English Version
This Site Is Available In English

لژیون ویلیام وایت

لژیون ویلیام وایت

لژیون ویلیام وایت، به استادی راهنمای محترم، مسافر سجاد، در روز یکشنبه ۱۶ شهریورماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۵:۳۰ تشکیل شد.

سلام دوستان سجاد هستم یک مسافر.
دستور جلسه هفتگی وادی هفتم است. رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری، آنچه برداشت می‌کنیم.
یکی از موضوعات مهم، در بحث درمان ما در کنگره، این است که ابتدا تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم. من باید مشخص کنم که آیا مصرف‌کننده مواد هستم یا نه؟ آیا قبول دارم که مصرف‌کننده سیگار هستم یا نه؟ گاهی مشکل ما اینجاست که قبول نداریم مشکل داریم؛ یا قبول داریم اما دقیقا نمی‌دانیم که مشکل ما چیست. به عبارتی صورت مسئله برای ما مشخص نیست.
ما زمانی مصرف‌کننده بودیم، اگر مواد مصرف نمی‌کردیم، حالت خماری پیدا می‌کردیم؛ چه دلیلی پشت این خماری بود؟ ما در کنگره یاد گرفتیم که دلیل این علائم، از کار افتادن کارخانه‌های تولید مواد شبه‌افیونی درونی بدن است.
خیلی‌ها خواستند اعتیاد را درمان کنند؛ اما کسی توجه نکرد که یک شخص مصرف‌کننده، یک‌ روزه معتاد نشده که یک‌ روزه درمان شود. این امر اصلا امکان‌پذیر نیست. آقای مهندس ابتدا روی خودشان آزمایش کردند. هدفشان هم در ابتدای کار اصلا درمان نبود، می‌خواستند یک نظمی به مصرف موادشان بدهند، آرام آرام متوجه روشی شدند که قابلیت درمان کامل اعتیاد را داشت.
خب حالا صورت مسئله مشخص شد و راهی برای درمان پیدا شد؛ قرار است از این مسیر چه چیزی برداشت کنیم؟ از قدیم گفته‌اند: «درخت را از چه می‌شناسی؟ از میوه اش» یعنی همیشه باید دید ثمره کار چیست؟ مقصدِ مسیری که می‌رویم کجاست؟ اکنون باید میوه‌های کنگره را بببنیم. ببینیم افرادی که در کنگره به درمان رسیده‌اند چه حالی دارند؟ آیا حالشان خوب است؟ آیا واقعا درمان شده‌اند؟
سپس خودمان را نگاه کنیم. ببینیم با سفری که در کنگره داشتیم؛ آیا تغییری در جسم و جان ما رخ داده است؟ آیا برداشت خوبی از مسیر کنگره داشته‌ایم؟ آیا سیستم‌های درونی بدن ما راه‌اندازی شده‌اند؟
دیده‌ام که طرف پانزده سال است که مواد مصرف نمی‌کند؛ اما جرئت رفتن در جایی که قبلا مواد مصرف می‌کرده را ندارد. جرئت دیدن دوستان دوران مصرفش را ندارد؛ چون به درمان واقعی نرسیده‌ است، چون سیستم‌های بدن او راه‌اندازی نشده‌اند. لازم نیست که ما محیط و اطرفیان خود را عوض کنیم؛ فقط باید خودمان را عوض کنیم.
حالا مسیر تغییر کردن ما چیست؟ قبل از هر چیز، تشخیص ارزش از ضدارزش. هرچیزی که به ما آسیب می‌زند، ضدارزش است؛ حالا هرچه که می‌خواهد باشد. مواد، سیگار، افکار منفی و ... هرچیزی که به نوعی به من آسیب برساند. وقتی که من سیگار می‌کشم، دارم به خودم آسیب می‌زنم؛ پس سیگار ضدارزش است. تمام آنچه که کنگره می‌خواهد به من بگوید این است که، خوبی خوب است و بدی بد است. حالا من باید برای خودم مشخص کنم که، سیگار ارزش است یا ضدارزش؟ اگر ارزش است، پس جای من اینجا نیست. اگر ضدارزش است پس باید درستش کنم.
اگر کسی می‌گوید که من روی درمان بودم، فلان اتفاق افتاد، فلانی فلان حرف را به من زد و من از حرف او ناراحت شدم و سیگار کشیدم، این شخص دچار منیت است. اگر منیت نداشت، با کوچکترین حرفی آنقدر به هم نمی‌ریخت که درمانش را فراموش کند و به سراغ سیگار برود. تا زمانی که منیت داشته باشیم نمی‌توانیم آموزش بگیریم؛ نمی‌توانیم چیزی برداشت کنیم.
حالا می‌خواهی برداشت کنی؟ باید از دیوار منیت بگذری؛ از دیوار ترس بگذری؛ باید از دیوارها و سدهایی بگذری تا به دانایی برسی. حالا به دانایی رسیدی؛ آیا می‌توانی به دانایی مؤثر برسی؟
همه می‌دانیم که دخانیات عامل اصلی سرطان و بسیاری از بیماری‌هاست اما باور نداریم. چه زمانی باور می‌کنیم؟ زمانی که دچار آن‌ بیماری‌ها شویم.
حالا می‌خواهی سیگار را درمان کنی؟ راه آن متد D.S.T است؛ یک سفر درمان سیگار کامل است. کسی که دو ماه آدامس مصرف کند و بگوید خب دیگر کافیست، به درمان نمی‌رسد؛ بند سیگار به او وصل است. لازمه رهایی، رسیدن به تفکری است که شخص بفهمد که برای خودش، برای حال خوب خودش، برای سلامتی خودش نباید سیگار بکشد. اگر به خاطر کنگره، به خاطر خانواده، به خاطر حرف دیگران و ... می‌خواهی سیگار را کنار بگذاری، در اشتباه هستی.
آموزش‌های کنگره و وادی‌ها برای خود ماست، برای تغییر نگرش ما، تغییر دنیای درونی ما که در نهایت می‌تواند منجر به تغییر دنیای بیرون ما شود.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از شما ممنونم.

نگارش: مسافر حمید لژیون نوزدهم
تنظیم: مسافر جعفر لژیون نوزدهم

با احترام، مرزبان خبری مسافر وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .