English Version
This Site Is Available In English

خلقت بر اساس فرمان شکل گرفته است

خلقت بر اساس فرمان شکل گرفته است

جلسه‌ هشتم از‌ دوره سوم کارگاه‌های‌ آموزشی‌ عمومی‌ کنگره ۶۰‌ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم مسافر معین، نگهبانی‌‌ مسافر‌ هادی و دبیری‌ مسافر‌ مجید با دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی در روز پنج‌شنبه 13 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان معین هستم مسافر

از نگهبان جلسه سپاسگزارم که اجازه دادند تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. قبل از اینکه به دستور جلسه بپردازم می‌خواهم درباره‌ی احساسات و تجربیاتم در کنگره صحبت کنم. تجربه‌ای که شاید سال‌ها حس نکرده بودم، همانند گرفتن شال و نشستن به عنوان استاد. شاید در جای دیگری این حس و حال پیش نیاید. این هیجان خاصی که از کنگره می‌گیرم، در هیچ‌جای دیگری تجربه نکرده‌ام.

وقتی به اینجا آمدم، حس و حال متفاوتی داشتم. اگرچه قبلاً هم به عنوان استاد نشسته بودم، اما این احساس را در آن موقعیت‌ها نداشتم. تنها گرفتن یک شال نارنجی ممکن است به چشم کوچک بیاید، اما برای من خیلی زیباست و حس خوبی را به ارمغان می‌آورد. چنین حسی، در هیچ جای دیگری قابل تجربه نیست.

اگر بخواهم در مورد دستور جلسه بگویم؛ آغاز مسیر ما در کنگره با فرمانبرداری است. من مثال را از خودم می‌زنم، چون برایم ملموس‌تر است. روزی که به اینجا آمدم و شروع کردم، احساس ناامیدی و حس بسته‌ای داشتم و هنوز دچار تصمیمات لحظه‌ای بودم. به عنوان مثال، اگر دوستی به من می‌گفت بریم شمال، من بدون فکر می‌گفتم بریم. این یعنی اینکه من توانایی فرمان مناسب را نداشتم. انسان ذاتاً فرمانبردار است و طوری خلق شده که نیاز به رهبری دارد. در آن روز، من از نقطه‌ای فرمان می‌گرفتم که دچار آن حال و هوا بودم، اما دستور جلسه یک حرکت تدریجی و درونی است که باعث می‌شود یاد بگیرم عاقلانه فرمان بگیرم و یواش‌ یواش در مقامی قرار بگیرم که بتوانم خودم به خودم فرمان بدهم. من از چیزهای کوچکی شروع کردم مثلاً؛ به موقع دارو خوردم. ابتدا به خاطر رعایت قوانین، به دستور راهنما دارویم را به موقع می‌خوردم، اما بعداً این به خواسته خودم تبدیل شد تا بتوانم درمان موفقی داشته باشم.

دو رکن مهم در فرمانبرداری وجود دارد: اول اینکه کمی باید فروتن باشیم و پذیرش داشته باشیم. برای من، این احساس از دوستی با راهنمایم شروع شد. در ابتدای کار، شاید فقط به خاطر نظر ایشان به دستوراتش گوش می‌دادم، اما رفته‌رفته آگاهی‌ام افزایش یافت. از خودم می‌پرسیدم چرا باید صبح زود بلند شوم، چرا باید ورزش کنم و چرا باید چارچوب‌های تعریف شده را رعایت کنم. دومین رکن مهم، اجرای دستورات است؛ زیرا اگر دستورات اجرا نشود، مسیر درست اتفاق نخواهد افتاد. ما در مسیر درمان سعی می‌کنیم بر جسم‌مان تسلط داشته باشیم و یواش‌یواش با آموزش‌هایی که می‌گیریم، بر فرماندهی خود تسلط پیدا کنیم. به اعتقاد من، کل خلقت بر اساس فرمان شکل گرفته است. یک دانه در خاک باید فرمان صادر شود تا جوانه بزند و مسافری که می‌آید، باید فرمانش صادر شود تا بتواند به رهایی برسد. باید این مسیر را طی کنیم تا بتوانیم فرمانده خوبی باشیم و به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم برای خودمان فرمان‌های درستی صادر کنیم و آنها را اجرا کنیم. این کار بسیار ساده است. در وادی ششم به فرمان اشاره می‌کند. من همیشه با مثال‌های کوچک، مانند مسواک زدن، جمع کردن رخت خواب و انجام کارهای روزمره، برای خودم فرمان صادر می‌کنم. اگر آنها را به درستی انجام دهم، به معنای فرماندهی درست بودن است.

فرمانبرداری نباید کورکورانه باشد. ما نمی‌توانیم فقط به خاطر خواسته دیگران فرمانبردار باشیم. در مسیر، باید آگاهی را در کنار فرمانبرداری داشته باشیم. مثل همین شالی که بخاطر فرمانبرداری، به من داده شد. اجازه دهید یک مثال دیگر بزنم: روزی راهنمای من به من زنگ زد و گفت که می‌خواهد که من در آزمون راهنمایی قبول شوم. حتی در آن موقع، توجیهاتی آوردم، اما او گفت: تو باید قبول شوی. از آن نقطه به بعد، فقط انجام دادم و مطالعه کردم و در امتحان موفق شدم. این فرمانبرداری صحیح است و نیازمند تلاش مستمر است. این دستور جلسه به من پیام می‌دهد که باید تلاش کنم که به فرماندهی مناسب برسم و مسئولیت‌پذیری و جایگاهی که یک زمانی از دست داده بودم را به تدریج دوباره به دست آورم.

از اینکه به صحبت من گوش دادید، سپاسگزارم.

عکاس: مرزبان خبری

تایپ: مسافر علی

بارگزاری: مسافر باقر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .