سومین جلسه از دوره اول کارگاهای آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی هشتگرد کرج با استادی دستیار دیده بان محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی پنج شنبه 13 شهریورماه 1404 ساعت 17 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می کنم که یکبار دیگر توفیق شد در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم، دستور جلسه این هفته از فرمانبرداری تا فرماندهی می باشد، خیلی خوشحالم که در نمایندگی تازه تاسیس هشتگرد و در کنار پیشکسوتان در این شعبه می باشم و تشکر می کنم از عزیزانی که باعث این کار خیر شده اند، به نظر بنده دستور جلسه امروز ارتباط مستقیمی دارد با وادی نهم و نقطه تحمل، به عنوان مثال وقتی انسانها پا به هستی می گذارند با نفس اماره وارد این جهان می شوند.
یعنی چیزی که می خواهد را باید به دست بیاورد روش همین است و راهش زیاد مهم نیست حتی خیلی از وقت ها با خطر همراه است مانند نوزادی که کنجکاو می باشد و همه چیز را می خواهد کشف کند و اول از همه هم با چشیدن شروع می کند و این خیلی بد می باشد که جناب مهندس هم در این باره تذکر می دهد که متادون نباید شیرین باشد و چه بلایی سر نوزادان می آورد چون آنها همه چیز را می خورند.
در ادامه که بزرگ می شود باز هم در نفس اماره می باشد فقط شکلش تغییر کرده و همچنان در آن جایگاه می باشد، حالا وقتی وارد کنگره می شویم این نفس اماره خیلی پر رنگتر خودش را نشان می دهد به واسطه اینکه فرماندهی از شخص چه از لحاظ جسمی و چه در صور پنهان تمام حس ها آلوده و درگیر مواد مخدر می باشد، چون فرماندهی رابطه مستقیمی دارد با آن اطلاعاتی که حس ها منتقل می کنند.
وقتی این صورها درگیر این حالت می باشند چه یک سال، چه بیست سال با هر نوع مواد کشیدنی یا مواد خوراکی و یا مشروبات الکلی فرقی نمی کند این موضوع باعث می شود که تمام اطلاعاتی که انتقال داده می شود تماما آلوده می باشد یعنی در این جهت دارد حرکت می کند، خواسته های اولیه مانند همان نوزادی که همه چیز را می چشد، و قائدتا تصمیماتی که گرفته می شود زیاد هم معقول نمی باشد و بستگی دارد به آن شرایطی که درونش قرار داریم.
به نظر بنده اکثرا با این وضعیت وارد کنگره60 می شوند، سیستم کنگره60 اگر موفق است بخاطر این می باشد که هر شخصی در هر جایگاهی که حضور دارد مناسب آن جایگاه می باشد و این امر فرمایشی یا رابطه ای نبوده است، چون آموزش گرفته و تجربه کسب کرده و در نهایت مناسب آن جایگاه می باشد دقیقا آنجایی هستند که باید باشند، و در این سیستم و تصمیماتی که گرفته می شود و افراد که در جایگاهای دیگر قرار می گیرند پیرو همین قواعد می باشند یعنی گوش به فرمان هستند.
اگر فرماندهی را می بینید که موفق است دلیلش این است که خودش را از آموزش دور نمی کند و تشنه این کار است و فرمانبرداری را به خوبی انجام می دهد، به فرمایش جناب مهندس هر انسانی که در هر جایگاهی که می باشد فرمانبردار است و فرمانده اصلی خداوند متعال است، هر شخصی که به واسطه مصرف مواد مخدر وارد کنگره60 می شود تمام حس هایش آلوده می باشد و فرمانده آن جسم می باشد و دستور می دهد که چه زمانی بخواب یا بیدار شو، یا چه زمانی سرکا برو یا نرو، نوع رفتار و کردارش و... تماما در اختیار بیماری اعتیاد می باشد.
حالا اگر می خواهیم از این حالت خارج شویم و فرماندهی را به عقل بسپاریم باید چه کاری انجام دهیم؟ در ابتدا باید از کارهای کوچک شروع کنیم و به رسمیت بشناسیم، در غیر این صورت مسیر برایمان سخت خواهد شد و دوباره بر خواهیم گشت به نقطه اول، در اینجا باید فرماندهی را بسپاریم به راهنما و گوش به فرمان باشیم و مطمئنا می تواند اول جسم را در اختیار خود قرار دهد و آرام آرام حس ها را پالایش کند و با آموزش هایی که فرا می گیرد به فرماندهی برسد.
در کنگره60 این نوع افراد بسیار تا بسیار وجود دارند که بخواهیم مثال بزنیم و الگوی خود قرار دهیم، در سفر اول بعد از ده الی یازده ماه درمان و به فرماندهی جسم می رسیم و در سفر دوم بنا به خواسته هایمان و تلاش و کوشش می توانیم به فرماندهی متعددی بر روی صور پنهانمان شویم، به عنوان مثال: کسانی که در بند مسائل مالی هستند و هنوز نتوانسته اند از این موضوع عبور کنند نمی توانند مادیاتشان را فرماندهی کنند، کسی که در بند مشروبات الکلی است یا در بند مسائل جنسی و... نمی تواند فرمانده خوبی باشد، جناب مهندس فرمودن که اگر بدانیم چیزی برای خودمان نیست خیلی راحت می توانیم از آن بگذریم و عبور کنیم مانند کارمندان بانک که خیلی پول در اختیارشان است ولی برای خودشان نیست و می دانند باید صبر کنند تا حقوق خودشان را استفاده کنند.
و اگر زمانی بتوانیم این بند را در اختیار خودمان بگیریم آن زمان رشدمان چند برابر می شود و این موضوع خیلی مهم می باشد، و یکی از ابزارهای شیطان که بر روی انسانها استفاده می کند حذف پارامتر زمان است چه در سفر اول که می تواند اینگونه نمود پیدا کند که نیازی به ده ماه صبر کردن نیست با دو یا سه ماه می توان به درمان رسید، مانند تیر اندازی می ماند که اگر چند میلی متر در موقع شلیک خطا کنی در موقعیت هدف چندین متر خطا خواهی داشت.
انحراف خیلی نرم خیلی آرام شروع می شود که در نتیجه فاجعه رخ می دهد، و ما افراد باید این پارامتر زمان را در همه مسائل در نظر بگیریم که به نتیجه مطلوب برسیم همانگونه گه در وادی نهم گفته می شود نیرویی که از کم شروع بشود به درجات بالایی می رسد و نقطه تحمل خوبی را ایجاد می کند، از این که به صحبت های بنده توجه داشتید سپاسگزارم.
تایپ: مسافر حمید لژیون سوم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
757