جلسه نهم از دوره سی و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی رودکی با دستور جلسه 《از فرمانبرداری تا فرماندهی 》با استادی مسافر بابک، نگهبانی مسافر بیژن و دبیری مسافر رضا روز چهارشنبه مورخ ۱۴۰۴/۰۷/۱۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
چکیده گفتار استاد؛
سلام دوستان بابک هستم یک مسافر.
از نگهبان ارجمند و گروه مرزبانی سپاسگزارم تا به من این فرصت را دادند تا در خدمت شما باشم.
خدا را سپاسگزارم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا بدانم آنچه نمیدانم، تا بدانم چیزهایی را که تاکنون نمیدانستم، زیرا ما در کنگره بر این باوریم که ابتدا ندانی را بدانیم!
این دستور جلسه به دو بخش است؛ فرمان پذیری و فرمانبرداری، که هر کدام از اینها فصل جداگانهای است. انسان تا زمانی که فرمانبرداری را نیاموزد هرگز به فرماندهی نمیرسد و این گونه نیست که مقدار کمی فرمانبرداری کنیم و سپس به فرماندهی برسیم. پیش نیاز اینکه ما به فرماندهی برسیم این است که بسته فرمانبرداری را صفر تا ۱۰۰ به خوبی انجام داده باشیم.
انسان تنها تا زمانی میتواند مانند یک چشمه جوشان کار کند که فرایند دانایی و آموزش او باز نایستد و همواره در حال آموزش گرفتن باشد چرا که آموزش ما میبایستی از یک منبع آگاه روزمره به روز رسانی شود. این منبع آگاه جناب مهندس دژاکام است که همواره در حال آموزش مطالب تازهای برای ما هستند.
نخستین چیزی که نیاز است تا من فرمانبردار باشم ایمان است و آن ایمان و اطمینان است که من بدون چون و چرا گفتههای راهنمایم را اجرا میکنم. این طرز فکر باعث میشود که من همه داشتههایم را بیرون از کنگره واگذارم و با سر خالی وارد کنگره بشوم تا بتوانم آموزشها را به خوبی دریافت کنم.
پیش نیاز فرمانبرداری این است که من ابتدا منیت خود را کنار بگذارم، منیت اینگونه کار میکند که من خودم را از مربی یا آموزگار خودم بالاتر میدانم و پیش خودم گمان میکنم که من از او بیشتر میدانم یا به واسطه سن و سال تجربه من از او بیشتر است، این کار از آموزش پذیری و فرمانپذیری من جلوگیری میکند.
برای اینکه من بتوانم فرمانپذیر باشم میبایست مربی خودم را از خودم بالاتر و داناتر بدانم. راهنما جاهایی را میبیند، گوشههای تاریکی را میبیند که من سفر اولی هرگز توانا به دیدن آن جاهای تاریک نیستم. برداشت من از فرمانبرداری این است که دستورات را موشکافی نکنم و بدون هیچگونه چون و چرایی آن را انجام دهم.
در کنگره برای کسی دعوتنامه فرستاده نشده است و کسی با اصرار اینجا نیامده است و از آنجایی که هر کس با پای خودش وارد اینجا شده است میبایستی همانند ارتش بی چون و چرا فرامین را اجرا نماید تا بتواند به فرماندهی شهر وجود ی خود دست یابد.
نگارش و بارگذاری؛ مسافر حسن
عکس؛ مسافر بابک
- تعداد بازدید از این مطلب :
39