سلام دوستان سمانه هستم همسفر
از وادی یکم تا چهارم تمرکز ما بر تفکر بود. در وادی پنجم آموختیم که باید افکار و اندیشههای خود را از مرحله فکر به مرحله عمل برسانیم. در وادی ششم عقل را به عنوان فرمانروای اصلی به رسمیت شناختیم، اکنون در وادی هفتم عقل باید با نیروهای خود برخی از مجهولات را کشف کند تا مسیر درست را به ما نشان دهد. آقای مهندس در سیدی «پرده» اشاره کردند که؛ باید نیروهای خفته درونمان را با تلاش و حرکت بیدار کنیم، چه انسانهایی که به دلیل پیدا نکردن راه از تعادل طبیعی خارج شدند و حتی دست به خودکشی زدند؛ بنابراین یافتن راه یکی از مهمترین و اساسیترین مسائل زندگی است. من خوشحالم که مسافر عزیزم بهترین راه را برای ترک مواد پیدا کرد و من نیز به واسطه ایشان وارد کنگره شدم. در ابتدا ذهنم پر از سؤال بود «چرا من؟» و هزاران پرسش دیگر، اما امروز با شکرگزاری میبینم که چقدر از مجهولات ذهنم به معلومات تبدیل شدهاند. در این وادی با سه مجهول آشنا میشویم «راز، رمز، کشف حقیقت» برای یافتن مسیر درست باید این سه را بشناسیم. برای آشکار شدن حقیقت باید رمز و راز آن موضوع را کشف کنیم تا کلیدش را بیابیم و با آن قفل را باز کنیم. انسانها به دو دسته تقسیم میشوند؛ کمخردها، کسانی که ابتدا حرف میزنند و سپس فکر میکنند، این افراد معمولاً با مشکلات روبهرو میشوند و مدام مجبور به عذرخواهی میشوند. خردمندان، کسانی که ابتدا تفکر میکنند و سپس سخن میگویند، آنها میدانند که ماندگارترین گنج درون خودشان است و باید آن را کشف و پرورش دهند. اگر در گروه خردمندان باشیم بهتدریج درمییابیم که جهان و جهانها سرشار از انرژی هستند، اما این انرژیها را رایگان در اختیار ما نمیگذارند، پس فرد خردمند برای یافتن هر راهی ابتدا تفکر و بررسی میکند تا صراط مستقیم را بیابد، راهی که انسان را به مقصد راستین میرساند. باز هم خدا را شکر میکنم که راه کنگره برایم باز شد. انشاءالله از جمله خردمندان باشیم؛ همانطور که در سیدی «احساسات» بیان شد؛ قبل از هر کاری باید تفکر کنیم، مسیر درست را انتخاب کنیم، با سرعت و استمرار پیش برویم و در نهایت کار را بهطور کامل انجام دهیم. در این سیدی آمده است که احساسات بسیار مهم هستند، ابتدا باید آنها را دریافت کنیم و سپس درک درستی از موضوع داشته باشیم، دقیقاً وادی هفتم نیز همین را میگوید، فقط پیدا کردن راه کافی نیست؛ بلکه آنچه از مسیر برداشت میکنیم و نحوه حرکتمان نیز بسیار مهم است، مهم این است که من بهعنوان یک رهجو چگونه دریافت میکنم و چگونه از آن استفاده میکنم.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر
وادی هفتم میتواند هم در پیچیدهترین مسائل فلسفی مطرح شود و هم در سادهترین کارهای روزمره. وادیها مانند قوانین الهی ثابت هستند و تغییر نمیکنند؛ درست مثل فرمولهای ریاضی که میگویند «دو دو تا، چهار تا» این قانون هم در مسائل مالی کاربرد دارد و هم در مسائل بزرگ زندگی. ضربالمثلهایی مثل «گز نکرده پاره نکن» یا «اول چاه را بدزد بعد منار» نیز به همین اصل اشاره دارند. «گز» واحد اندازهگیری قدیمیها است و مَثَل دوم یعنی اگر میخواهی منار بلندی را بدزدی باید اول چاهی بکنی تا بتوانی آن را پنهان کنی یعنی اول فکر کن بعد عمل. در وادیهای اول تا چهارم تمرکز ما بر تفکر بود. در وادی پنجم آموختیم که باید افکار و اندیشهها را به مرحله عمل برسانیم. در وادی ششم فهمیدیم که عقل باید حاکم باشد و با نیروی خود مجهولات را کشف کند تا راه درست را به ما نشان دهد. عقل فرمانروای مطلق است، اما باید تفکر مثبت داشته باشد تا بتواند مسیر را روشن کند. هر چیز در جهان معیار و حسابی دارد و به همین دلیل انسانها واحدهایی مثل متر، کیلوگرم و میلیگرم را تعریف کردهاند تا بتوانند با زبان عقل با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اینها را عقل بررسی کرده و به زبانی تبدیل کرده که همه بتوانند همدیگر را درک کنند. در این وادی آقای مهندس فرمودند: اگر میخواهیم راه را پیدا کنیم باید تفکر کنیم. بسیاری از انسانها به دلیل پیدا نکردن مسیر درست زندگیشان از هم پاشیده و حتی جان خود را از دست دادهاند. راهی که در آن تفکر و اندیشه نباشد به مقصد نمیرسد، مثلاً اگر کسی بخواهد به رهایی برسد باید مسیر سخت و طولانی را طی کند تا به خواستهاش برسد؛ نمیشود راه صد ساله را یکشبه رفت. در این وادی معنای لغوی برخی واژگان را نیز میآموزیم؛ «راز» مطلب پوشیده و پنهان، سرّ. «رمز» راز نهفته، علامت مخصوص برای درک یک مطلب «کشف» آشکار ساختن، پیدا کردن. «حقیقت» حق، اصل و منتهای هر چیز، راستی. انسانها به دو گروه تقسیم میشوند؛ گروه اول کمخردان که ابتدا عمل میکنند و سپس متوجه عواقب میشوند یا اول سخن میگویند و بعد پشیمان شده، عذرخواهی میکنند. این افراد معمولاً به دنبال حل مشکلات خود توسط کسانی هستند که خودشان در ضعف و ناتوانی هستند و مصداق این بیت میباشند؛ «کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی» گروه دوم خردمندان که پیش از سخن گفتن تفکر و تأمل میکنند، عواقب را میسنجند و برای هر کاری دلیل و برهان میطلبند. آنها میدانند گنج واقعی در درون خودشان است و باید آن را کشف و پرورش دهند، نه اینکه وقتشان را در بیراههها تلف کنند.
سلام دوستان زینب هستم همسفر
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز نهفته است؛ یکی یافتن راه و دیگری آن چه از مسیر برداشت میکنیم. وادی هفتم مانند سایر وادیهای کنگره۶۰ یکی از قوانین هستی را به ما میآموزد و راه درست زندگی کردن را نشان میدهد. برای یافتن مسیر در زندگی ابتدا باید هدف را مشخص کنیم و سپس برای رسیدن به آن برنامهریزی داشته باشیم. ما باید نسبت به اهدافمان تعهد ایجاد کنیم و حتی در روزهای سخت ثابتقدم بمانیم. در این مسیر عقل به عنوان فرمانروای مطلق باید تفکر کند. درسی که از وادی هفتم گرفتم این بود که اگر دیدگاه مثبتی نسبت به مسائل داشته باشم فرصتهای بیشتری برای یافتن راهحلها کشف خواهم کرد. فهمیدم که من هم انسانی هستم و ممکن است گاهی خسته شوم، اما تحت هیچ شرایطی نباید زانوی غم بغل بگیرم، باید روی مسیری که برایم رقم خورده تمرکز کنم. برای کشف حقیقت یا روشنسازی هر موضوعی باید رمز و راز آن را بشناسیم. رمز همان یافتن مسیر است و راز آنچه از آن برداشت میکنیم. برای عبور از هر موضوعی «چه کوچک، چه بزرگ» باید آن را به صورت یک مسئله ببینیم تا بتوانیم راهحلش را کشف کنیم. انسانها بهطور فرضی به دو گروه تقسیم میشوند؛ گروه اول کمخردان هستند که ابتدا حرف میزنند و سپس فکر میکنند؛ در نتیجه به مشکل برمیخورند و گمان میکنند کوتاهترین راه بهترین راه است. گروه دوم خردمندان هستند که پیش از هر سخن یا اقدامی ابتدا تفکر میکنند تا مجبور نشوند دوباره مشقهای زندگی را بنویسند، آنها میدانند برای رسیدن به هر چیز باید بهایش را پرداخت. رمز و راز حقیقت آن است که بتوانیم نیت پشت هر عمل را درک کنیم؛ اما در غیاب تفکر هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. وادی هفتم نگرش ما را نسبت به مسائل دگرگون میسازد و به ما کمک میکند تا با آموزش و تفکر به حقیقت نزدیک شویم.
سلام دوستان زهره هستم همسفر
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز نهفته است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم. وادی هفتم در مرحلهای قرار داریم که عقل باید با بهرهگیری از نیروهای خود مجهولات را کشف کند تا مسیر درست را به ما نشان دهد، وقتی عقل بخواهد راه درست را نمایان سازد، ابتدا باید پرده از برخی مجهولات بردارد. عقل فرمانروای مطلق است؛ اما برای هدایت نیازمند تفکر مثبت و جستوجوی آگاهانه است تا بتواند مسیر را روشن کند. هر چیز در این جهان حساب و کتابی دارد. انسانها نیز برای درک بهتر معیارهایی مانند واحد پول، واحد وزن و ... را تعریف کردهاند؛ اینها همه حاصل بررسی عقل و تبدیل آن به زبانی مشترک برای فهم متقابل هستند. بسیاری از انسانها قربانی شدند، تنها به این دلیل که راه را نیافتند یا مسیر اشتباهی را برگزیدند و زندگیشان متلاشی شد. یافتن راه مسئلهای فوقالعاده مهم و تأثیرگذار است. برای حل هر مسئلهای ممکن است هزاران راه وجود داشته باشد؛ اما انتخاب مسیر درست حیاتی است. یک راه انسان را به سلامت و آرامش میرساند و راهی دیگر به تباهی و بدبختی. این انتخاب سرنوشتساز است؛ خواه مربوط به رشته تحصیلی باشد یا انتخاب همسر، دوست یا هر تصمیم مهم دیگر. انسان باید در انتخاب مسیر خود مصمم، پرتلاش و کوشا باشد. یافتن راهحل سریع و درست برای مشکلات در تمام ابعاد زندگی نقش مؤثری دارد. ما در هر لحظه از زندگی در دوراهیهایی قرار میگیریم و اگر هر بار مسیر نادرست را انتخاب کنیم ممکن است تا اسفلالسافلین سقوط کنیم.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
در باب وادی هفتم آموختم که هیچ چیز ارزشمندی بهراحتی به دست نمیآید؛ باید مسیر را پیدا کرد. قانون این وادی به من میگوید که گنج درون خود را در طول صراط مستقیم میتوان یافت. در مسیری که انتخاب کردهام نباید به دنبال راههای میانبُر باشم، چرا که این میانبرها نهتنها مرا با مشکلات روبهرو میکنند؛ بلکه رسیدن به نتیجه را نیز به تأخیر میاندازند. برای انتخاب مسیر درست میتوانم از الگوهایی بهره بگیرم که با پیروی از آنها حرکت منظمتری داشته باشم و به سلامتی پایدار دست یابم؛ مانند راهنما که با آموزشهای صحیح مرا به خواستههایم نزدیک میکند؛ البته این مسیر نیازمند تلاش و کوشش خودم است تا به نتیجهای عالی برسم، اگر نتوانم خودم را با تفکر و منش کنگره۶۰ پیش ببرم، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد؛ چرا که مسیر کنگره۶۰ اصول و قوانین خاص خود را دارد. از وادی هفتم آموختم که باید «ببخشم و بگذرم» یعنی کمک کنم، محبت بورزم و این همان بها دادن است. بزرگترین رمز و راز حقیقت در کنگره۶۰ تجربه، بخشش و گذشت است. کنگره آنچه را که نیاز داشتم، بیچشمداشت در اختیارم قرار داد. من حقیقت را در مسیر الهی یافتم؛ چرا که با وجود تمام خطاهایی که در زندگی داشتم، قدرت مطلق همیشه همراه من بوده و هست. مادر بودن و همسر بودن یعنی بازگشت به اصالت خودم و اکنون در کنار خانوادهام بهترین لحظات را سپری میکنم. مسافر من، پدرم بود که به جهان دیگر انتقال یافت؛ اما من مسیر کنگره۶۰ را که وسیلهای برای رسیدن به هدف است، ادامه دادم و هرگز رها نکردم. در پایان از همسر و فرزندانم سپاسگزارم که در این مسیر همیشه همراه من بودند و هستند.
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون ششم)
ارسال: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
361