یازدهمین جلسه از دوره چهاردهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بیهقی سبزوار با استادی ایجنت محترم مسافر امین؛ نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر ابراهیم با دستور جلسه از «فرمانبرداری تا فرماندهی» 13 شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که بار دیگر اجازه خدمت در این جایگاه را به من عطا نمود و با تشکر از نگهبان و دبیر جلسه. قبل از اینکه بخواهم در مورد دستور جلسه بپردازم اجازه میجوام قبولی مقاله راهنمای محترم مسافر محمدرضا در هجدهمین سال کنگره بینالمللی دانش اعتیاد با عنوان اثربخشی روش DST به تمامی اعضای کنگره ۶۰ بهویژه اعضای شعبه بیهقی سبزوار و راهنمای محترم مسافر محمدرضا تبریک میگویم و درنهایت جا دارد که تشکر و خسته نباشید عرض کنم خدمت تمامی خدمتگزارانی که در بازسازی شعبه جدید خدمت نمودند، بهویژه آقایان مسافر عباس، مسافر محمد و مسافر علی که با تمام وجود تماموقت در حال خدمت در شعبه جدید هستند. اکنون به دستور جلسه این هفته تحت عنوان از فرمانبرداری تا فرماندهی بپردازیم. گاهی ما به اشتباه فکر میکنیم که چرا باید به چنین دستور جلسهای پرداخته شود در صورتی که ما مدیریت هیچ بخشی را به عهده نداریم و تحت مدیریت هیچ واحدی نیستیم و شاید در باور غلطمان اینگونه به نظر برسد فرمانبرداری و فرماندهی تأثیری در زندگی ما نداشته باشد اما در حقیقت من شناخت درستی در مورد جایگاه خود و شهر وجودی خود نداشتم و اکنون با آموزشهای ناب کنگره ۶۰ به این دانش رسیدم که خودم بزرگترین فرمانده تأثیرگذار در زندگی خود، شهر وجودی و زندگی اطرافیانم هستم زیرا فقط در شهر وجودی خودم ۳۷ تریلیون سلول تحت فرماندهی من هستند که اگر من به فرمانده لایقی تبدیل شوم تمام اعضای این شهر وجودی در آسایش و آرامش خواهند بود و بهترین عملکرد را خواهند داشت.

من مسافر قبل از ورود به کنگره ۶۰ از فرماندهی شهر وجودی خود خلع شده و اداره آن را به نیروهای ضد ارزشی و نفس اماره سپرده بودم و زمانی که اعضای خانوادهام به حضور و کمک من نیاز داشتند با وجود اینکه عقل حکم میداد من در قبال خانوادهام مسئول هستم اما نیروهای منفی با صدور فرمانهای غلط من را از صراط مستقیم دور میکرد و اجازه فرماندهی را به من نمیداد. برای اینکه من بتوانم فرمانده لایقی باشم باید از مسائل خیلی کوچک شروع کنم، مثلاً وقتی فرمانبرداری را از راهنما تمرین میکنم درواقع تمرینی است که نفس اماره را کنار بزنم و به عقل کل وصل شوم. برای برگشت به فرماندهی لایق فقط کافی است که فرمانبردار خوبی باشیم و در کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ حضور پیدا کنیم و چشم گفتن را که نوعی تسلیم است را تمرین نماییم هرچند با خواستههای درونی من مغایرت داشته باشد همانگونه که یک عضله با تمرین بهمرورزمان قویتر میشود عقل هم بهصورت تدریجی با اجرای فرمانها جزئی بهمرورزمان رشد کرده و از فرمانبرداری به فرماندهی لایقی میرسد.
از اینکه سکوت کردید و به صحبتهای من توجه نمودید سپاسگزارم.
عکاس: مسافر علی از لژیون هفتم با راهنمایی مسافر مهدی
تایپ: همسفر جواد از لژیون سوم با راهنمایی مسافر امین
تنظیم: سایت بیهقی سبزوار
- تعداد بازدید از این مطلب :
86