English Version
This Site Is Available In English

حقیقت و واقعیت

حقیقت و واقعیت

از زمانی‌ که با کتب کنگره‌۶۰ آشنا شدم با دید این‌که تازه متولد شدم به دنیا، درون و بیرونم نگاه می‌کنم و همه چیز را زیباتر و با ارزش‌تر می‌بینم و حس می‌کنم. ما در کتاب وادی عشق ۱۴ گام و یا بهتر است بگویم ۱۴ راه برای بهتر و درست زندگی کردن می‌آموزیم. وادی اول تفکر کردن را به ما یاد می‌دهد که چطور برای انجام هر کاری و یا حتی برای بیان کردن هر سخنی؛ بایستی خیلی خوب تفکر کنیم تا در طول مسیر زندگی اگر برایمان مشکلی پیش آمد آن را با صبر، شکیبایی، خونسردی و با ذهنی آرام و باز حل کنیم. درست است که شاید بگوییم مگر فکر کردن هم آموزش می‌خواهد یا نیاز به راهنمایی دارد؟ در پاسخ می‌توان گفت بله دقیقاً همین‌طور است.

از وادی دوم آموختیم که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ چراکه تمامی انسان‌ها، موجودات‌، گیاهان و حتی جامدات و هر آن‌چیزی که در این جهان هستی وجود دارد، هم برای این طبیعت و هم برای این هستی مفید هستند؛ حتی اگر گاهی اوقات مضر باشند این مضر بودنشان هم برای ما می‌شود گفت که به نوعی مفید هستند و قطعاً بودنشان یک حکمتی به‌دنبال خواهد داشت؛ دقیقاً مثال همان کرمی که در کتاب ۱۴ وادی ذکر شده است، بنابراین نباید از آفریده‌های این خالق جهان گله و شکایتی داشته باشیم. وادی سوم به ما یاد داد که بایستی بدانیم هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. این جمله زیبا به این معنی می‌تواند باشد که هیچ کسی به اندازه خود من به فکر من نمی‌تواند باشد و من باید قبل از هر چیزی به فکر خودم باشم و در هر زمینه سعی و تلاش کنم تا بتوانم با توکل به خداوند به اهدافم برسم.

از وادی چهارم مسئولیت‌پذیری را یاد گرفتیم و متوجه شدیم که نباید مسئولیت کار خود را به عهده شخص دیگری و یا خداوند بسپاریم که در غیر این صورت سلب مسئولیت می‌شود، یعنی بدون این‌که تلاشی برای حل آن مسئله کنیم مسئولیت آن را به عهده خداوند و یا شخص دیگری واگذار می‌کنیم در صورتی‌که با نشستن در یک گوشه‌ای و فقط با دعا و نیایش هیچ‌وقت به خواسته خود نمی‌رسیم و بایستی بدانیم که مسئول کارهای خود چه خوب و چه بد فقط خود ما هستیم. همان‌طور که ما در وادی اول تفکر کردن را یاد گرفتیم، وادی پنجم هم یادآور این است که تفکر به‌تنهایی کافی نیست؛ بلکه با رفتن و رسیدن، یعنی با حرکت کردن کامل می‌شود و این‌جا باید بدانیم که اگر فکری به ذهن ما برای انجام کاری خطور کرد بایستی ببینیم چگونه و با چه روشی می‌توانیم به انجام برسانیم.

حال که به وادی ششم رسیدیم باید ببینیم که این وادی بيانگر چه چیزی است؟ قطعاً می‌خواهد به تک‌تک ما بگوید که حکم عقل را در قالب یک فرمانده بایستی اجرا کنیم؛ بنابراین اگر بخواهم این جمله را ساده‌تر معنا کنم باید بگویم که ما انسان‌ها بایستی به عنوان یک فرمانده، تمامی فرامین عقل را بی‌چون‌و‌چرا پذیرا باشیم و اجرا کنیم؛ اما درست و به‌جا، چون در این مرحله عقل ما می‌تواند درستی و یا نادرست بودن مسئله را به خوبی تشخیص دهد؛ بنابراین ما با تفکر، اندیشه و عملکرد درست می‌توانیم خواسته خود را عملی کنیم و به اجرا درآوریم. با پشت‌سر گذاشتن این ۶ گام به وادی هفتم می‌رسیم که در این وادی هم یاد می‌گیریم که رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آن‌چه برداشت می‌کنیم که مسلماً همه ما می‌دانیم که در هر موضوعی برای رسیدن به حقیقت به دو اصل کلیدی لازم داریم که اصل اول یافتن مسیر و راه‌حل درست و منطقی برای مسئله‌ای است که ممکن است برای ما پیش بیاید و اصل دوم برداشت درست آن مسئله و یا درس‌هایی که از آن می‌گیریم، است.

