برای دستیابی به فرماندهی، ابتدا لازم است فرد، فرمانبردار خوب و مطیعی باشد؛ زیرا تسلط بر نفس و انجام وظایف جزئی، زمینه را برای تسلط بر شهر وجودی خود و تاثیر گذاری بر دیگران را فراهم میکند. این مسیر مستلزم، پذیرش، آموزش، دوری از قضاوت و کسب دانایی و عقلانیت است، تا بتوان بر نیروهای درونی و بیرونی مسلط شد و به جایگاه فرماندهی دست یافت.
برای دست یافتن به قدرت فرماندهی، باید ابتدا فرمانبرداری از عقل، قوانین الهی و راهنما را درست آموخت. فرمانبرداری بر اساس علم و آگاهی به انسان قدرت تشخیص داده و او را در مسیر رشد و تعالی قرار میدهد، تا در نهایت با افزایش تواناییها فرد بتواند فرمانده وجود خود و سپس دیگران شود.
فرماندهی یک هدف و فرمانبرداری، مسیری برای رسیدن به آن است. یک فرمانده خوب نباید از نفس اماره فرمانبرداری کند؛ بلکه ابتدا باید فرمانبردار عقل خویش باشد و با گوش سپردن به فرامین عقل و پذیرش آموزش به دانایی مؤثر دست یابد تا بتواند بر شهر وجودی خود فرمانروایی کند و در نهایت به فرماندهی بیرونی نائل شود.
ما بایستی در کنگره۶۰، فرمانبردار راهنما باشیم تا بتوانیم به فرماندهی عقل خود دست یابیم تا به مرحلهای نزدیک شویم که بگوییم شو، شود. هر فرد باید در جایگاه خود فرمانبردار خوبی باشد و در همه موارد نظم و قوانین را به خوبی اجرا کند.
به عنوان مثال، یک رهجو هنگام ورود به کنگره۶۰، باید حرمت را حفظ نماید و فرمانبردار راهنمای خویش باشد، به تمام افراد احترام بگذارد تا در آینده فرمانده خوبی برای سایر افراد شود، اگر اینگونه نبود با شرایط نامساعدی روبهرو میشدیم؛ زیرا شخصی که فرمانبردار خوبی نباشد، قادر نخواهد بود که فرمانده خوبی شود. تمامی راهنمایان برجسته، در ابتدا فرمانبردار نمونهای بودهاند که اکنون توانستهاند به فرماندهای کارآمد و لایقی تبدیل شوند.
نویسنده: همسفر فاطمه، رهجوی راهنما همسفر سهیلا(لژیون نهم)
ویرایش: همسفر سپیده، رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فرشته، راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
61