جلسه دوم از دوره نهم لژیون سردار نمایندگی شهرری به استادی مسافر ذبیحاله نگهبانی راهنما مسافر رحیم دبیری مسافر حسن و خزانه داری مسافر جعفر با دستور جلسه "وادی هفتم و تاثیر آن روی من" در روز دوشنبه 17 شهریور ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۵:۳۰ آغار بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ذبیحاله هستم مسافر:
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند ، وآنکه این کار ندانست که در انکار بماند ، از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ، یادگاری که در این گنبد دوّار بماند.
قبل از هر چیز از خدای خودم سپاسگزارم و همچنین از استاد سردار بسیار ممنونم.
در ابتدا یک تبریک به خودمان میگویم بابت برگزاری جلسه. ما باید یادمان باشد که افراد مصرفکننده توانستهاند به این قدرت برسند که جلسهای با این عظمت برگزار شود. خودم اوایل اصلاً نمیفهمیدم چه میکنم، فقط ذوق داشتم. قبلاً دغدغهام این بود که فرصتی پیدا کنم برای مصرف؛ الان دغدغهام این است که بتوانم سرحال در جلسه حاضر شوم.
این همان تغییر، تبدیل و ترخیص زیبایی است که آقای مهندس خیلی نامحسوس در زندگی ما جاری کردند، بدون اینکه خودمان متوجه شویم. واقعاً جای تشکر دارد. همچنین سومین رهایی تیم ملی را هم تبریک میگویم. چهار نفر از اعضای کنگره وارد تیم ملی شدند و این لحظه برای ما خیلی تأثیر داشت
ما معمولاً کارها را برای خودمان سخت میکنیم. در حالیکه اگر در مسیر مستقیم حرکت کنیم، کائنات دست به دست هم میدهند تا اتفاقات خوب بیفتد. دستور جلسه امروز هم وادی هفتم است که خیلی پُر از برکت و حرف برای گفتن میباشد: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگر آنچه برداشت میکنیم.
رمز همان کلید و راز نهفته در حقیقت است. حقیقت همیشه دو بُعد دارد: هم خوب و هم بد. حقیقت این است که من الان اینجا نشستهام و خدمت میکنم؛ ولی واقعیت پشت این، تلاشها و سختیهایی است که کشیده شده تا چراغی روشن شود.


در کنگره لژیون درمان مواد داریم و همچنین لژیون سیگار. سه جلسه در هفته برگزار میشود و انرژی زیادی به ما میدهد. برای رسیدن به مقصود باید گاهی تندتر حرکت کنیم، گاهی از موانع بپریم. همین بخشش و قدرتی که از سردار شنیدیم، همان استفاده درست از دانایی و آموزشی است که گرفتهایم.
وقتی برای درمان مواد میآیم، اول فکر میکنم فقط باید از ماده رها شوم. اما پشت این «مصرف نکردن» حقیقتهای بزرگی نهفته است. مدت سفر و درمان مشخص است؛ اما آغاز و پایانِ رشد و آموزش نامشخص. باید بدانم تا کِی فرصت کمک کردن دارم. این همان بخشش است.
بیرون از کنگره هم روشهای زیادی مثل آدامس ترک سیگار یا داروهای دیگر وجود دارد، اما هیچکدام مثل روش درمان کنگره جواب نمیدهد. چرا؟ چون اینجا فقط ترک نیست، بلکه آموزش و تغییر بنیادی است.
خودم تجربه بخشش را دارم. سال ۱۴۰۰ همراه همسرم با مبلغ ۶ میلیون تومان عضو لژیون سردار شدیم. سال بعد، دوتایی ۵۰ میلیون تومان مشارکت کردیم. اینها را نمیگویم برای تعریف، بلکه برای اینکه بگویم هستی خیلی هوشمند است. از هر دستی که بدهی، از همان دست پس میگیری. دوست ندارم مثل گاوی باشم که نان گدایی میخورَد و نمیتواند پس بدهد. چون دیر یا زود محکوم میشویم به پسدادن.
در زندگی، انرژی که از خنده و محبت ساطع میشود، صد برابر انرژیای است که از خشم به دست میآید. ما باید یاد بگیریم با خشم و شهوت مقابله کنیم. اینها شاید در ظاهر چیز کوچکی باشند، اما در عمق وجود، آزمونی بزرگ هستند. اگر بتوانیم در لحظه بر خشم غلبه کنیم، در واقع به یک حقیقت بزرگ رسیدهایم.
دوست داشتن واقعی و بخشش، مهمترین قسمت وجودی ماست. وادیها به ما همین را یاد میدهند؛ که همه را دوست داشته باشیم، بدون استثناء.
بیشتر از این صحبت نمیکنم. اجازه میدهم از مشارکت دوستان استفاده کنیم
مرزبان کشیک: مسافر حسین
تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم
تایپ: مسافر اسماعیل از از لژیون سوم
مسافران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
131