تأکیدی که وادی هفتم دارد بر این است که قبل از هر اقدامی ابتدا بایستی راه را کاملأ بشناسیم و از درست بودن آن اطمینان داشته باشیم که اگر قدم در راهی می‌گذاریم و با وجود تمامی پیچ‌و‌خم‌های مسیر آیا ما را به مقصد راستین هدایت می‌کند یا نه؟ بعد از شناخت راه، بایستی بدانیم تمامی این تجربیاتی که در طول این مسیر به دست می‌آوریم ما را به سمت حقیقت راهنمایی می‌کند یا نه؟ بنابراین به نظر من برای رسیدن به حقیقت موضوع به تفکر سالم، حس سالم و عقل سالم نیاز داریم؛ چراکه با داشتن تفکر سالم می‌توانیم حس سالمی هم داشته باشیم و در نتیجه با عقل صحیح به درستی یا نادرستی موضوع هم می‌توانیم پی‌‌ ببریم؛ پس می‌بینیم که وادی هفتم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و تمامی نکات کلیدی و بسیار مهم را برای داشتن یک زندگی ایده‌آل و سالم را برای ما توضیح می‌دهد؛ اما این بستگی به خود ما دارد که چطور از آن‌ها استفاده کنیم و به کار بگیریم.

 برای انتخاب درست‌ترین راه ابتدا بایستی تفاوت بین حقیقت و واقعیت را بدانیم. حال باید پرسید که واقعیت چيست؟ در پاسخ می‌توان گفت: واقعیت چیزی است که در حال حاضر وجود دارد و می‌بینیم. به عنوان مثال یک حبه قند که همه ما به وضوح می‌دانیم که قند، از همان ابتدا تا به امروز سفید و شیرین بوده است و این همان واقعی بودن موضوع است و دیدن به تنهایی کافی نیست و ما انسان‌ها بیشتر اوقات به چیزی که می‌بینیم ایمان می‌آوریم و بسنده می‌کنیم بدون آن‌که در مورد آن موضوع تحقیقی انجام دهیم؛ اما حقیقت چیزی است که همیشه بوده و بعد از این هم خواهد بود و ما برای پی‌بردن به حقیقت موضوع باید به تجربیات و دانشی که فراگرفته‌ایم، با دقت و تمرکز بیشتری بنگریم و تفکر کنیم که همان یک حبه قند چگونه و با چه فرمولی سفید و یا شیرین شده است؛ بنابراین برای دانستن پاسخ این مسلئه بایستی تحقیق و بررسی کنیم تا به حقیقت موضوع نزدیک شویم.

در وادی هفتم ما با چگونگی پیدا کردن راه آشنا می‌شویم و این قطعاً کار بسیار سختی خواهد بود؛ چراکه از میان ده‌ها راه بایستی درست‌ترین و امن‌ترین راه را پیدا کنیم و در این مسیر ممکن است که چندین بار زمین بخوریم ولی هر بار با اراده قوی‌تری روی پای خود می‌ایستیم و مصمم‌تر به راه خود ادامه خواهیم داد. به نظر من یکی از مهم‌ترین اصول زندگی پیدا کردن راه درست برای هر مسئله و در هر زمینه و قرار گرفتن در مسیر صراط مستقیم است؛ زیرا خداوند پس از خلقت انسان به او اختیار داد و همین‌طور او را بر سر دو راهی قرار داد تا به‌واسطه اختیاری که به داده شده است یک راه انتخاب کند راهی که اگر درست باشد، می‌تواند به بالاترین و بهترین مرحله زندگی برسد و از آن لذت ببرد. اگر هم انتخاب نادرستی داشته باشد قطعاً رو به نابودی خواهد رفت و زندگی برایش سخت‌تر خواهد شد، بنابراین بایستی قبل از انجام هر کار و تصمیمی با آرامش تفکر کنیم و موقعیت خود را بسنجیم؛ حتی می‌توانیم با دیگران مشورت کنیم و با راهنمایی آن‌ها بهترین تصمیم را بگیریم.

آقای مهندس هم با کاوش در زمینه درمان اعتیاد و با تجربه‌هایی که در طی این چند سال کسب کردند بالاخره موفق شدند که راهی را برای درمان اعتیاد و نجات از این تاریکی کشف کنند که نجات‌دهنده هزاران هزار انسان‌هایی باشند که در دام این بلای خانمان‌سوز گرفتار شده‌اند و خوشبختانه با تدابیر خلاقانه این بزرگ‌مرد، درمان نهایی اعتیاد کشف شد و به‌واسطه این آموزش‌های ناب انسان‌های دردمند و رنج‌دیده توانستند که به درمان و حال خوش برسند. بنابراین نتیجه می‌گیریم که انسان‌هایی که تفکر، اندیشه، تحقیق و جست‌وجو می‌کنند و خیلی خوب از تمامی جوانب به موضوعات نگاه می‌کنند خردمند هستند؛ چون آن‌ها به مرحله دانایی رسیده‌اند و آموزش‌های کنگره‌۶۰ را به درستی یاد گرفته‌اند. هم‌چنین انسان‌هایی که بدون تفکر کاری را انجام می‌دهند و حتی سخنی را به زبان می‌آورند که از عواقب آن هراسی ندارند قطعاً انسان‌های بی‌خردی هستند؛ چون فرقی نمی‌کند  که چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد. پس انسان موجودی است که می‌تواند با داشتن صفت اختیار و با کسب علم و دانش، سرنوشت خود را به بهترین شکل ممکن تغییر دهد و این، یعنی با تزکیه و پالایش کردن خود با خیال آسوده به مرحله نهایی که همان دانایی است می‌رسد و می‌تواند در رفاه، آسایش و با آرامش خاطر زندگی کند.

رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
نویسنده و ویرایش: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .