فرمانبرداری نردبانی برای رسیدن به فرماندهی

دهمین جلسه از دوره شصت و ‌سوم از کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر، با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر صالح و دبیری همسفر علی، با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی»، روز پنج‌شنبه 13 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت 17 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، علی هستم یک مسافر. جایگاه ایجنتی آقای مهدی را تبریک می‌گویم، انشاالله با درایت ایشان قطعاً شعبه به یک سمت و سوی بهتری حرکت می‌کند، چون ایشان در هر جایگاهی که قرار گرفتند، بهترین بودند. برایشان آرزوی موفقیت می‌کنم.

دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی است. در مدل قلعه عقل که تصویر شد، نیروهای منفی بودند که بیرون از قلعه قرار داشتند و نگهبانان قلعه که به عنوان دانایان قلعه تصمیم‌گیری می‌کردند. آن ایراداتی که ممکن بود در تصمیم‌گیری وجود داشته باشد، همان ایراداتی که من در سفر اول داشتم، آمدند و گفتند که حکم عقل را به‌طور کامل در قالب فرمانده به اجرا در بیاورید.

حکم عقل کجاست؟ درست است که من عقل داشتم، ولی معاش نداشتم، چه برسد به عقل معاش. اگر عقل معاش داشتم، بنابراین در معاش خودم مشکلی نداشتم، زیرا با آن دانش و آگاهی خودم قطعاً به درمان نمی‌رسیدم و مطمئناً در همان تصویری که در کتاب می‌بینید، همان‌جا سقوط می‌کردم. اگر راهنمای من نبود، اگر فرمانده من نبود، سقوط می‌کردم به دره و اصلاً به تصویر بعدی نمی‌رسیدم.

بنابراین، حکم عقل که در سفر اول برای من تصویر شده بود، واقعاً فرمان راهنمای من بود و حکم راهنمای من بود. تمامی فرمان‌هایی که آقای مهندس به ما می‌گویند، این‌ها همه فرمان هستند و همه حکم عقل را دارند و من باید فرمانبرداری کنم، نه اینکه از هر جایی فرمانبرداری کنم. بنابراین، یک سرباز در میدان جنگ، همان لحظه که دارد فرمانی از فرمانده می‌گیرد و دارد آن را اجرا می‌کند، درست است که دارد فرمانبرداری می‌کند، ولی دارد در انجام آن امر فرماندهی می‌کند.
وقتی که به یک سربازی حکمی را می‌دهند که انجام بدهد، نمی‌آیند به قول معروف او را محکوم کنند، چون فرمانده به او فرمان داده و او دارد حکم را اجرا می‌کند و مسئولیت دارد و از همان لحظه فرمانده است و قرار نیست که حالا شروع کند تا یک روزی به فرماندهی برسد.

اگر من الان بخواهم از این نردبان بالا بروم، حرکت می‌کنم: پله اول و پله دوم و پله سوم و پله بیستم که برسم به آن جایگاهی که می‌خواستم، رسیدم و ساده که نیست. در همین مسیر هم من فرماندهی را دارم تا به آن فرماندهی جسم برسم.
یعنی آن سفر اولی که از پله ۹cc به‌صورت صحیح یک پله کم می‌کند و می‌آید روی پله ۷/۵cc، در آنجا فرماندهی را به دست آورده و حالا اگر فرمانبرداری کند، می‌تواند پله‌های بعدی را هم ادامه بدهد تا به آن فرماندهی جسم و شهر وجودی خودش برسد.
از همه شما متشکرم.

نگارش: همسفر علی (لژیون پنجم)
عکس: مسافر رضا (لژیون ششم)
ارسال: مسافر اسماعیل (نگهبان سایت)