اولین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی اردستان با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر رسول و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" روز پنجشنبه ۱۳ شهریورماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خدا را شکر میکنم که قسمت و روزی من شد تا در این جایگاه قرار بگیرم. جایگاه نگهبانی را خدمت مسافر رسول و جایگاه دبیری را خدمت مسافر محسن تبریک عرض میکنم. از بنیان کنگره۶۰ آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم این عزیزان جهت فراهم کردن این بستر آموزشی تشکر میکنم. از راهنمای درمانDST مسافر حسین، راهنمای درمان نیکوتین مسافر پیام و کلیه خدمتگزاران شعبه که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند، کمال تشکر و قدردانی را دارم.
یکی از خصلتها و خوبیهای کنگره این است که ما را با تعاریف کلمات، معنی و مفهوم آنها آشنا میکند؛ آشنا کردن به معنی واقعی که بدانیم، بفهمیم و از کلمات درست استفاده کنیم؛ یعنی به همان دانایی و دانایی مؤثر تبدیل کنیم و بتوانیم در مسیر زندگی به کار ببندیم. کل مبحث و کار کنگره۶۰ و این دور هم جمع شدنها، آموزش جزوات جهانبینی را میتوانیم در این دستور جلسه خلاصه کنیم تا از فرمانبرداری به فرماندهی برسیم. به فرماندهی رسیدن یعنی اینکه حالمان خوب باشد و زمانی که حالمان خوب است، دیگران از بودن در کنار ما احساس لذت میکنند. بهطور کل ذات انسان اینگونه است که فرمانده بودن را دوست دارد تا به دیگران فرمان بدهد؛ ولی به این راحتیها نیست که انسان شب بخوابد و صبح تصمیم بگیرد که فرمانده خوبی باشد.
پیشنیاز فرماندهی که بتواند یک فرمانده خوبی برای ما باشد، همان فرمانبردار بودن است؛ یعنی هر فرمانی که به ما دادهاند، را به نحو احسنت؛ بدون کم و کاست اجرا کنند. حالا چه کسی میتواند به ما فرمان بدهد؟ ما در مسیر درمان اعتیاد، یکی از مهمترین فرمانده که فرماندهی جسم، روان، افکار و اندیشه بوده را از دست دادهایم؛ حالا چه کسی میتواند در این مسیر کمک حال ما باشد و راه را به ما نشان دهد؟ کسی که راه را رفته و فرمانبرداری کرده باشد، به حال خوب رسیده و بتواند فرمانی به ما بدهد که قابل اجرا باشد. کسی که به او فرمان داده باشند و خاصیتهای آن فرمان، بدی و خوبیهای آن را بداند و بتواند به من مصرفکننده که حالم خراب است کمک کند و زمانی که فرمان میدهد، آن احساسات درونی که یک سفر اولی وارد کنگره میشود را نمیتوانیم فرمان سخت بدهیم؛ اگر اینچنین باشد؛ مطمئناً قابل اجرا نیست و هم خود فرمانده اعتماد بهنفسش را از دست میدهد و فرمانش قابل اجرا نیست و سفر اولی هم که نتواند آن فرمان را اجرا کند؛ مطمئناً از مسیر درمان خارج میشود.
اگر ما میخواهیم حالمان خوب باشد؛ فرمانبرداری را از فرمانهای خیلی کوچک که داخل کنگره به ما داده میشود اجرا میکنیم. از همان روز اول که راهنمای تازه وارد کنگره را برای ما تشریح میکند که بهموقع در جلسه کنگره حاضر باشیم، پیراهن سفید بپوشیم و از صورت آراسته آرامآرام شروع کنیم تا انشاءالله بتوانیم فرماندهی درون خودمان را به دست بگیریم و بتوانیم بیرون کنگره برای خودمان فرمانده باشیم. آقای مهندس میفرمایند: "کنگره زمین تمرین است اینجا میتوانیم فرماندهی را تمرین کنیم". در مسیر رسیدن به فرماندهی، اشتباه ممکن است اتفاق بیفتد؛ اشتباه داخل کنگره مشکلی ندارد و قابل تکرار است؛ ولی تکرار اشتباه ما را به بیراهه میکشاند؛ اگر داخل کنگره اشتباه کردیم، یک جایی گوش به فرمان نبودیم، میتوانیم با راهنمای خودمان مشورت کنیم تا راه بهتری را به ما ارائه دهد.
گاهی مواقع یک سفر اولی یا تازهوارد که وارد کنگره میشود؛ شاید این سؤال را در ذهن خود داشته باشد که من آمدهام اعتیاد خود را درمان کنم و این چه ربطی به فرماندهی و فرمانبرداربودن دارد؟ آقای مهندس خیلی زیبا توضیح میدهند " یک مصرفکننده مواد، اعتیاد را به تاریکترین تاریکیها تشبیه کرده است" تاریکترین تاریکیها یعنی ما چیزی را نمیبینیم، نه اطرافمان، نه بزرگشدن فرزندانمان، نه همسر و نه کار را میبینیم و با هر بار مصرف در این تاریکی بیشتر فرو میرویم؛ سیستم خمر ما تخریب میشود، افکار ما پریشان و آن افکار بد، جایگزین افکار خوب میشود و فرماندهی جسم ما را در دست میگیرد و این گرفتن فرماندهی جسم یکباره از ما گرفته نمیشود؛ شاید هر کدام از ما که مصرفکننده مواد مخدر شدیم، بهترین روزهای زندگی و جوانی را گذاشتیم تا این فرماندهی را بهدست نفس اماره دادیم؛ ولی اکنون در مسیر درمان قرار میگیریم و باید زمان بگذرد تا بتوانیم فرماندهی را از نفس اماره پس بگیریم؛ پس باید پلهپله حرکت کنیم و گوش به فرمان باشیم.
یک سفر اولی وقتی که میخواهد طبق صحبت راهنمایش فرمانبردار خوبی باشد؛ باید در آن فرمانبرداری نظم و انضباطداشته باشد؛ راهنما به رهجوی سفر اول فرمان میدهد که دارو مصرف کند، رهجو فرمانبرداری میکند؛ ولی دارو را چگونه مصرف میکند؟ پس اگه قرار هست که فرمانده باشیم؛ پیش نیاز آن فرمانبرداری و در کنار فرمانبرداری نظم و انضباط خیلی مهمتر است. در هر مکانی، خانواده یا محیط کار که فرمانی داده شود؛ باید سر وقت انجام دهیم. فرمانده وقتی که خودش مسیر فرمانبرداری را طی نکرده باشد؛ مطمئناً فرمانی هم که میدهد اثربخش نیست؛ چون خودش نظم و انضباط ندارد. اگر بخواهیم در مسیر کنگره علم زندگی کردن را کاربردی کنیم؛ مسیر فرمانبرداری تا فرماندهی را باید بدون عیب و نقص تمام کنیم. امیدوارم بتوانیم گوش به فرمان باشیم، قوانین و حرمتهای کنگره را به نحو احسن اجرا کنیم تا بتوانیم سربازان کوچکی در مسیر اهداف بزرگ کنگره باشیم.
تایپیست: مسافر محسن (لژیون اول)
ویراستار: مسافر رسول (لژیون دوم)
عکاس: مسافر علی (لژیون دوم)
ارسال: مسافر محمدرضا نگهبان سایت
مسافران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
163