ششمین جلسه از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهانبین شهرکرد؛ به استادی راهنمای محترم مسافر مرتضی، نگهبانی مسافر آرش و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» و «تولد اولین سال رهایی مسافر سعید» پنجشنبه ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر؛
با دو دستور جلسه در خدمت شما عزیزان هستم؛ دستور جلسه اول «از فرمانبرداری تا فرماندهی» و دستور جلسه دوم «اولین سال رهایی مسافر سعید» میباشد. در ابتدا تشکر میکنم از گروه مرزبانی و ایجنت محترم که این فرصت را در اختیار ما قرار دارند تا بتوانیم خدمت کنیم و آموزش بگیریم.
در مورد دستور جلسه اول اگر بخواهم صحبت کنم، باید بگویم که برای فرمانده شدن هر انسانی نیاز به این دارد که به یک سری از نیروها احاطه داشته باشد، هم نیروهای بیرونی و هم نیروهای درونی و شرط اصلی این است که ما فرمانبردار خوبی باشیم. من زمانی که فرمانبردار خوبی باشم و بتوانم بر نیروهای بیرونی احاطه داشته باشم، میتوانم کارهای روزمره خودم را به خوبی انجام بدهم و این یعنی اینکه من دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کردم و این اولین گام در مسیر فرمانده شدن است.
زمانی که انسان در اثر نقض فرمان و اختیاری که دارد وارد تاریکیها میشود، ذره ذره قدرت فرمانده شدن از او گرفته میشود و تحت امر نفس اماره قرار میگیرد. زمانی که من برای درمان اعتیادم وارد کنگره شدم، راهنمایم از من خواست که فرمانبردار، مطیع و تسلیم باشم تا ذره ذره بتوانم آن گوهر فرماندهی که از من گرفته شده بود را پس بگیرم و من سعی کردم این کار را انجام بدهم، چون راهنمایم همیشه میگفت: فرمانبردار خوبی باش تا در آخرِ سفر به آنچه که میخواهی برسی و این اتفاق برای من افتاد.
راهنما در کنگره خودش قبلاً آموزش دیده و به ما آموزش میدهد و منِ رهجو باید اطاعت بکنم؛ چون در حال حاضر راهنما مانند رب بر روی زمین است، بنابراین باید مطیع و فرمانبردار او باشم تا بتوانم به نیروهای بیرونی و درونی خودم مسلط بشوم و دوباره گوهر وجودی خودم را به دست بیاورم.
هر کجا که من دچار منیت و غرور شوم از فرمانبرداری فاصله گرفتهام و همین نافرمانی باعث نابودی من میشود. بنابراین باید سعی کنیم فرمانبردار باشیم و در مسیر کنگره و صراط مستقیم حرکت کنیم تا بهترین چیزها را در کنگره به دست بیاوریم.
اما دستور جلسه دوم که تولد اولین سال رهایی مسافر سعید است. آقا سعید رهجوی بسیار با اخلاق و متین و با ادبی است که همیشه فرمانبردار بود و به دنبال مسائل حاشیهای نبود. هیچ موقع نقض فرمان نکرد و همیشه حضور داشت و اگر در حال حاضر به این خوبی خدمت میکند و در این جایگاه قرار دارد، به خاطر آموزشهای کنگره و همچنین سعی و تلاش خودش است. من اولین سال رهایی ایشان را به خودش و همسفر گرامیشان تبریک میگویم و بهترینها را برایشان آرزو میکنم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.

سخنان مسافر سعید :
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر؛
در خصوص دستور جلسه باید بگویم که من در زمان مصرف مواد مخدر در مسیر نیروهای منفی حرکت میکردم و فرمانبردار خوبی برای آنها بودم، برای همین هیچگاه حال خوبی نداشتم و خانواده و اطرافیان هم حال خوبی نداشتند، چون من بخاطر مصرف مواد مخدر همیشه به فکر خودم بودم و در اختیار نیروهای منفی قرار داشتم.
زمانی که من به اصرار آقا رحمان وارد کنگره شدم، اصلاً ایمانی به روش کنگره نداشتم ولی روزی که آمدم و انرژی افراد را دیدم، تحت تأثیر قرار گرفتم و تشویق شدم که برای درمانم اقدام کنم و شروع به سفر کردم. از همان ابتدای کار سعی کردم فرمانبردار خوبی باشم، به موقع در جلسات حضور پیدا کردم و همه فرامین راهنمای عزیزم را انجام دادم تا اینکه موفق شدم این حال خوش را تجربه کنم. من همین جا از ایشان به خاطر همه زحمتهایی که برای من کشیدند تشکر میکنم، همچنین تشکر میکنم از جناب آقای مهندس دژاکام به خاطر کشف متد DST، از آقا محمد جواد ایجنت محترم و همچنین گروه مرزبانی تشکر میکنم، از راهنمای درمان سیگار آقا جمشید تشکر میکنم که زحمت درمان نیکوتین مرا کشیدند، از راهنمای همسفرم خانم منیژه گرامی تشکر میکنم، از همسفرم تشکر میکنم، از همه شما دوستان مسافر و همسفران گرامی تشکر میکنم که در جشن ما شرکت کردید.
سخنان راهنمای همسفر سرکار خانم منیژه:
سلام دوستان منیژه هستم یک همسفر؛
خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که توفیق داد امروز در این جایگاه قرار بگیرم. آرزو میکنم برای همه مسافران و همسفران که این خوشبختی را تجربه کنند. تبریک عرض میکنم این تولد و این روز زیبا را در رأس به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، به خانم مرجان عزیز و آقا کامران تبریک عرض میکنم، به راهنمای محترم خودم خانم پروانه تبریک عرض میکنم که چراغ راه من بودند، به آقا مرتضی راهنمای محترم و به آقا سعید و خانم افسانه تبریک عرض میکنم و از خداوند بهترینها را برایشان خواستارم. اما در مورد دستور جلسه امروز شعری از هاتف اصفهانی است که میگوید:
چشم دل باز کن که جان بینی/ آنچه نادیدنیست آن بینی
من وقتی به این دستور جلسه فکر می کردم، دیدم بیارتباط با آقا سعید و خانم افسانه نیست چون زمانی که خانم افسانه وارد لژیون ششم شدند، من رهایی داشتم و زمانی که داشتم فرم پذیرش ایشان را امضا میکردم، به من گفتند: اجازه میدهید روز پنجشنبه در جلسه حاضر نشوم و من به ایشان گفتم: رهجویی موفق است که مرتب حضور دائم داشته باشد و در چهار چوب قوانین کنگره حرکت کند و ایشان گفتند: چشم و این در دل من ماندگار شد و این رهجو عاشقانه خدمت کرد و من آرزو میکنم که شال راهنمایی را قبول بشود، چون صادقانه خدمت کرد.
سخنان همسفر خانم افسانه:
سلام دوستان افسانه هستم یک همسفر؛
خدا را شاکر و سپاسگزارم که اجازه داد در کنگره حضور داشته باشم و خدا را شکر میکنم که مسافرم بعد از چندین سال به رهایی رسید و این روز زیبا را تجربه کردیم. من این رهایی را به جناب آقای مهندس دژاکام تبریک میگویم، به آقا مرتضی راهنمای مسافرم که زحمت زیادی کشیدند تا امروز ما این جایگاه را تجربه کنیم تبریک میگویم، به آقا کامران و خانم مرجان تبریک عرض میکنم، از خانم عاطفه عزیز تشکر میکنم که امروز ما را همراهی کردند، از خانم منیژه عزیز راهنمای محترم تشکر میکنم، از برادر عزیزم آقا رحمان تشکر میکنم که پیام کنگره را به ما دادند، از همه شما مسافران و همسفران گرامی تشکر میکنم که با مشارکتهای زیبایتان ما را خوشحال کردید، از مسافرم تشکر میکنم که بعد از ۲۲ سال مصرف مواد مخدر وارد کنگره شد، چون وجود یک مصرف کننده برای خانواده خیلی سخت است و خدا را شکر که بعد از همه این سختیها به این روز زیبا رسیدیم. امیدوارم همه سفر اولیها این روز را تجربه کنند، آرزو میکنم مسافرم و برادرم در کنگره ماندگار باشند و قبولی شال راهنمایی را برایشان آرزو میکنم.


نگارنده و ویراستار: مسافر شمسالدین لژیون۳
تنظیم: مسافر مهدی لژیون ۶
ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید
نمایندگی جهانبین شهرکرد مسافران/همسفران
- تعداد بازدید از این مطلب :
863