اولین جلسه از دوره چهل و پنجم کارگاههای آموزش عمومی کنگره۶۰، با استادی مسافر ادیب، نگهبانی مسافر سیامک و دبیری مسافر مسلم با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» شنبه 15 شهریورماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
در درجه اول خداروشکر میکنم که مجدداً فرصت خدمت در کنگره به بنده داده شد.
از نگهبان محترم آقا سیامک و همچنین از دبیر جلسه، آقا مسلم، و لژیون خدمتگزار نهم و راهنمای محترم این لژیون، آقا علیرضا، کمال سپاسگزاری را دارم.
در باب دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من»، میگویم که رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است. آقای مهندس روز چهارشنبه توضیح دادند، هرچند در سیدی وادی هفتم نیز توضیحات جامعی وجود دارد؛ اما بهترین، جامعترین و سادهترین مثال برای فهم این وادی، مثل گاوصندوق است. کلید قفل گاوصندوق (رمز) و محتویات داخل آن (راز) است. برای رسیدن به حقیقت یا هرچیز پنهانی، نیاز به رمز داریم و رمز آن تنها با افزایش دانایی به دست میآید.
هر انسان هم رمز و قفل مخصوص به خود را دارد. ممکن است یک انسان خوب در جایی باشد ولی من نتوانم رمز و قلق آن شخص را پیدا کنم و طبیعتاً ارتباط مفیدی برقرار نکنم. شاید بالعکس؛ انسان بدی باشد اما با من رفتار و ارتباط خوبی دارد. با بالا بردن دانایی، میتوانم دوستان بیشتر و بهتری داشته باشم.

مسیر صراط مستقیم به ظاهر سختتر، طولانیتر و گاهی آزاردهنده است؛ اما مطمئنم که اولاً کمک الهی همراه من است و ثانیاً عاقبت خیر در انتظار من خواهد بود. در زمان تاریکی و مصرف، نیروهای منفی به ظاهر کمک میکردند و مجموعه اتفاقات در مسیر خرید و مصرف مواد برایم فراهم میشد؛ اما آن مسیر بیسرانجام بود، یعنی در بدترین حالت، تمام آن نیروها مرا رها کردند. تفاوت صراط مستقیم و مسیر منفی، در همین رسیدن به مقصد و داشتن سرانجام است.
به قول استاد امین، هیچ رنج و تلاشی در دنیا بینتیجه نمیماند. این جمله حس خوبی به من میدهد که بدانم هر درد و رنجی برای من، یا نتیجه خیری دارد یا حداقل حسابی را از من پاک میکند. البته زندگی بر پایه اضداد بنا شده است؛ یک روز خوب است و روز دیگر بد، و زندگی هرگز یکنواخت نیست. اما با این دانایی، حتی یک روز بد هم این امیدواری را به من میدهد که رنج تو بینتیجه نیست و ذخیره میشود.

بخشی از وادی درباره خردمندان و بیخردان است. یک خردمند ابتدا فکر میکند و سپس حرف میزند یا عمل میکند. برای من، در حد فعلی، این است که قبل از بستن درب منزل، یکبار کلید و موبایل خود را چک کنم تا جا نگذارم؛ اما خرد واقعی بیش از این است. برای نمونه، اگر از من سؤال یا درخواستی شود، درجا جواب ندهم و حاضرجواب نباشم و اندکی تفکر کنم تا پشیمان نشوم.
در آخر عرض کنم که چهارده جلسه گذشته نگهبان بودم و واقعاً لذت بردم. توصیه میکنم هر جایگاه خدمتی خالی در شعبه (دبیری، نگهبانی و غیره) را حتماً تجربه کنید. برای کنگره هیچ کاری نکردهام؛ چراکه همین خدمت نگهبانی، بنده را در کنگره ماندگار کرد. از مهندس و خانواده محترم ایشان و تمام خدمتگزاران کنگره، صمیمانه سپاسگزارم.
از اینکه به صحبتهای بنده گوش دادید، بسیار سپاسگزارم.
ضبط و تایپ: مسافریوسف(لژیون۱۱)
ارسال: مسافر حمید
ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
123