انسان از ابتدای خلقت در هر مسیری که قرار دارد برای رسیدن به خواستههایش باید حرکت نماید. تمام مسائل مربوط به آدمی در چرخه تغییر، تبدیل و ترخیص به کمال میرسد. این تغییر به واسطه حرکت رخ میدهد. در سکون هیچ چیزی وجود ندارد. برای مسائل پیچیدهای مانند درمان اعتیاد، عشق و غیره نیاز به تغییر وجود دارد. بدون تغییر هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. تغییر تبدیل و ترخیص مستلزم حرکت است و این بدان معنی است که در پرتو حرکت انسان به تغییر و در نهایت ترخیص میرسد. بدون فراز و نشیب، زندگی معنا ندارد و با وجود مشکلات و کشمکشها زندگی معنا پیدا میکند.
جهنم و باوری که ما از آن داریم برای تکامل و تغییر در انسانها به وجود آمده است. هیچکس تا ابد، در جهنم ناآگاهی خود، باقی نمیماند. برای خروج از این تاریکی، شخص کافیست روی خود را از تاریکی به سمت روشنایی بگرداند. جسم انسان بهوسیله خطاها، اشتباهات و گاهاً تغییرات ناقص، دچار پریشانی شده است.
همهچیز در کائنات در حال چرخش است و سکون بر هیچ موجودی جایز نیست. با دانستن این مطلب، مسافران و همسفران باید سفر درستی داشته باشند و همه تلاش خود را برای رسیدن به هدف و رهایی انجام دهند.
در ادامه جناب مهندس میفرمایند: هستی، سراسر معجزه است و هر جزئی که در این آفرینش شرکت دارد فرمانی گرفته است و براساس آن حرکت میکند تا به هدف نهایی برسد؛ مثلاً وظیفه درخت زردآلو تولید زردآلو و درخت هلو تولید هلو است و هیچ خللی درفرمان خداوند انجام نمیپذیرد.
مهمترین و زیباترین رکن برای فرمان خداوند نظمی است که در کائنات حاکم است. انسان باید برای ارتقاء خود تلاش کند و هرچه در توان دارد به کار گیرد و این تلاش هیچگاه، حتی در بهشت، جهنم و جهانهای دیگر، هم پایان نمیپذیرد.
جناب مهندس دژاکام با اشاره به مسئله حس که اولین قوه بکارگیری عقل است و با توجه به اینکه با قوی کردن حس میتوان به قوانین و ارتباطات موجود پی برد، اینگونه نتیجه میگیرند که در حیات خودمان با پیشرفت آگاهی، دیدگاه ما گستردهتر میشود. این مسئله با مثالی که مهندس دژاکام فرمود به خوبی قابل لمس و باورپذیر میباشد. ایشان فرمودند با بستن چشم همهچیز نیست میشود و با گشودن آن همه چیز دوباره احیا و نمایان میشود. تغییر درجهانها بههمين سادگی رخ میدهد. "یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی."
افرادی که در مسیر کنگره بهدرستی و طبق قوانین حرکت نمیکنند و برای درمان خود قدمی برنمیدارند، در مسیر درمان، خلل ایجاد میکنند. بایستی این افراد را رها کرد و اگر به این افراد چراغ را هم بدهیم باز در ظلمت و تاریکی خود گم میشوند.
مسئله مهم دیگری که مطرح میشود مسئله زمان است که در این بعد حیات نقش اساسی داشته و در جبران آن هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم؛ پس باید درلحظه زندگی کرد و قدر آن را بدانیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
در پایان باید یادآوری کنم که در آخر امر، امر اول اجرا می شود و هرچیزی که ما طلب کنیم برای ما حاصل میشود.
" به امید رهایی تمامی انسانهای در بند "
نویسنده: راهنما مسافر مرتضی
تایپ و ویرایش متن: راهنما تازهواردین مسافر کریم
ارسال: سایت نمایندگی ملاصدرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
2166