سومین جلسه از دوره ششم کارگاهای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی مسافر منوچهر، نگهبانی مسافر امیر ودبیری مسافر ابراهیم با دستور جلسه «وادی هفتم وتاثیر آن روی من»در روزیکشنبه 16 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاضه سخنان استاد: سلام دوستان منوچهر هستم یک مسافر. از نگهبان و دبیر تشکر میکنم که اجازه خدمت کردن را به من دادند. راستش به دلیل اینکه اولین باردر این جایگاه مشارکت میکنم کمی استرس دارم اما از طرف دیگر بسیار خرسندم که در این جایگاه نشستم، روز اولی که وارد کنگره شدم یکی از آرزوهایم این بود که استاد بشینم خدا را بسیار شاکرم که به این آرزوم رسیده ام.
دستور جلسه وادی هفتم و تاثیر آن روی من است. وادی هفتم شباهتی به زندگی من دارد من در مدت زندگیم بیش از10 بار ترک کردم و نهایت پاکی من یک ماه میشد و هر دفعه از دفعه قبل مصرفم بیشتر میشد. اوایل که به کنگره آمده بودم هدفم فقط شربت گرفتن بود اما پس از اینکه با راهنمای تازه واردین صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که واقعاً حیف است آدم کنگره را رها کند.
من با ورود در کنگره مسیرم را پیدا کردم همانطور که در وادی هفتم گفته میشود رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه دیگری آنچه برداشت میکنیم. پس از ۴۶ سال با تخریبهایی که به خود و خانواده وارد کرده بودم وارد کنگره شدم و راه را پیدا کردم، آدمی بودم که کسی به من اعتماد نمیکرد که حتی یک کلید دستم بدهد در حالی که روز اول که وارد کنگره شدم واز پلهها پایین آمدم همه با آغوش باز مرا پذیرفتند.
همین رفتار آنها به دل من نشست آقای مهندس واقعا سنگ تمام گذاشتند ،هیچ جای دنیا نمیتوانند اینکار را انجام بدهند. با همان موادی که مصرف میکردم مرا درمان کردند ، ۱۰ روز است که از بند مواد رها شدم ، واقعاً لذت زندگی را میبرم اول صبح خمیازه نمیکشم و به دنبال مصرف کردن مواد نیستم و خیلی حال خوبی دارم، این انرژی که در وجودم است را مدیون کنگره هستم ، در اوایل سفرم حتی متادون هم مصرف کردم و تمام فکر و ذکر من مصرف کردن شده بود.

از وادی اول تا چهارم بر روی تفکر متمرکز شدیم و در وادی پنجم بایستی افکار واندیشه های خود را از قوه به فعل در بیاوریم و در وادی ۶ فرمانروایی عقل را به رسمیت شناختیم. ما همیشه فکر میکردیم که کوتاهترین راه بهترین راه است ولی به نظر من کوتاهترین راه بدترین راه است.
اوایل سفرم به راهنمای خود آقا رضا گفتم میشود که یک ماهه مرا درمان کنی من قول میدهم که دیگر مصرف نکنم. ایشان جواب دادند که فقط کشیدن مواد نیست ما ابتدا باید جهانبینی، روان و جسم خود را درمان کنیم. الان متوجه شدم که رفتار من خیلی تغییر کرده است همکارانم میگویند که چه کار کردهای آنقدر اخلاقت خوب شده است چون من در گذشته همیشه اخمو بودم و حرفهای رکیک میزدم و حتی حوصله حرف زدن نداشتم و این کنگره بود که مرا به این نقطه رساند. حرف دیگری ندارم از همه شما تشکر می کنم .
تایپ: مسافر علیرضا «لژیون اول»
ویرایش و ارسال: مسافر علی «لژیون اول»
- تعداد بازدید از این مطلب :
50