بسم الله الرحمن الرحیم
دستور جلسه هفته: وادی هفتم و تاثیر آن روی من
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت مینماییم.
وادی هفتم نیز مانند سایر وادیهای کنگره ۶۰، یکی از قوانین هستی و زندگی ما در این هستی را بیان میکند. قوانینی که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بر زندگی ما حکمرانی میکنند، اگر آنها را بیاموزیم و عمل کنیم، با کمترین اصطکاک، سوار بر امواج زندگی هستیم و قادر خواهیم بود از گذرگاههای سخت عبور کنیم، در غیراین صورت قادر به عبور نخواهیم بود.
درمان اعتیاد اگر نگوییم سختترین گذرگاه، حداقل یکی از سختترین گذرگاههایی است که یک انسان ممکن است در طول حیات خویش با آن روبرو شود. برای عبور از گذرگاه سختدرمان اعتیاد مجبور هستیم قوانین زندگی را بیاموزیم و اگر نیاموزیم، دیر یا زود روزگار ما را مجبور به آموختن خواهد کرد.
تاکنون شش وادی را پشت سر گذاشتهایم، وادیها یا قوانینی که در اعماق تفکرات و دیدگاههای ما نفوذ میکنند و هر آنچه از دیدگاههای منفی و برداشتهای نادرست از زندگی، در تفکر ما نقش بسته است را اصلاح میکند و ما را برای بهرهگیری از جهانبینی سالم و بهدوراز افکار افیونی و اعتیاد گونه و بهدوراز ضد ارزشها آماده میکند. در طول شش وادی گذشته، با مبانی نظری و تئوری حرکت اصولی آشنا شدیم و از وادی پنجم به بعد، چگونگی حرکت مطرح میشود .
وادی هفتم به ما میگوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت مینماییم.
حقیقت؛ یکی از مقولات و مفاهیمی است که همیشه برای انسان سؤالبرانگیز بوده و هست. این واژه بهخودیخود، ما را به تفکر وامیدارد که حقیقت چیست؟ تفاوت حقیقت با واقعیت چیست؟ حقیقت در جزئیات است یا در کلیات و همینطور حقیقت درمان اعتیاد به چه صورت است!
اگر واژههای جملات وادی هفتم را ازنظر بگذرانیم، در ابتدا با واژههای رمز و راز روبرو میشویم. معمولاً از این واژهها در مقاطعی استفاده میشود که مسئله، ضمن پیچیدگی، از سادگی خاصی نیز برخوردار است. حقیقت نیز در عین پیچیدگی از سادگی خاصی برخوردار است. حقیقت دارای سادگی غیرمنتظرهای میباشد.
یکی از موضوعاتی که معمولاً در کنار حقیقت خود را نشان میدهد، واقعیت است. در بیان تفاوت واقعیت یا حقیقت شاید بتوان گفت که واقعیت چیزی است که در حال حاضر وجود دارد اما نه درگذشته وجود داشته و نه در آینده وجود خواهد داشت.
بهعنوانمثال: مانیتوری که همین لحظه شما به صفحه آن چشم دوختهاید، مصداق واقعیت است چون درگذشته نبوده و در سالهای آینده نیز وجود نخواهد داشت و یا ساختمانی که هماکنون در آن سکنی داریم درگذشته وجود نداشته و در آینده نیز وجود نخواهد داشت، شاید ۵۰ سال دیگر هیچ اثری از این ساختمان وجود نداشته باشد؛ پس واقعیتی است که هماکنون و در حال حاضر موجود است.
اما حقیقت چیزی و یا امری است که همیشه بوده، هست و خواهد بود. اولین موضوعی که در ذهنمان بهعنوان مصداق این قانون نقش میبندد ذات پروردگار است. خداوند همیشه بوده، هست و خواهد بود.
در مراتب پایینتر نیز اگر بخواهیم مثال بیاوریم میتوانیم به خود انسان اشارهکنیم. نفس انسان نیز قبل از تولد وجود داشته و بعد از مرگ نیز خواهد بود و هیچگاه از بین نمیرود؛ پس انسان نیز یک حقیقت است.
مثالهای دیگر مثل راستی و درستی. قطعاً باور داریم که راستی و درستی یک قانون است، این قانون قبل از اینکه ما مفهوم آن را درک کنیم وجود داشته. از زمانی که انسان پا به عرصه وجود گذاشته، راستی و درستی نیز وجود داشته و تا بینهایت نیز وجود خواهد داشت. قانون راستی و درستی هیچگاه از بین نخواهد رفت. پس راستی و درستی نیز یک حقیقت است و یا قانون ریاضی ۴=۲*۲ درگذشته به همین صورت وجود داشته و هزاران سال دیگر نیز قانون ۲*۲ مساوی با ۴ خواهد بود پس این فرمول ساده ریاضی نیز یک حقیقت است.
حال برمیگردیم به سر موضوع خودمان یعنی درمان اعتیاد.
اگر درمان اعتیاد را بهصورت اصولی و صحیح بهگونهای که شخص پس از قطع مصرف مواد مخدر، هیچگونه مشکلی با مواد مخدر نداشته باشد و از تعادل کامل برخوردار باشد و هیچگونه میلی به مصرف مواد مخدر نداشته باشد و دفتر اعتیاد او برای همیشه بسته شود را حقیقت درمان اعتیاد در نظر بگیریم، میبینیم که برای رسیدن به این حقیقت به دو پارامتر اساسی نیاز داریم، یکی یافتن راه و دوم، آنچه در زمان پیمایش این راه برداشت مینماییم.
اگر متن کامل وادی هفتم را مطالعه فرمایید متوجه میشوید که در آنجا توضیح دادهشده که چهبسا انسانهایی که بهشدت خواستار رهایی از دام اعتیاد بودند اما نتوانستهاند راه اصولی و صحیح درمان این بیماری را بیابند، بارها و بارها اقدام به ترک اعتیاد نمودند اما نهتنها هیچ نتیجهای نگرفتند بلکه بهمراتب بیشازپیش در اعتیاد فرورفتند؛ هر بار که خواستند ترک کنند سراغ ماده خطرناکتری که بهزعم آنها دارو بوده رفتند و اعتیاد آنها سنگینتر شد. چهبسا افرادی که مصرفشان تریاک بود اما برای ترک اعتیاد سراغ قرصهای روانگردان رفته و سر از دنیای خطرناک اعتیاد به قرص درآوردند.
بسیاری با اقدام به ترک هروئینی شدند. بسیاری دیگر شیشهای شدند و الیآخر. ترکهای پیدرپی و نیافتن راه اصولی درمان اعتیاد، آنها را به ناکجاآباد برد و درنهایت از شدت ناامیدی و یاس و تخریب است به انتظار و خودکشی زدند، بهراستی چرا؟
آیا فردی که اراده و جرات خودکشی را داشته، میتوانیم بگوییم بیاراده بوده و خواست درمان نداشته است؟ خیر، این افراد خواست و اراده را در حد اعلای خود داشتهاند، اما راه را نیافتند .
پس اولین گام برای کشف حقیقت، یافتن راه درست است.
کنگره ۶۰ را ه اصولی درمان قطعی اعتیاد را یافته است و کسانی که خواهان رهایی و درمان هستند با این راه میتوانند به درمان قطعی اعتیاد برسند و دفتر اعتیاد را برای همیشه در زندگی خود ببندند.
کنگره ۶۰ پیشرفتهترین متد درمان اعتیاد (متد DST) را به جهانیان عرضه کرده است.
تاکنون و قبل از کشف این روش، در تمام دنیا سابقه نداشته است که فردی پس از سالها مصرف مواد مخدر بتواند اعتیاد خود را درمان کند و پس از قطع مصرف هیچگونه عارضهای و خماری نداشته باشد و هیچگونه میل و ولعی و یا به قول متخصصین کریوینگ (Craving) نداشته باشد. هرگز سابقه نداشته است. سابقه نداشته است که مصرفکننده مواد مخدر بتواند اعتیاد خود را درمان کند و پس از درمان، از سطحی از تعادل برخوردار باشد که بتواند در سنگینترین رشتههای ورزشی و یا در رشتههای ورزشی که بهدقت بالا نیاز دارند، حضور مؤثر و موفق داشته باشد.
هماکنون پس از ۲۵ سال از تشکیل کنگره ۶۰ هنوز هم برای بسیاری از فعالان حوزه اعتیاد در سراسر دنیا باورکردنی نیست، درمان قطعی اعتیاد با این توصیف باورکردنی نیست. البته حقدارند که باور نکنند زیرا نمونه آن هرگز وجود نداشته است. زمانی هم که از نزدیک با رها یافتگان کنگره ۶۰ روبرو میشوند مات و مبهوت میمانند.
جالب است بدانید دریکی از دورههای برگزاری مسابقات ورزشی رها یافتگان از اعتیاد که تیمهای ورزشی کنگره ۶۰ حضور داشتند، گفتهشده بود که بازیکنان کنگره ۶۰ اصلاً مصرفکننده نبودهاند. کسی باور نمیکند که رها یافتگان کنگره ۶۰ درگذشته مصرفکننده مواد مخدر بودهاند. این یعنی درمان قطعی اعتیاد که هیچگونه علامت و نشانهای از اعتیاد در فرد باقی نمیماند.
این یعنی حقیقت درمان اعتیاد و برای رسیدن به این مهم، تنها یافتن راه کافی نیست. پارامتر دوم برداشت ما از این راه است. کسانی که وارد کنگره ۶۰ میشوند، صرف یافتن علمیترین و اصولیترین روش درمان اعتیاد، به رهایی و درمان نمیرسند، بایستی این روش را پیاده کرده و آن را بهطور کامل اجرا کنند، بایستی در این راه حرکت کرد و برداشتنیها را برداشت کرد. روش درمانDST ضمن اینکه موفقترین روش درمان اعتیاد است، شاید یکی از سختترین روشهای درمان اعتیاد نیز باشد. البته سختی که با آموختن و عمل کردن بسیار سهل میشود.
در هیچیک از روشهای درمان اعتیاد در سراسر دنیا، موضوعی به نام جهانبینی وجود ندارد. در هیچیک از روشهای درمان اعتیاد در دنیا مثلث درمان اعتیاد با سه ضلع یعنی: جسم، روان و جهانبینی وجود ندارد. در هیچیک از روشهای درمان اعتیاد در دنیا از راهاندازی سیستم ایکس در طول ۱۱ ماه صحبت نمیشود. کسی که با استفاده از روش DST میخواهد به درمان برسد بایستی خیلی چیزها را بیاموزد. بایستی قوانین زندگی سالم را بیاموزد. بایستی انسان شود و زندگی انسانی را بیاموزد، بایستی در مسیر تزکیه و تسویه و پالایش حرکت کند و این مسیر، مسیر سادهای نیست، در این روش؛ باید خود را شناخت و خودشناسی به حرف و سخن نیست.
در این روش بایستی در پلهها و استپهای ۲۱ روزه داروی Opium طبق برنامه مدون کاهش یابد و در ساعات مشخص، بدون کوچکترین کاهش و افزایش خودسرانهای، کاهش یابد، پیاده کردن این موضوعات ضمن سادگی، کار سادهای نیست، تصور نشود که هر مصرفکنندهای وارد کنگره ۶۰ شد میتواند اعتیاد خود را درمان کند و اگر نتوانست بگوییم که این روش جواب نداد. این روش برای انسانهایی که خواستار درمان و رهایی هستند، جواب میدهد، برای افرادی که میتوانند نیروهای درونی خویش را بهکارگیرند، جواب میدهد؛ برای کسانی که خواهان صراط مستقیم هستند جواب میدهد؛ اما برای کسانی که باریبههرجهت هستند جواب نمیدهد. برای کسانی که نمیخواهند به خود زحمت فکر کردن و عمل کردن بدهند جواب نمیدهد؛ برای کسانی که حاضر نیستند به خود زحمت برداشت بدهند جواب نمیدهد، برای کسانی که هم لذت نشئگی را میخواهند و هم لذت درمان را، جواب نمیدهد؛
کنگره ۶۰ از مراجعین خود میخواهد که درمان اعتیاد را در صدر تمام خواستهها و اولویتهای زندگی خود قرار دهند و هفتهای ۳ جلسه در کلاسهای شعبه خود حضورداشته باشند. این سه جلسه با احتساب مدتزمانی که صرف رفتوآمد میشود بیشتر از ۱۵ ساعت در هفته نمیشود. حالآنکه یک هفته ۱۶۸ ساعت است، یعنی ۱۵۳ ساعت برای امورات زندگی و ۱۵ ساعت برای مهمترین برنامه زندگی فرد یعنی درمان اعتیاد. کسی که حاضر نباشد این مدتزمان را صرف درمان اعتیاد خود کند، درمان اعتیاد و رسیدن به این پاداش و لذت، شایسته و بایسته او نیست.
کنگره ۶۰ از مسافران سفر اول میخواهد که موضوع جهانبینی را بسیار اهمیت بدهند و نوشتارها را مطالعه کنند و سیدیها را گوش کنند، یاد بگیرند و در درمان اعتیاد خود به اجرا بگذارند چراکه در غیر این صورت هرگز نمیتوانند درمان خود را ادامه دهند.
کنگره ۶۰ از مسافران خود میخواهد که حضورشان در کنگره ۶۰ حضوری فعال باشد و تماشاچی نباشند بلکه بازیگر باشند. کسی که به این موضوع اهمیت نمیدهد و عمل نمیکند، به درمان و رهایی نمیرسد.
اینها برداشتهای ابتدایی ما در این راه است، برداشتها، آموختهها و عملکرد ما، در این سفر سخت به یاری ما میآیند و این سختی را به شیرینترین مقاطع زندگی ما تبدیل میکنند. سفر اول و دوره درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ اگر درست و اصولی مطابق با استاندارهای کنگره ۶۰ اجرا شود بهقدری شیرین و لذتبخش است که توصیف آن ممکن نیست. عطری است که فقط بایستی آن را حس کرد و این پاداش افرادی است که صالح بودن را میآموزند. کسانی که در برداشت خود از این راه بر خیروبرکت کوتاهی نمیکنند.
زمانی که شخص مصرفکننده مواد مخدر با استفاده از متد DST کنگره ۶۰ اعتیاد خود را درمان میکند، رمز و راز کشف حقیقت را کشف میکند و تازه متوجه میشود که درمان اعتیاد باآنهمه سختی و عظمت که بسان کرکسی خوفناک به زندگی او چنگ انداخته بود، اکنون بسان پرندهای کوچک و سفید است که نویدبخش زندگی و رهایی است.
آری؛ معما چو حل گشت آسان شود. آیا هرگز فکر میکردیم که نجاتدهنده و شفابخش ما در اعتیاد همان Opium یا تریاک است؟ همانکه او را بزرگترین دشمن خود میپنداشتیم؟
همانکه میخواستیم نسبت به او تنفر داشته باشیم. همان تریاک یا Opium که ویرانگر بود با چهره شیطانی، زمانی که بهعنوان داروی OT استفاده میشود و در دست حکیم حاذق باشد، چهره شفابخش خود را نشان میدهد.
حقیقت در دوردستها نیست؛ حقیقت در همین نزدیکی است. حقیقت پیش دست ماست، حقیقت بودن در همین لحظه است. درک همین لحظه است. درک ساعت است. درک ساعت، فضا و مکان است. درک مفهوم بودن است و بودن؛ یعنی زندگی کردن، یعنی جمع اضداد، یعنی شادی و غم، یعنی از دست دادن و به دست آوردن، یعنی باختن و برنده شدن، یعنی سادگی و سختی، یعنی تلخی و شیرینی، یعنی موجسواری، گاهی بالا و گاهی پایین و اعضای کنگره ۶۰ چه خوب این موجسواری بر امواج زندگی را میآموزند. آنها که از مسیر درمان اعتیاد خود برداشت کافی داشتهاند و داشتههای خود را به مرحله عملآوردهاند و به تعادل و فرمان عقل نزدیک میشوند و میدانند که زندگی جمع اضداد است و در سختیها و ناملایمات ماتم نمیگیرند و دست روی دست نمیگذارند بلکه با ناملایمات نیز با احترام برخورد میکنند.
با احترام، مسافر علی خدامی
- تعداد بازدید از این مطلب :
212