English Version
This Site Is Available In English

صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم

صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم

وادی‌هایی که آقای مهندس حسین دژاکام برای ما ترسیم کردند؛ مانند زنجیری می‌باشند که همه به‌هم متصل هستند. وادی‌ها مکمل و لازمه هم می‌باشند و در واقع راه را به ما نشان می‌دهند. وادی اول تا چهارم در مورد تفکر می‌باشد که باید برای کوچک‌ترین مسئله‌ هم تفکر کنیم‌. در وادی پنجم به ما می‌گوید‌: دیگر آن ساختار ذهن را باید به اجرا درآوریم و در وادی ششم به فرمان عقل در حکم یک فرمانده گوش کنیم؛ اما در وادی هفتم می‌گوید: که باید راه را پیدا کنیم، آن هم راه درست، راهی که ما را با وضعیت مناسب و سالم به مقصد برساند.

یافتن راه یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین مسائل زندگی در تمام سطوح می‌باشد. راه درست چه راهی است؟ راهی‌ که به نیازهای درونی من پاسخ می‌دهد و من را به شادی، آرامش و آسایش می‌رساند. در قرآن کریم به صراحت بیان شده است که خداوند راه را نشان داده است و غیر این راه، بیراهه است. انسان به مقصد، راه پیدا نمی‌کند و اگر به بیراهه برود، خود مقصر است.

در یکی از غزلیات حضرت مولانا گفته شده‌‌ است:

صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم
یا راه نمی دانی، یا نامه نمی‌خوانی.

همیشه برای پیدا کردن راه درست، باید به درون خودتان بروید که چه کسی هستید و چه ارزش‌ها و توانایی‌هایی دارید،چه می‌خواهید و بر اساس آن ارزش‌ها و توانایی‌ها تصمیم بگیرید و راه درست را پیدا کنید. مشکلات و سختی‌ها بخشی از زندگی انسان هستند که راه گریزی ندارند. خداوند جهان را با بلاها و مشکلات آفریده است. این انسان است که باید با تفکر و بررسی، راه درست را برای حل این مشکلات پیدا کند.

یکی از این مشکلات‌، همین مسئله اعتیاد است که خیلی‌ها به خاطر پیدا نکردن راه و رفتن به بی‌راهه و انتخاب راه غلط با وجود تلاش‌های زیادی هم که داشتند؛ ولی هم خود را نابود کردند و هم اطرافیان را به مسلخ نابودی کشاندند؛ اما امروز در کنگره۶۰  به لطف خداوند و تلاش و زحمت آقای مهندس حسین دژاکام برای مسئله اعتیاد راه حل پیدا شد. آقای مهندس حسین دژاکام می‌فرماید: «ما در اینجا راه درست را به مسافر نشان می‌دهیم؛ ولی طی کردن و پیمودن این مسیر با خود شخص یا مسافر است‌، که چگونه این مسیر را طی کند».

اینجا یک نکته‌ای که مهم است، پیدا کردن راه به تنهایی موثر نیست‌؛ بلکه طی کردن آن مهم است؛ مثلاً من راه کنگره۶۰ را پیدا کردم، حالا وقتی وارد کنگره شدم، حرف راهنما را گوش نکنم، سی‌دی ننویسم، جلسات را به خوبی شرکت نکنم، داروی خود را به موقع نخورم و خودم تلاش نکنم، آیا به رهایی و به نتیجه خواهم رسید؟ قطعاً به نتیجه نمی‌رسم. در حالی که در کنگره درمان قطعی برای همه مواد مخدر تضمین شده است. پس اگر کسی به نتیجه و درمان نمی‌رسد؛ باید به خودش مراجعه کند و مشکل را در خودش پیدا کند.

در تمام مسائل زندگی هم به‌همین صورت است، خداوند راه و بی‌راهه را به ما نشان داده است، حالا این بستگی به خودمان دارد که چه راهی را انتخاب کنیم. افرادی هستند که بدون تفکر و بررسی کوتاه‌ترین و ارزان‌ترین راه را انتخاب می‌کنند، در آخر هم به نتیجه نمی‌رسند؛ اگر هم به نتیجه‌ای برسند، خیلی زودگذر است.

این وادی از دو قسمت تشکیل شده است؛ رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است‌؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم. قسمت اول پیدا کردن راه صحیح است و قسمت دوم آنچه برداشت می‌نماییم؛ یعنی چگونه پیمودن این راه است که در طول این راه هر چیزی بکاریم، در آخر همان را برداشت می‌کنیم‌. انتخاب راه به تنهایی کافی نیست‌، زمانی که ما یک مسیری را انتخاب می‌کنیم به معنای آن نیست‌ که رسیدن به هدف و مقصد تضمین شده باشد.

باید در این راه و مسیر هدف ما کاملاً مشخص باشد و بدانیم که به چه چیزی می‌خواهیم برسیم، بعد از هدف‌گذاری باید برنامه‌ریزی داشته باشیم. یک برنامه‌ریزی که ما را به مقصد و هدف برساند. تلاش‌، حرکت و از همه مهم‌تر صبر و تحمل داشته باشیم‌. اگر هدف من این است که در‌ زندگی به آرامش و صلح برسم، اینجا راه به من نشان داده شده‌ است، راهش دوری از ضدارزش‌ها و رفتن به طرف ارزش‌ها و صراط مستقیم می‌باشد.

اکنون رفتن و پیمودن درست این راه بستگی به حرکت و تلاش خودم دارد که آیا می‌توانم از غیبت‌، دروغ، تهمت‌، تجسس کردن‌، قضاوت کردن و سایر مسائل ضدارزشی پرهیز کنم؛ اگر توانستم قطعاً به نتیجه و هدف خواهم رسید. چه بسیار افرادی بودند که راه درست را پیدا کردند و قدم در آن راه هم گذاشتند؛ ولی در آخر، سر از بیراهه و مسلخ درآوردند؛ مثل یک دانشجویی که رشته پزشکی قبول شده است، وقتی به دانشگاه می‌رود در وسط مسیر و راه دچار اعتیاد می‌شود؛ پس راه‌، مهم است و رسیدن با وضعیت سالم مهم‌تر است.

نتیجه‌ای که من از این وادی می‌گیرم این است که‌ در تمام مسائل و مشکلاتی که بر سر راه من قرار می‌گیرند؛ حتی کوچک‌ترین مسئله‌، خوب تفکر کرده و سپس بررسی کنم‌، همه جوانب را بسنجم، بعد حرکت کنم. باید بدانم‌ وقتی که بدون تفکر و بررسی حرکت می‌کنم، بدون تفکر عملی را انجام می‌دهم یا حرفی می‌زنم‌، قطعاً به بن‌بست می‌رسم. در آخر همه ما یک بار فرصت زندگی کردن را داریم؛ پس بهتر است با تلاش، کوشش و تفکر درست، راه صحیح را پیدا کنیم تا بتوانیم از یک زندگی شایسته و درخور، توأم با آرامش‌، صلح، دوستی و محبت برخوردار شویم.

منبع‌: کتاب عشق (وادی هفتم) و سی‌دی‌ها
نویسنده‌: همسفر بتول رهجو همسفر سمیه‌ (عضو لژیون سردار)
عکاس :مرزبان خبری همسفر سمیه (عضو لژیون سردار)
ویرایش‌: همسفر توران رهجو راهنما همسفر مریم (عضو لژیون سردار)
ارسال‌: همسفر فاطمه رهجو همسفر فرزانه(عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .