English Version
This Site Is Available In English

حقیقت پشت چندین پرده مخفی شده است

حقیقت پشت چندین پرده مخفی شده است

جلسه سوم از دوره شانزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی جواد گلپایگان به استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر سیما و دبیری همسفر راضیه با دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نمائیم.) و تأثیر آن روی من» در روز یک‌شنبه ۱۶ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۰۰: ١٧ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه این هفته راجع‌به وادی هفتم: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری، آنچه برداشت می‌نمائیم». اگر بخواهیم این دستور جلسه و جملات نامفهوم آن را بشکافیم، بهتر است در رابط با معنای کلمات آن توضیح بیشتری بدهیم.

اگر بخواهیم به زبان ساده‌تر بگوییم که کشف حقیقت چیست؟ حقیقت، آن چیزی است که ما انسان‌ها به‌دنبالش هستیم و دوست داریم به آن برسیم مثل وجود قدرت مطلق یا خود خداوند که دوست داریم از آن باخبر شویم و بدانیم چگونه شخصیتی است؟ چه کمک‌هایی به ما می‌کند؟ ما چگونه می‌توانیم به آن رهایی برسیم که هم مسافرهایمان از بند اعتیاد رها شوند و هم خودمان به آن حال خوش برسیم.

برای رسیدن به حقیقت دو راه پیش رو شما قرار دارد: ۱_ بگردید و راه حل برای آن پیدا کنید که چگونه می‌شود آن حقیقت را یافت. ۲_ آنچه از آن برداشت می‌کنید تا به نتیجه‌ دلخواه برسید.

قبل از ورود به کنگره دوست داشتیم مکانی برای درمان مسافرهایمان پیدا کنیم که برگشتی در آن نباشد تا با خیال راحت بیائیم و مسافرهایمان به آن حال خوش، اعتمادبه‌نفس و سلامتی کامل برسند. در اثر جست‌وجوهای بسیار کنگره را پیدا کردیم؛ اما باید بدانید زمانی‌که راه را پیدا کردید، به‌دنبال آن نیروهای بازدارنده‌‌ای وجود دارند که در این مسیر، سد راه شما می‌شوند و نمی‌گذارند به آن هدف مورد نظر برسید. درحقیقت آن‌ها نیروهای مکملی هستند که در هستی وجود دارند. برای رسیدن به هر خواسته‌ای که در صراط مستقیم است، این نیروها سد راه شما قرار می‌گیرند و اجازه نمی‌دهد شما به آن خواسته برسید، حالا ممکن است به هر نحوی ذهن شما را منحرف کنند؛ به‌عنوان‌مثال مطالب منفی بسیاری را پیش روی شما بیاورند و بگویند آن شخص به آن مکان رفت؛ اما برگشت خورد یا در آن مکان شربت تریاک یا خود تریاک می‌دهند که استفاده کنند. اگر من ضعیف‌تر از نیروهای بازدارنده باشم و با القائات آن‌ها دچار شک و تردید شوم، قطعاً سر دوراهی انتخاب می‌مانم؛ درواقع برای تمام انتخاب‌های من به همین صورت است.

اگر من دانایی خودم را به مرحله‌ای برسانم که گوش به فرمان باشم؛ به‌عنوان‌مثال پس از ورود به کنگره باید از تجربه‌های فردی که در این زمینه دانایی دارد، استفاده کنم تا کم‌کم آن مسیر برایم روشن شود و به آن کشف حقیقتی که دلم می‌خواهد برسم؛ اما راهش همان فرمانبرداری است؛ یعنی اگر مسیرم را انتخاب کردم و از آن مطمئن هستم؛ باید حرکت کنم، پشتکار داشته باشم، زود خسته نشوم و جا نزنم. اگر مسافرم به‌هم ریخت، من به‌هم نریزم. اگر وسط راه گریز زد یا پس از رهایی برگشت خورد؛ باید بدانم این مکان همان راهی است که می‌توانیم به نتیجه‌ مورد نظر برسیم؛ درحالی‌که بیرون از کنگره چنین مکانی وجود ندارد که من را به نتیجه برساند.

پس با اعتقاد و اطمینان کامل به مسیر خود ادامه می‌دهم؛ حتی اگر آن برداشتی را که دلم می‌خواهد از مسیر ندارم. بعضی از همسفرها پس از گذشت یک مدت دوست دارند سریع به نتیجه دلخواه برسند؛ اما نمی‌رسند، کم می‌آورند، رها می‌کنند و می‌روند؛ اما به نظر من غير از آن حال بدی که نصیب آن‌ها می‌شود، چیز خاص دیگری بیرون از کنگره نیست.

حقیقت همیشه پیش دست ما نیست. اگر ما دنبال حقیقت می‌گردیم که پیدایش کنیم، ممکن است پشت چندین پرده مخفی شده باشد؛ بنابراين باید ذره‌ذره به یکسری از حقایق برسیم؛ البته بعضی‌اوقات فکر می‌کنیم که به حقیقت رسیدیم؛ اما پس از گذشت مدتی می‌بینیم، آن چیزی که می‌خواستیم نبوده است. بعضی‌اوقات برداشت‌هایی نصیب من می‌شود که ارزشمند است و ممکن است من را از یکسری چیزها محروم کند؛ به‌عنوان‌مثال اگر به من یکسری چیزها را سریع بدهند و قدر آن‌ها را ندانم؛ درواقع نیاز من این‌است‌که آموزش‌ها را پیگیری کنم.

اگر در صراط مستقیم حرکت داشته باشم؛ حتی اگر به ظاهر دارم سختی‌هایی را در زندگیم تحمل می‌کنم، باز باید بدانم که راهم درست است، نتیجه برایم مهم نباشد و به خدا بسپارم؛ البته ممکن است در آینده تغییراتی را برای من به‌وجود بیاورد که مسیرم تغییر کند و آن چیزی که دلم می‌خواهد بشود یا ممکن است آن چیزی که دلم می‌خواهد نشود؛ اما مهم این‌است‌که راهم درست باشد.

بعضی‌اوقات خداوند دوست دارد که من یکسری سختی‌ها را بکشم، چرا؟ برای این‌که رشد کنم و قوی شوم؛ درواقع نیاز من آن قوی شدن است. وقتی راه را پیدا کردیم؛ باید برداشت از آن داشته باشیم و این نیست که فقط من به کنگره بیایم و یک رفت‌وآمدی داشته باشم؛ باید نهایت تلاشم را بگذارم.

اگر راهنما به من می‌گوید نیاز مسافرت ورزش کردن است؛ باید جمعه‌ها کنار او باشید، حمایت کنید و بیایید؛ تنبلی نکنم و از خواب جمعه به‌خاطر کسب یکسری آرامش‌ها در آینده بگذرم، حرکت کنم و قدر داشته‌های خود را بدانم. ان‌شاء‌الله در دوراهی‌های زندگی خود بهترین انتخاب‌ها را داشته باشیم تا به مرور زمان به آن برداشت‌های که خودمان دوست داریم، برسیم.

دریافت نشان اجرای پیمان ودای هشتم همسفر نسرین توسط راهنما همسفر زهرا

مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر ولی‌الله  
تایپیست: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر نیره
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .