هفتمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمايندگی پروين اعتصامی اراک، با استادی راهنمای محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه شانزدهم شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت: ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، رضا هستم یک مسافر.
خداوند را شاکرم که این جایگاه را تجربه میکنم و از آموزشهای کنگره بهرهمند میشوم. از راهنمای عزیزم تشکر میکنم و امیدوارم هر کجا که هستند، سالم و تندرست باشند.
در رابطه با دستور جلسه «وادی هفتم» که میگوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم.
همه ما به نوعی تاریکیها را تجربه کردهایم و راههای مختلفی را امتحان کردهایم، اما به نتیجه نرسیدیم، چون راهمان اشتباه بود.
وقتی وارد کنگره شدم، راه درست را پیدا کردم. حالا سؤال این است که رضا از این راه چه برداشتی کرده است؟
در ابتدا سه جلسه مشاوره شدم. گفتند باید گوش به فرمان راهنما باشی و اگر «چشم گفتن» را بلد باشی، درمانت راحت خواهد بود. از همان ابتدا هرچه راهنما میگفت، چه در مورد مصرف دارو سرِ وقت، چه مطالعه کتاب وادیها و ۶۰ درجه، من «چشم» میگفتم. آن زمان سیدی نبود و من وادیها را از روی کتاب مینوشتم و تمام فرامین راهنما را انجام میدادم.
و اما برداشت من: رهایی گرفتم، درمان سیگار را شروع کردم و تغییرات بزرگی در زندگیام رخ داد. امروز رضایی که شما میبینید، با رضا قبل از کنگره ۱۸۰ درجه تفاوت دارد؛ تا جایی که همکارانم از این همه تغییر شگفتزده بودند.
یکی از مهمترین برداشتهایم این بود که دیگر بددهنی نکنم؛ چون فهمیدم به سیستم ایکس من آسیب میزند. برداشت دیگرم داشتن تغذیه سالم، اهمیت به غذا خوردن و ورزش بود. هر شب با شوق میخوابم تا ساعت ۴:۳۰ صبح بیدار شوم و برای سلامتی جسمم به کوه بروم. این پیادهروی لذتبخش، حال و حس عجیبی به من میدهد که برایم بسیار ارزشمند است. امیدوارم تکتک شما هم چنین حسی را تجربه کنید. همه اینها فقط با «چشم گفتن» میسر میشود.
اگر میخواهید به حال خوب برسید، فقط باید انجام بدهید.
خیلیها در جهان ذهنشان زندگی میکنند؛ درحالیکه جسمشان اینجاست، ذهنشان جای دیگری است؛ یا درگیر معاملهاند یا چک پاس کردن و … به همین دلیل چیزی هم عایدشان نمیشود.
.jpg)
به قول جناب مهندس، در این مسیر کسانی موفق هستند که در لحظه زندگی میکنند. وقتی در کنگره هستید، با تمام اندیشه و فکر، همینجا باشید؛ وقتی سر کار میروید، همه توجهتان سر کار باشد و در خانه نیز همینطور. این است معنای «حال خوب».
من باور دارم حال خوب ربطی به داشتن یا نداشتن پول ندارد. بسیاری از سرمایهداران را میشناسم که حال دلشان خوب نیست. اینجاست که جهانبینی کاربردی کنگره و چهارده وادی به ما یاد میدهد چطور زندگی کنیم و در لحظه باشیم.
مثال ساده: اگر امشب تصمیم گرفتهام خانواده را برای خوردن کباب بیرون ببرم، همین امشب باید انجامش بدهم، نه اینکه به فردا و فرداها موکول کنم؛ چون هیچکس نمیداند لحظهای دیگر در قید حیات هست یا نه.
پس سعی کنیم آموزشها را اجرایی کنیم. خودِ من هنوز هم روزی یک ساعت سیدی هفته را مینویسم. این کار را صبح زود انجام میدهم و اعتماد به نفس خاصی میگیرم. مطالب سیدیها واقعاً ارزشمند است؛ اما فقط برای کسانی که بتوانند آن را اجرا کنند. این افراد همان کسانی هستند که موفق میشوند.
برای همه آرزوی سلامتی دارم.
از اینکه به صحبتهایم گوش دادید، سپاسگزارم.
عکسوتایپ: مسافر محمدرضا(لژیون ۱۲)
تنظیم: مسافرمحمد
«مسافران نمایندگی پرویناعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
136