English Version
This Site Is Available In English

رمز و راز حقیقت کشف تفکر است

رمز و راز حقیقت کشف تفکر است

جلسه اول از دورهچهارم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی گلمکان با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر جلیل و دبیری مسافر جواد، با دستور جلسه:"وادی هفتم وتاثیر ان روی من" یکشنبه 16 شهریور ماه 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

وادی هفتم و تاثیر آن روی من
راز و رمز حقیقت در دو چیز است
یکی یافتن راه،ودیگری آنچه برداشت میکنیم،دستور جلسه سختیه چون در مورد راز و رمز زیاد میشه حرف زد،درمورد حقیقت و واقعیت خیلی میشه حرف زد ولی اون چیزی که من برداشت کردم،
از وادی رو در اختیار شما بگزارم،
به نظر من رمز و راز حقیقت کشف تفکره
ما در دوران مصرف تفکر میکردیم ولی سی ثانیه ای، به می‌رفتیم درخونه ساقی،
ولی الان به این نتیجه رسیدیم این تفکره باید بیشتر طول بکشه، چون در سلامت کامل دارم فکر میکنم،ورمزش اون چیزیه که پیدا میکنم،خوب ما اومدیم اون رمز وراز رو شکافتیم،اون کلیدرو پیدا کردیم،رمز رو زدیم گاو صندوق رو باز کردیم،حالا فهمیدیم که ما معتادیم، وقبول کردیم،تا قبل این قبول نمی‌کردیم ،میگفتم نه تفریحی میزنم،
میگفتیم ما معتاد نیستیم،اون معتادها که تو خیابون افتاده سر صورتش کثیفه،
اولین قدم این بود که من فهمیدم من معتادم،اولین قدم کشف رمز راز حقیقت برداشتم،وفهمیدم من معتادم
خوب من راه های زیادی رو امتحان کردم
من خیلی ترک ها داشتم ،سقوط ازاد،داروهای گیاهی که بادوغ می خوردیم،
تا آمپول های دکتر های عمومی با کلی قرص دارو،
بیست روز با کلی درد نمیزدم دوباره بعدش می‌گفتم من پاک شدم،
یا می‌رفتم پای بساط ،
تفکر ما همین بود که تحت تاثیر افیون بود،ولی الان تفکر ما سالم تر است،
دیروز رفتم برای فالو آپ،یه قرص معده پنج شنبه خورده بودم،
استرس داشتم،گفتم تو قبلاً سه روز مصرف نمی‌کردی بعد سینه سپر میکردی میرفتی آزمایش،الان چرا استرس داری،
چون الان برای خودم میام،برای حال خوش خودم،نه دیگران اداره و خانواده
هر وقت من محمد قبول کردم که معتادم
باور کردم که اومدم درمان بشم،

اینا همون باورهایی هست که در همین وادی نهفته است،کشف رمز و راز حقیقت
هر وقت من به این باور رسیدم که برای آرامش وآسایش خودم میام کنگره،
من اولین درسی که از جناب درودگر گرفتم
این بود که تو برای خودت داری میای،
خوب حقیقتش این بود که کسی ما رو وادار نکرد،راهنمایی کردن مشاوره دادن،
کنگره ای هست میتونی بری درمان بشی،
من خودم اومدم ،ومثل دبیرستان دنبال تایید کسی نبودم، که نگهبان،مرزبان وغیره من تایید کنند،یا راهنمام بپچونم برای کشیدن سیگار،
وقتی فهمیدم برای خوده خودم دارم میام،
خویشتن خویش در این وادی،شروع کردم درست سفر کردن،زمانی که افتادم تو مسیر سفر چی که راهنما میگه برای صلح و آرامش خودمه،پیگیری کردم
الحمدالله به نتیجه رسیدم،ولی هنوزم باورم اینه من محمد،برای خودم میام کنگره برای شادی و آرامش خودم میام کنگره،
هنوزم باورم اینه برای خودم دارم میام کنگره،برای اینکه بتونم این سلامت حفظ کنم،تونستیم خدمتی هم بکنیم،
خوب برداشت من ازین سفر چی بوده ده ماه نیم سفر کردم دیگه،
چه برداشتی داشتم،بهقول استادی می‌گفت کنگره هرچی گفته بهت داده،گفته به لحاظ جسمی درمانت می‌کنه کرده ،گفته به لحاظ روحی درمانت میکنه،کرده،گفته سیگارت درمان میکنه، کرده،اضافه وزن داری درمانت کرده،
هرکار گفته کرده،ایا من محمد هم هر کاری گفتم کردم،کشف حقیقت همینه دیگه،من یه روزی میگفتم همین مواد درمان بشم،فلان میکنم،من که میگفتم،من به اندازه خودم بقیه به اندازه خودشون،ایا کاری که گفتیم کردیم،
آیا ما از کسانی که برامون خدمت می‌کنند قدر دانی میکنیم،واقعیت همینه دیگه،من خودم خیلی ضعیفم تو این کار،جهان بینی همینه دیگه،تو این مسیر سفر خیلی چیزا تو مسیر من بود مثلاً رفیق،من آدم رفیق بازی نیستم و رفیق جینگ ندارم،
تو پله سه دهم بودم که رفتیم تو محله قدیم رفیقم دست داد،یه تیکه شیره داد به دستم،خیلی سخت بود برام،رسیدم خونه انداختم تو چاه،که نباشه،چون هنوز درمان نشده بودم،
موقعی که راهنما میگه ذره هارو مراقب باشید،
موقع برگشت از رهایی سیگار هم اومدم از قطار پایین یه پاکت سیگار رو زمین بود،اینا نیرو های منفی هستن،وبیکار نمینشینن،
ویک سد رو یک سوراخ خراب میکنه،
متشکرم که به حرفام گوش دادین

گروه سایت گلمکان
مرزبان خبری : مسافر یامین
تایپ: مسافر مهدی لژیون یکم
ویراستار: مسافر جوادلژیون دوم
عکاس: مسافرجواد لژیون دوم
تنظیم برای سایت: مسافر جواد لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .