جلسه پنجم از دوره سی و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ با دستور جلسه« وادی هفتم و تاثیر آن روی من» به استادی راهنمای محترم مسافر سعید، نگهبانی مسافر بابک و دبیری مسافر صادق روز شنبه ۱۴۰۴/۰۶/۱۵ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
چکیده سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر.
امروز با دو دستور جلسه« وادی هفتم» و« نخستین سالروز رهایی مسافر داوود» در خدمت شما هستم.
در وادی هفتم میخوانیم؛ رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است. یکی یافتن راه و دوم آنچه برداشت میکنیم. برای نمونه اگر یک گاوصندوق داشته باشیم رمز آن یک شمارهی پوشیده است، و چیزی که درون آن صندوق است میشود راز و یا به گفته دیگر راز یک مطلب پوشیده و مخفی است. حقیقت، راستی و حقانیت یک مطلب است و هرگز اینگونه نیست که حقیقت تلخ باشد بلکه حقیقت شیرینترین مطلبی است که میتوانیم به آن دست پیدا کنیم. حقیقت تنها چیزی است که از ابتدا بوده و اکنون نیز هست و در آینده هم خواهد بود. برای بدست آوردن حقیقت یک ماجرایی حتماً میبایست تحقیق و بررسی و پژوهش بکنیم.
پس اگر کلید واژهها را داشته باشیم میتوانیم به رمز و راز و حقیقت دست پیدا کنیم. اکنون باید ببینیم که از این راه چه چیزی میخواهیم برداشت کنیم؟! زیرا برداشت، مهمترین محصول یک راه است.
حال ما در کنگره دنبال درمان هستیم و درمان در کنگره برای ما حقیقت است که رمز و راز آن نیز روش دیاستی است. به صورتی که با داروی مناسب و روش مناسب و زمان مناسب با اجرای فرامین راهنما درمان حاصل میگردد. من خودم پیش از کنگره راههای زیادی را برای ترک رفته بودم اما از آنجایی که این راهها نادرست بود مورد به درد بخوری به دست نیاوردم، یعنی چیزی نبود که بتوانم از آن راهها برداشتی نمایم.
اما راه و مسیر درمان را کنگره پیش روی من گذاشته است، حال باید ببینیم که زمانی که مسافر وارد این راه میشود چه چیزی میخواهد برداشت کند؟!
همه ما دیدهایم که بسیاری وارد این راه میشوند اما به هر دلیل نمیتوانند چیزی برداشت نمایند به همین دلیل به آن حقیقت لازم که درمان است نمیتوانند دست پیدا کنند.
در لژیون ویلیام وایت(درمان سیگار) حقیقت، درمان سیگار است و رمز آن آدامس نیکوتین و روش تدریجی DST است، رمز دیگر آن این است که آدامسهای ۲ میلیگرمی باید به ۴ قطعه بخش شوند تا مقدار مصرف هر وعده نیم گرم شود. اما باز هم میبینیم که دوستانی وارد این مسیر میشوند اما از آنجایی که چیزی برداشت نمیکنند، نمیتوانند به حقیقت درمان دست یابند. به گمان برخی درمان سیگار بسیار مشکل است و از این رو چه چیزی حاصل آنها شده است؟! گشتن با افراد سیگاری دیگر.
ا ما برای کسانی که این راه را پیدا کردهاند و توانستهاند مطالب خوبی برداشت نمایند و برای همین برداشت خوب است که توانستهاند به درمان سیگار برسند.
برای رسیدن به حقیقت و درمان، گوهری درون همه ما هست که باید آن را دریابیم. لازم به یادآوری است که این گوهر درون ما هست و تنها باید با زدودن ناپاکیها و پالایش بتوانیم آن گوهر را ببینیم.
و اما دستور جلسه دوم؛ نخستین سالروز رهایی داوود عزیز است.
داوود سفر اولش را در خدمت راهنمای محترم، آقا ناصر بود. داوود پس از اینکه آقا ناصر دوره خدمتی شان تمام شده و لژیون را تحویل دادند، وارد لژیون من شد.
داوود با وجود اینکه هیچ دین یا پیامبری را نمیپذیرفت، اما سفر بسیار خوب و پرباری را داشت و این تنها به این دلیل بود که رام و گوش به فرمان بود. داوود راه را پیدا کرده بود و با مطیع بودن، تسلیم شدن و گوش به فرمان بودن توانست برداشت خوبی از این راه داشته باشد به همین دلیل توانست به درمان برسد. از ویژگیهای خوب داوود این است که اگر کاری را به او بسپاریم به بهترین گونه آن را به انجام میرساند. داوود در بخش پرتال خدمت میکند و پرتال نمایندگی ما به برکت بودن داوود و سایر خدمتگزاران یکی از بروزترین پرتالها را در نمایندگیهای کنگره ۶۰ از آن خود کرده است. من خودم اگر کاری در قسمت پرتال داشته باشم داوود در کمترین زمان ممکن آن را به انجام میرساند.
داوود توان بسیار بالایی در زمینه خدمت دارد و من امیدوارم این توان و انرژی را در مسیر خواندن بگذارد تا بتواند موفق به دریافت شال راهنمایی شود.
.jpg)
اعلام سفر و آرزوی مسافر داوود؛
آنتی ایکس؛ تریاک
مدت سفر؛ ۱۰ ماه و ۵ روز
روش؛ DST
دارو؛ OT
راهنما؛ آقا سعید
ورزش؛ شنا و والیبال
رهایی؛ یک سال
آرزومندم که همواره همانند یک شاگرد و رهجو در کنگره بمانم.

خلاصه گفتار مسافر داوود؛
نخست از خودم تشکر میکنم که در این راه با گامهای استوار گوش به فرمان ماندم تا به درمان رسیدم.
در ادامه از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، از استاد امین استاد جهانبینی کنگره ۶۰، از دیدهبانان ارجمند به ویژه آقای حکیمی، راهنمای نخستم آقا ناصر و همینطور در ادامه آقا سعید و تمام خدمتگزاران نمایندگی که به هر نحوی به من یاری رساندند تا این جایگاه را تجربه کنم کمال قدردانی و سپاسگزاری را دارم.
از اینکه همه شما اینجا هستید و با گفتههای خود به من دلگرمی دادید و با حضورتان جشن بنده را پررونق کردید سپاسگزارم.
من پیش از کنگره و همچنین در سفر اولم، سد محکمی در برابر خود ساخته بودم و هرگز پذیرای چیزی نبودم. به خاطر جهل و ناآگاهی که درونم بود روحم از من فاصله گرفته بود و در تاریکیها سیر میکردم. اما پس از اینکه وارد کنگره شدم با کمک آموزشها این سد را شکستم و آموزشها را بخوبی پذیرفته و آموختم. و بدین گونه در مسیر کنگره ثابت قدم شدم و آن روح باخته دوباره به من برگشت و توانستم روشناییها را وارد زندگیم کنم.
به لطف آموزشهای کنگره، من خودم در این مسیر ثابت قدم بودم و توانستم چیزهای خوبی برداشت کنم و اعتیادم را درمان کنم و از این بابت ۴ یا ۵ زندگانی به کنگره بدهکار هستم.
مهمترین درسی که کنگره به من داد حاصلش این بود که توانستم بندهای زیادی را از بدن و روحم باز کنم و هرچه بیشتر آزاد و رها باشم.
من از آنجایی که توانستم در مسیر قرار بگیرم به لطف یاری نیروهای مثبت و خداوند توانستم برداشت خوبی از این مسیر داشته باشم. اما در این میان نیروهای منفی نیز بیکار نبودند و آنان نیز مانند یک مکمل مرا هرچه بیشتر ساخته و پرداخته کردند و مرا بیش از پیش صیقل دادند
.jpg)
نگارش و بارگذاری؛ مسافر حسن
عکس؛ مسافر بابک
- تعداد بازدید از این مطلب :
127