English Version
This Site Is Available In English

رسیدن به فرماندهی عقل

رسیدن به فرماندهی عقل

جلسه چهارم از دوره ‌ شانزدهم ازسری کارگاه‌های آموزشی مسافران و همسفران نمایندگی جواد گلپایگان، به استادی راهنمای مسافر عباس، نگهبانی مسافر امیر ودبیری مسافر نریمان با دستورجلسه ( از فرمانبرداری تا فرماندهی واولین سال رهایی مسافرمحمد) پنج‌شنبه ۱۳شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

 سلام دوستان عباس هستم یک مسافر

خداوند بزرگ را شاکرم که به من فرصت داد تا در این جایگاه قرار بگیرم و از شما عزیزان آموزش بگیرم.

خداوند بزرگ را شاکریم که به ما فرصت آموزش گرفتن در کنگره ۶۰ را عطا کرده که در هستی و نیستی که نظیر آن را نمی‌توانیم پیدا کنیم.

دستور جلسه امروز تولد یک سال رهایی مسافر محمد و از فرماندهی تا فرمانبرداری می‌باشد.

این دستور جلسه از نظر من بسیار ارتباط بسیار نزدیکی با دستور جلسه دانایی و دانایی موثر دارد.

فرمانبردار، به معنای کسی است که دستورات را اجرا می‌کند و کلمه فرمانده به معنای کسی است که دستور می‌دهد و آن دستور باید انجام شود و بین این دو کلمه ، تا وجود دارد؛ یعنی انسان ابتدا باید فرمان‌ها را اجرا کند تا بتواند به مرحله‌ای برسد که بتواند به دیگران فرمان بدهد تا آنها اجرا کنند.

ارتباط این دستور جلسه با مصرف کنندگان این است که در زمان مصرف مواد به ما فرمان می‌داد که چه زمانی از خواب بیدار شویم و یا اینکه چه کار انجام بدهیم حال باید چه کار کنیم تا دوباره به فرماندهی جسم خود بازگردیم؟ تا اینکه وارد کنگره ۶۰ شدیم و به ما گفتند که اگر می‌خواهیم به فرماندهی عقل برسیم باید سر وقت در جلسات حاضر شویم و میزان داروی خود را به مقدار لازم و سر وقت استفاده کنیم تا به رهایی برسیم ؛ در نتیجه باید برعکس دفعه‌های قبل که نقض فرمان کرده‌ام این بار فرمانبردار خوبی باشم تا فرماندهی خود را پس بگیرم، به طور مثال فردی که به عنوان شاگرد در یک مغازه مکانیکی قرار می‌گیرد ابتدا نمی‌تواند یک ماشین را تعمیر کند، اما همین که ذره ذره فرمانبرداری می‌کند با اجزای ماشین آشنا می‌شود ؛ در نتیجه خود روزی تبدیل به یک استادکار می‌شود‌ اما اگر با سر و عقل خود عمل نکند روزی به جایگاه استاد خود نمی‌رسد.

همه ما اینجا نشسته‌ایم تا به آن فرماندهی عقل که از دست داده‌ایم برسیم .

اگر انسان روزی به فرمانده ای عقل برسد استعدادهای او افزایش پیدا می‌کند. 

اگر ما فرمانده خوبی برای جسم خود نباشیم نمی‌توانیم همسر خوبی برای همسفر خود و پدر خوبی برای فرزندان خود باشیم، اما اگر بتوانم از فرمان‌های اساتید خود فرمانبرداری کنم روزی می‌توانم الگوی فرزندان خود باشم.

دستور جلسه دوم تولد یک سال رهایی محمد عزیز می‌باشد.

محمد رهجوی بسیار فرمانبرداری بود و دو ماه بعد از سفر وارد لژیون ویلیام شد و سیگار خود را نیز درمان کرد. بسیار خوب سی دی می‌نوشت و هیچگاه در پارک غایب نبود و بسیار خوب در تمام جلسات شرکت می‌کرد. بسیار خوب حرکت خود را آغاز کرد و آن را به پایان رساند. محمد در رشته والیبال بسیار ماهر بود و توانست در این رشته خدمت بسیار خوبی به کنگره ۶۰ انجام دهد و در تیم والیبال قرار بگیرد و در مسابقات شرکت کند مدیریت والیبال گروه گلپایگان را به عهده گرفت و در دولت آباد مقام کسب کردند. امیدوارم خدمتگزار کنگره ۶۰ جایی که ما را دوباره به دامن زندگی برگرداند باشیم. امیدوارم این رهایی‌ها انگیزه‌ای برای سفر اولی‌ها باشد، همانگونه که ما مرد و مردانه پای اعتیاد خود ایستادیم و آن را درمان کردیم آنها هم به درمان برسند.

خلاصه سخنان مسافر محمد:

 دوستان محمد هستم یک مسافر

آنتی ایکس مصرفی هروئین و گل بود روش درمان دی اس تی داروی درمان شربت اوتی بود.مدت یک سال سفر کردم با راهنمای خوبم عباس آقا آشناگر آنتی ایکس دوم سیگار به مدت ۱۱ ماه سفر کردم به استادی آقای مسعود مجیدی و ورزش من در کنگره والیبال است.

خداوند بزرگ را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم و توانستم این حس و حال را تجربه کنم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان نیز سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند تا بتوانم به رهایی برسم. از راهنمای خوب خود عباس آقا شناگر سپاسگزارم که در این زمانه که مردم عصا از کور می‌دزدند ایشان بدون منت از کار ، زندگی وقت و انرژی خود مایه گذاشتند تا من به رهایی برسم تا هستی هست من از راهنمای خود عباس آقا سپاسگزار هستم ؛همچنین از آقا مسعود راهنمای لژیون ویلیام خود نیز سپاسگزارم. امروز با خود تفکر می‌کردم که ۱۱ ماه از آدامس نیکوتین استفاده کردم و ۱۱ ماه است که به رهایی رسیدم و حالا می‌بینم که ۱۴۰۰ بسته سیگار را مصرف نکردم. اگر از روز اول می‌دانستم که سیگار چه عواقب بد و منفی دارد حتماً خود را درمان می‌کردم، اما متاسفانه به آن آگاهی و دانایی نرسیده بودم و این آگاهی خود را مدیون مسعود آقا هستم.

از همسفر خودم که پدرم هستند سپاسگزارم من به خواست خود به کنگره نیامدم به اصرار ایشان بود ،اما بسیار خوشحالم که به خوبی سفر کردم و به درمان و رهایی رسیدم.

من در کنار مصرف شیره از مواد سفید نیز استفاده می‌کردم .وقتی که دوستم به من گفت که پدرم فهمیده است که من مواد مخدر استفاده می‌کنم و بغض کرده است بسیار ناراحت شدم و هر چقدر که مواد مصرف کردم دیگر برای من لذت بخش نبود تا اینکه به لطف یکی از دوستان با کنگره ۶۰ آشنا شدم و خداوند را شکر می‌کنم که در این مسیر قرار گرفتم ؛ زیرا اگر در کنگره قرار نمی‌گرفتم معلوم نبود چه بلایی بر سر من می‌آید. توصیه من به سفر اولی‌ها این است ک که قدر حضور در کنگره را بدانند و گریز نزنند؛ زیرا خود را از نعمت کنگره محروم کرده‌اند.

خلاصه سخنان همسفر مسعود:

سلام دوستان مسعود هستم یک همسفر

من هم خداوند را شاکرم که فرزندم در این مسیر قرار گرفت و به درمان رهایی رسید ؛ همچنین از جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند تا ما بتوانیم به رهایی و درمان برسیم .خواسته من از سفر اولی‌ها این است که همانطور که در زمان مصرف برای ساقی و مواد مخدر وقت می‌گذاشتن حالا نیز برای نوشتن سی‌دی وقت بگذارند و برای ننوشتن سی دی بهانه نیاورند.

از عباس آقا آشناگر سپاسگزارم که به فرزند من در درمان و رهایی کمک کردند.

تایپ و ویرایش مسافر رضا لژیون هفتم 

عکس مرزبان خبری مسافر جواد 

تنظیم و ارسال مسافر محمد لژیون سوم 

مسافران و همسفران نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .