اولین جلسه از دور هشتم لژیون سردار نمایندگی عطار نیشابوری در روزهای سهشنبه با استادی: مسافر ناصر و نگهبانی: مسافر احمد و دبیری: مسافر حسن و خزانهداری: مسافر عباس با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ ساعت 15:30 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ناصر هستم مسافر، در ابتدای جلسه، به نگهبان، دبیر و خزانهدار تبریک میگویم انشالله که با فرمانبرداری به فرماندهی برسند. فرماندهی صور آشکار و پنهان دارد. صور پنهان درکش سخت است اما صور آشکار فرمانبرداری، همین خدمت کردن است. اینیک نوع فرمانبرداری است که انشالله به فرماندهی برسیم. یک شاگرد در بازار ابتدا که شروع به کار میکند یکمرتبه مغازه را به او نمیسپارند و مراتبی دارد باید آن شاگرد سختی بکشد امکان دارد که در مسیر کاریش کسی کلاه سرش بگذارد امکان دارد که سرمایهاش از دست برود بالاخره باتجربهای که به دست میآورد دانایی کسب میکند و بعد به یک مرحلهای میرسد که ابزار را در اختیار او میگذارند و بعد از طی مسیری شاید این فرد به فرماندهی برسد.
در سفر اول اینطور است برای اینکه به فرماندهی جسم برسیم اصولی را باید رعایت کنیم: سی دی نوشتن، خواب منظم، سحرخیزی، ورزش گوشبهفرمان بودن راهنما و انجام دقیق پروتکل اوتی همه اینها ملزومات این سفر است؛ که ما به فرماندهی جسم و درمان برسیم و در ادامه حال خوش ادامه درمان است که در سفر دوم اتفاق میافتد. سفر دوم بسیار واجب است و باید آن را جدی بگیریم بهطوریکه در کنگره تأکید شده که یک فرد خواستار رهایی دو سفر را باید الزامی انجام بدهد، سفر دوم را باید جدی بگیریم و ادامه و مکمل درمان ما است و در سفر دوم هم مراتب فرمانبرداری دارد، سی دی نوشتن در سفر دوم، انجام قوانین کنگره و رعایت حرمتها و اینکه در جهت اهداف کنگره حرکت کنیم و شعاع اضافه کردن، کنگره حرکت کنیم و اینیکی از فرمانبرداریهاست، چطور این اتفاق میافتد با برگزاری لژیونهای سردار است.
پس از گذشت سه سال در کنگره هنوز من فرمانبردار راهنما هستم در جهت حفظ حال خوش خودم، در جهت درمان و هیچوقت فکر نمیکنم که با اتمام سفر اول درمان من به اتمام رسیده و من به دنبال کارم بروم و کنگره یک پکیج کامل است با انجام پکیج کامل است که به حال خوش میرسیم و بیشتر آن در سفر دوم اتفاق میافتد. یکی از ملزومات حال خوش بخشش است. دوست داشتن و عشق و محبت است که با طول زمان ذرهذره آهسته و با تمرین به دست میآید، چطوری برای عشق و محبت و دوست داشتن تمرین کنیم دوست داشتن و محبت متر و معیار ندارد و نمیتوان آن را اندازه گرفت.
چطور بفهمم نسبت به قبل مهربانتر شدهام بعضی چیزها را مثل دوست داشتن نمیتوان اندازه گرفت، چطور وقتی به شخصی میگویم تو را دوست دارم و جانم را هم برای تو میدهم دیگران بپذیرند و از نگاه دیگران این درست و قابلدرک باشد؟ چون این دوست داشتن صور پنهان دارد و قابلاندازهگیری نیست و قابلفهم برای دیگران نیست و در ادامه برای پیشرفت در این مسیر به یکچیز مادی که قابلدرک و لمس باشد احتیاج دارم بهعنوانمثال یک ورزشکار چطور پیشرفته خود را میبیند او فقط با انجام رکوردهای بهتر به این درک و فهم میرسد در قضیه محبت چگونه بفهمم که پیشرفت کردهام؟ با روز اولی که وارد کنگره شدم فرق کردهام، برای رسیدن به فرماندهی باید چگونه حرکت کنم باید از ماده و مادیات استفاده کنم که برای من قابللمستر و قابلدرکتر باشد.
بخشیدن از مالم، از وقتم و خدمتگزار بودن اینها همه قابللمس است. میفهمم که آیا پیشرفتی داشتم یا خیر؟ لژیون سردار یک تمرین است، تمرینی برای رسیدن به عشق و محبت است، آقای مهندس لژیون سردار را برای ما طراحی کرده که چطور به دیگران کمک کنیم و چطور بخشش را درک کنیم. لژیون سردار فقط این نیست که یک مبلغی را من بپردازم، ابتدا پرداختی که انجام میدهم برای خودم است، گاهی انسان همهچیز را برای خودش میخواهد و منفعتطلب است، اما اگر من پرداختی را انجام میدهم برای اینکه این سقف و این امکانات در اینجا ماندگار باشد و خودم در اینجا بیایم و لذتش را ببرم، دوستانم را ببینم و آموزش بگیرم پس در ابتدا برای خودم است، ادامه اثراتش برای دیگران است که آیا هموطن و آشنای دیگری به کنگره احتیاج پیدا نمیکند؟

پس لژیون سردار قدم کوچکی نیست و قطعاً چراغی را برای دیگران روشن میکند و در کنار آموزشهای فراوانی که دارد. مهمترین چیز از لژیون سردار پسانداز کردن را آموختم، من وضع مالی خوبی داشتم، اما سالهای سال کارکردم و اصلاً درکی از پسانداز نداشتم هرچه که درآمد داشتم خرج میکردم، در زمان خودش هم کیفش را کردم، اما از این به بعد چگونه زندگی کنم؟ من آموختم که با پسانداز، پایههای مالی محکم میشود آیا برای لژیون سردار جشن گلریزان برنامهریزی کردهام، از الآن فرمانبرداری میکنم که به فرماندهی برسم، پس اینیکی از آموزههای لژیون سردار است و تمامکارهای کنگره آموزش هست و باید انجام بدهم اگر میخواهم به حال خوش برسم و در زندگی طوری زندگی کنم که به سمت تاریکی نروم، در ادامه لژیون سردار آموزش است من دوست دارم در ادامه زندگی به فرماندهی برسم مخصوصاً در قضایای مالی در زمان اعتیاد دوستان خوبی نداشتم و بر روی من تأثیرات منفی گذاشتند اما اگر میخواهم تغییر کنم و رشد کنم با دوستان بخشنده همنشین بشوم و از آنها آموزش بگیرم در جمعی باشم که همه پولدار هستند و همه از پول صحبت میکنند، این صد در صد بر روی من تأثیر میگذارد، همانطور که در مسیر ضد ارزشها بر روی من تأثیر گذاشتند در مسیر ارزشها حتماً اثر میگذارند و این القا و احیا وجود دارد و صد در صد روی من تأثیر میگذارد و انشالله در جشن گلریزان آینده نظرم این است که به سمت دنوری حرکت کنم و انشالله قسمت من بشود، ممنون که مشارکت من گوش کردید.

تایپ و نگارش و عکس: مسافر احمد لژیون چهارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
324