انسان از زمانهای بسیار کهن تاکنون همچنان به دنبال کشف حقیقت بوده و هست. حقیقتی که او در جستجوی آن است، واقعیتی نیست که وجود دارد؛ بلکه چیزی است که باید باشد و شاید تاکنون نبوده است. این موضوع در بسیاری از امور زندگی دنیوی و اخروی صدق میکند.
دیربازی است که مسئله گرفتاری و اسارت در اعتیاد مطرح شده و سختیها و مشقات ناشی از مصرف آن، نهتنها خود مصرفکننده بلکه خانواده و اطرافیان او را نیز به فکر واداشته تا بیندیشند برای حل این موضوع و پیامدهای ناشی از آن چه باید کرد.
وقتی برای هر امری نیازی حس میشود، قطعاً راهها و روشهایی برای رفع و رجوع آن مطرح و پیشنهاد میگردد. همانگونه که برای مسئله اعتیاد نیز چنین شد. در طی سالیان دراز، روشهای متعددی عنوان و حتی آزموده شد که نتیجهبخش نبود؛ یا اگر نتایجی اندک در برداشت، پایدار نمیماند و زودگذر بود. به قدری این روشهای درمانی انسانهای دردمند را به جایی نمیرساند که به مرور زمان این باور شکل گرفت که معضل اعتیاد، معضلی مرموز، لاعلاج و پیشرونده است. گویی این مسئله فردی و اجتماعی بزرگ که خیل عظیمی از جامعه را دربر میگرفت، رها شده بود و تنها به حس تنفر و انزجار از آن بسنده کردند؛ با وجود وضوح کامل نور، خورشید را انکار نمودند.
این درد عظیم را کسانی بهتر و بیشتر درک میکردند که در بطن آن قرار داشتند؛ یعنی یا خود مصرفکننده بودند یا خانواده و نزدیکانشان که در میدان جنگ و در آتش اعتیاد میسوختند.
شاید بسیاری از همین اشخاص از برچسب مرموزی که بر معضل و نه بیماری ایشان زده میشد، زجر میکشیدند و در پی کشف رمز این مطلب بودند. اما یا به بیراهه رفتند یا هنوز فرمان از جانب قدرت مطلق برایشان صادر نشده بود؛ تا اینکه مهندس بزرگوار، که فردی از همان خیل عظیم بودند، با توجه به علم و تجربه خویش، به انضمام جدیت و پشتکار و البته با استعانت از خداوند، اساتید معنوی و همراهی همسر گرانقدرشان، پیروز این میدان شدند و به رمز این مهم دست یافتند. آن رمز، روش درمان اصولی DST بود. خود مهندس و هزاران نفر بعد از ایشان، با یافتن این رمز به راز حقیقت که همان رهایی پایدار و بدون بازگشت است، رسیدند و حقیقت بر آنان نمایان گشت.
اما هنوز افرادی هستند که با وجود در دست داشتن رمز حقیقت، همچنان اندر خم همان کوچهاند و اصل راز برایشان عیان نشده است.
این وادی میخواهد به من بگوید که برای به دست آوردن و لمس درست حقیقت، تنها پیدا کردن راه و روش صحیح کافی نیست؛ بلکه به همان اندازه، رفتن در آن راه و رسیدن به مطلوب نیز اهمیت دارد و میتواند دریافت و حضوری کاملتر را برای من فراهم سازد.
نویسنده: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
98