیدا کردم باشم؛ چون شکرگزاری به من می‌گوید: همین که بیدار می‌شوی، نعمت است.

در وادی هفتم، فهمیدم که هیچ چیز به تنهایی به دست نمی‌آید؛ باید با دیگران همکاری کنم و مشارکت در جلسات داشته باشم تا من را در این مسیر نگه دارد. وقتی شکست می‌خورم به جای غرور به خداوند رجوع کنم. از اشتباهاتم پند بگیرم که نادانی من در برابر خودخواهی است. به جای حمل بار سنگین گناهان، به کشف حقیقت بپردازم و آن را به نیروهای بالاتر بسپارم، این سپردن آرامشی را در قلبم می‌نشاند تا بتوانم حقیقت را کشف کنم. من یاد می‌گیرم که با راه درست، هر مانعی را به پلی تبدیل کنم. راه در وادی هفتم به من نیرو می‌دهد تا به تعهدم پای‌بند بمانم. تعهد من به کنگره و به زندگی بی‌خطرتر می‌شود. گاهی فکر می‌کنم که آیا می‌شود به همه چیز اعتماد کرد؟ پاسخ در قلب من این است، اگر با حضور خداوند به آن بنگرم، آرام می‌شوم.

وادی هفتم به من یاد می‌دهد که از  زندگی بهره‌مند شوم، رمز و رازش را دریابم و راه را به دست خدا، به دست کلام این وادی بسپارم. من باید با عمل، تعهدات خود را نشان دهم. هر روز، قدم کوچکی بر‌می‌دارم تا به رهایی نزدیک‌تر شوم، این قدم‌ها به وسیله آموزش‌های کنگره رقم می‌خورد. وقتی راه را پیدا می کنم ترس جای خود را به اعتماد می‌دهد و وقتی اعتماد می‌کنم، احساس امنیّت بیشتری دارم. من با آموزش‌های راهنماها، مثل استاد از آنان یاد می‌گیرم. آن‌ها به من گفتند: «توکل و توسل به قدرت بالا است» و من به این باور می‌رسم که تنها نیستم. گروه همسفران و راهنمایان، همواره کنار من هستند این همراهی قدرتی برای ادامه راه به من می‌دهند که با این همراهی، به سوی آینده روشن‌تری می‌روم. در جلسات من از شما یاد می‌گیرم تا بهتر به تعهداتم عمل کنم. عهدهایم را بیش‌تر حفظ می‌کنم و به دنبال‌ آن‌ها می‌روم تا راه را بیابم و به حقیقت نزدیک شوم .

وادی هفتم به من آموخت که دوستی با خودم مهم است؛ باید با خودم مهربان باشم، بی‌آن‌که خود را سرزنش کنم. وقتی با خودم مهربان باشم، بر ترس و دردهای قدیمی پیروز می‌شوم. من بهانه‌ها را کنار می‌گذارم و مسئولیت رفتار خود را می‌پذیرم و پاسخ‌گو هستم. با هر صبح که از خواب بیدارمی‌شوم به مسیر خود متعهد می‌شوم. به جای گریه بر گذشته، با اندیشه‌ای مثبت به آینده نگاه می‌کنم. این وادی برای من معنای واقعی معنویت را روشن می‌کند. معنویت به جای شعار، با عمل دیده می‌شود. من با توسل به تعالیم کنگره، به سطوح بالاتری می‌رسم. به یاد دارم که هر روز، یک فرصت تازه است برای این‌که زندگی را بسازم. این فرصت را با استفاده از اصول عشق، ایمان و امید به کار می‌گیرم. می‌خواهم با هر برخورد، آرامش را به دیگران منتقل کنم. وقتی خدای بزرگ را یاد می‌کنم، از زبان خشم و تندی کم می‌کنم. من به‌جای واکنش، با آرامش و تفکر پاسخ می‌دهم. این رفتار، به من اعتماد به نفس می‌دهد و به دیگران هم امید می‌دهد.

در وادی هفتم، صدای درونم را می‌شنوم که می‌گوید: باز ادامه می‌دهم. به جای حرف‌های منفی، از کلام‌های سازنده استفاده می‌کنم. من یاد گرفتم که با همسفرانم در صلح باشم و از دعواها فاصله بگیرم. هر روز از طریق نوشتن گزارش کوتاه، به خود یاد‌آور می‌شوم. این یادآوری‌ها من را به تعهداتم پایدارتر می‌کند. از گذشته فاصله می‌گیرم و به حال می‌رسم. اکنون، با باور بیشتر، زندگی را دوباره می‌سازم. من می‌خواهم به ارزش‌های والای کنگره پای‌بند باشم. احترام به خود، احترام به دیگران و احترام به قوانین اجتماع است. اگر گناهی کرده‌ام، با پذیرش و توبه جبران می‌کنم. من از هر تجربه‌ای درس می‌گیرم تا بهتر زندگی کنم. به دیگران یاد می‌دهم که توکل، شکرگزاری و تعهد آرامش می‌آورد. با درک و پذیرش وادی هفتم، به صدای درونم گوش می‌دهم.

سلام دوستان اعظم هستم همسفر

وادی هفتم می‌گوید: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنیم». وقتی اولین بار این جمله را شنیدم، خیلی ساده به نظرم آمد. با خود گفتم خوب معلوم است؛ باید راه را پیدا کنیم. اما وقتی بیشتر فکر کردم، دیدم این جمله معنی عمیق‌تری دارد و به زندگی روزمره من گره خورده است. من در زندگی‌ خود بارها راه درست را پیدا کرده بودم؛ یعنی می‌دانستم باید چه‌کار کنم یا چه تصمیمی بگیرم؛ اما چون برداشت درستی نداشتم یا درست عمل نکردم، نتیجه‌ای نگرفتم. همین باعث شد بفهمم فقط پیدا کردن راه کافی نیست، اصل ماجرا این است که چه برداشتی داریم و چطور عمل می‌کنیم.

قبل از ورود به کنگره۶۰، من خیلی عجول بودم. همیشه می‌خواستم همه‌چیز زود اتفاق بیفتد. بدون تلاش، سریع به نتیجه برسم. برای همین بارها حتی وقتی راه درست را پیدا می‌کردم، به‌خاطر عجله و برداشت غلط شکست می‌خوردم. وادی هفتم به من یاد داد عجله نکنم و بفهمم هر چیزی زمان خودش را دارد. زندگی مثل یک مسیر طولانی است. فقط دانستن مقصد کافی نیست؛ باید قدم به قدم حرکت کنیم، صبور باشیم و از هر قدم چیزی یاد بگیریم. اگر درست برداشت کنیم، حتی سختی‌ها هم برای ما درس و تجربه می‌شوند. کنگره به من یاد داد فقط شنیدن آموزش‌ها کافی نیست. خیلی وقت‌ها پیش آمد که سر لژیون نشستم، حرف‌های راهنما و بچه‌ها را گوش دادم؛ اما وقتی رفتم بیرون هیچ‌کدام را در زندگی اجرا نکردم. نتیجه هم این شد که هیچ تغییری در من ایجاد نشد. وادی هفتم دقیقاً همین را می‌گوید: حقیقت زمانی آشکار می‌شود که ما برداشت درستی داشته باشیم و آن را در عمل اجرا کنیم.

در حال حاضر وقتی به لژیون می‌روم یا در جلسات می‌نشینم، سعی می‌کنم فقط شنونده نباشم. به حرف‌ها گوش می‌دهم و با خودم می‌گویم: من از این حرف چه برداشتی کردم؟ چطور می‌توانم در زندگی‌ام استفاده کنم؟ همین کار باعث می‌شود آموزش‌ها بیشتر در ذهنم بماند. یکی دیگر از چیزهایی که این وادی به من یاد داد، مسئولیت‌پذیری بود. قبلاً همیشه دنبال این بودم که مقصر مشکلاتم را پیدا کنم. می‌گفتم تقصیر خانواده‌ و دوستان یا شرایط زندگی‌ام است؛ اما می‌دانم اگر راه درست را پیدا کردم و نتیجه نگرفتم، مشکل از برداشت و عمل خودم است. این باعث شد صادقانه‌تر به خودم نگاه کنم و کمتر به دنبال مقصر بگردم. این وادی باعث شد به آینده امیدوارتر شوم. قبلاً وقتی به مسیرم نگاه می‌کردم، خیلی وقت‌ها ناامید می‌شدم؛ چون فکر می‌کردم راه خیلی طولانی است؛ اما حالا فهمیدم طول مسیر مهم نیست، مهم درست حرکت کردن است، حتی اگر آرام باشد؛ ولی با برداشت درست جلو بروم، حتماً به حقیقت می‌رسم.

گاهی وقت‌ها هم فکر می‌کنم این وادی مثل یک چراغ است. وقتی در تاریکی زندگی قدم می‌زنم، این چراغ کمکم می‌کند راه را بهتر ببینم؛ حتی اگر زمین بخورم یا اشتباه کنم، دوباره می‌توانم بلند شوم و ادامه بدهم؛ چون می‌دانم اصل ماجرا درست است. در زندگی روزمره‌ خود این وادی خیلی تأثیر گذاشته است. مثلاً: وقتی مشکلی پیش می‌آمد، سریع ناراحت و عصبانی می‌شدم؛ اما حالا با خود می‌گویم شاید باید برداشت دیگری از این اتفاق داشته باشم و این مشکل درسی برای من است. همین نگاه باعث شده آرام‌تر شوم و کمتر عجله کنم.

به نظر من وادی هفتم یکی از مهم‌ترین وادی‌ها است؛ چون به ما می‌گوید: حقیقت فقط در پیدا کردن مسیر نیست، بلکه در عمل و برداشت درست است. اگر این را یاد بگیریم، می‌توانیم در هر شرایطی، حتی سخت‌ترین لحظه‌ها راه درست را پیدا کنیم و ادامه بدهیم. حال می‌فهمم چرا می‌گویند آموزش‌های کنگره فقط به حرف نیست؛ باید در عمل به کار گرفته شود؛ چون حقیقت مثل میوه‌ای است که وقتی برداشت درست داشته باشم و عمل کنم، کم‌کم خودش را نشان می‌دهد. کسی که فکر کند هدف کنگره فقط درمان جسم است، در حالی‌که هدف اصلی، درمان فکر و جهان‌بینی هم است؛ پس راه درست؛ ولی برداشت غلط است و شخص به نتیجه نمی‌رسد. راه درست همراه با برداشت درست نتیجه رسیدن به حقیقت است. راه درست به همراه برداشت غلط نتیجه سردرگمی دوباره است. برای من وادی هفتم؛ یعنی امید، صبر و یاد گرفتن این‌که هر قدم کوچک می‌تواند من را به سمت حقیقت ببرد؛ به شرطی که درست برداشت کنم و ادامه بدهم.

رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مژگان (لژیون دهم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .