سلام دوستان زهره هستم همسفر (عضو لژیون سردار)
وادی هفتم میتواند هم در پیچیدهترین مسائل فلسفی مطرح شود و هم در سادهترین مسائل روزانه استفاده شود. این وادی فقط در مورد اعتیاد صدق نمیکند؛ بلکه در تمام مراحل زندگی میتواند، برای ما یک راهگشا باشد. همانطور که در کنگره۶۰ گفته میشود: همیشه بهترین راه، کوتاهترین راه نیست. این وادی دارای چهار کلمه اصلی است که مهمترین کلمه حقیقت است. حقیقت کلمه گستردهای است، هر کسی در زندگی خود راهی را میرود؛ ولی مهم این است که انتهای راه چیست و ممکن است با یک راه غلط هم خود و هم دیگران را نابود کند.
پیامبران الهی نیز میخواستند، این وادی را به ما آموزش دهند. در این وادی انسانها از لحاظ خرد، آگاهی، قدرت و تفکر به دو دسته تقسیم میشوند؛ کم خردان و خردمندان. کم خردان اول حرف میزنند، بعد عمل میکنند و در آخر فکر میکنند و مرتب از بقیه عذر خواهی میکنند. در بیابانها دنبال گنج میگردند و فکر میکنند، انرژیهای کیهانی به آسانی در دسترس است.
ولی انسانهای باخرد و خردمند، اول فکر میکنند، بعد سخن میگویند. این افراد بر مبنای احساس حرف نمیزنند، بلافاصله اگر تصویری در ذهنش میآید، عملی انجام نمیدهد؛ چون قبلا این کار را انجام داده و آموخته که بدون تفکر به سمت زوال رفته است؛ بنابراین رازهایی را که در گذشته کشف کرده است، عین یک حقیقت در جلوی راه خود قرار میدهد، تا گره گشای مسیرش شوند، این هم یک تفاوت دیگر فرد خردمند از بیخرد است.
همان چیزی که آقای مهندس حسین دژاکام در وادی اول از آن سخن گفته است، انسانی که از تفکر مناسب برخوردار نباشد، بلافاصله شروع به عمل کردن میکند و هیچ فکری نمیکند و اعمالی انجام میدهد که به ضررش تمام میشود؛ مثلا میگوید: امروز حالم بد است به جلسه نمیروم و از هفته آینده میروم؛ اگر این تفکر را داشته باشیم که با آمدن به جلسه حالم بهتر میشود، این غلبه میکند به آن نیروی منفی؛ ولی زمانی که کارها را واگذار کنم، برای روزهای بعد روز به روز آن نیروی منفی در درون انسان بیشتر میشود.
تفکر کردن مسئله مهمی است. گاهی وقتها فکر نمیکنیم؛ مثلا دوستی به من پیشنهاد شراکت میدهد، بدون تفکر وارد شراکت میشوم و سر یک موضوعی با این دوستم به مشکل برمیخورم و از این شراکت هر دو ما ضرر میکنیم، چون بدون تفکر بوده و انسان با اعمال و حرفهای ناگهانی میتواند، مسیر زندگی خودش را عوض کند.
فرد خردمند میداند که بهترین و ماندگارترین گنج درون خودش است. بایستی آن را کشف نماید و اوقات خود را در بیقولهها برای پیدا کردن، گنج زیر خاک تلف نمیکند. هر کدام از ما مرکز جهان خودمان هستیم به نسبت باور و آگاهی که داریم. آگاهی از آن جنس که من میدانم، چه چیزی باعث ضرر زدن به خودم میشود، بسته به آگاهی که در درون من است. صفتهایی که در درون من است؛ مثل خشم، کینه و … و از آن طرف صفت عشق، خدمت کردن، سپاسگزاری، دوست داشتن موجودات، قناعت و ... بستگی به آن چیزهایی دارد که در درون خودم رشد دادهام.
سطح آگاهی من در چه مرحلهای است! بسته به آن ادراکی که از جهان بیرون خواهم داشت. میتوانم، جهان بیرون را تیره و تار ببینم، یا اینکه جهان بیرون را روشن ببینم. اگر سختی و مشکلی وارد زندگی میشود، بگویم این درسی برای من است. باید سعی کنم، این درس را یاد بگیرم، چه شکست بخورم و چه پیروز شوم، در هر دو صورت این درسی برای من است و خداوندی است که به این ماجراها نظارت دارد. بر عکس اگر همه چیز را به دید بد بنگرم و شِکوه و شکایت کنم و بگویم، انسان برای فناست نه بقا، با این طرز تفکر سر از بیقولهها در آوردن است.
همه چیز را نوع نگاه ما تعریف میکند. خیلی مهم است که انسان با تغییر صفت و آگاهی خود بتواند، نوع نگاهش را تغییر دهد. به انسان رنجهای زیادی میرسد و زمانی که از این رنجها عبور کنیم به قول سعدی میفرماید:
نابرده رنج، گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
اگر درگیر هر چالش و مشکلی میشوم، تلاش کنم و بخواهم از آن مسئله خارج شوم؛ قطعا خداوند هم کمک خواهد کرد. ما گنج درون و تواناییهای خودمان را نادیده میگیریم و همه چیز را متصل به بیرون میبینیم. ما اگر حالمان خوب باشد، باید در بهترین شرایط محیطی به سر ببریم و رفاه و همه چیز باشد؛ ولی انسانهایی را میبینم که همه چیز دارند؛ اما به خودکشی و به مرز نیستی میرسند.
سلبریتیها همه چیز دارند، قدرت، شهرت و ... اما در نهایت دست به خودکشی میزنند. برعکس انسانهایی هستند در روستا زندگی میکنند؛ ولی از همه چیز خوشحال هستند، این برمیگردد به نوع نگاه و سطح آگاهی انسانها. حقیقت در دور دستها نیست، حقیقت در همین نزدیکی است، حقیقت بودن در همین لحظه است، درک فضا و مکان، درک مفهوم بودن و زندگی کردن؛ یعنی شادی و غم، از دست دادن و به دست آوردن؛ یعنی باختن و برنده شدن، سادگی و سختی، یعنی تلخی و شیرینی.
هیچ راهی را در این جهان مجانی و بدون زحمت کشیدن به دست نمیآوریم؛ حتی انرژیهایی که در جهان است. در پایان از خداوند این خواسته را دارم که راه درست زندگی کردن را به من نشان بدهد.
رابط خبری: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر مریم (عضو لژیون سردار)
عکاس: همسفر سمیه (عضو لژیون سردار) مرزبان خبری
ویرایش و ارسال:همسفر فاطمه رهجو همسفر فرزانه (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
636