در ابتدا در مورد تشکیلات الهی صحبت شده است که تشکیلات الهی، سازمانی است که همهچیز در آن، با کمال دقت در نظر گرفته شده است؛ وقتی میگوییم تشکیلات الهی یعنی چیزی که بر تمام جهان حاکم هست، یعنی عقل کل، فهم کل و آن چیزی که هستی را نظام میدهد، هستی را شکل میدهد، قدرت برتر و قدرت مطلق را میگوییم. اگر به تشکیلات الهی، دقت کنیم خواهیم دید که همهچیز بر مبنای حساب و کتاب برنامهریزی شده و تمام مطالب آفرینش و کهکشانها نیز بر مبنای نظم، اعداد و ارقام حساب شده، حرکت میکنند.
حال وقتی به جسم خودمان نگاه میکنیم، میبینیم بیش از ۴۰ هزار میلیارد سلول داریم .و اگر بخواهیم از عدد ۱ تا ۱ میلیارد بشماریم، ۳۴ سال طول خواهد کشید. میخواهیم این جسم را رهبری کنیم، تصور میکنیم با خواندن ۴ عدد کتاب و فرمول، میتوانیم بر روی سیستم جسم مسلط شویم؛ در صورتیکه این ۴۰ هزار میلیارد سلول مثل ساچمه نیستند که در کنار هم قرار بگیرند و یک جسم را بسازند، سلولها شعور، فهم و آگاهی دارند و خود سلول از میلیونها مولکول تشکیل شده است. یک سلول خودش یک نیروگاه دارد، یک سری وظایف دارد که انجام میدهد و دارای قدرت و تفکر است؛ پس ما نمیتوانیم همینطور با این جسم برخورد کنیم.
نزدیک ۷۰ سال میگذرد که پزشکی برای درمان بیماریها طرحی را ارائه نداده است و فقط بیماریها را کنترل میکند، درمان شکل نمیگیرد؛ مثل بیماری اماس، بایپولار و … اعتیاد را هم کنترل میکنند درمان شکل نمیگیرد. چاقی را نمیتوانیم درمان کنیم، از ابتدای پیدایش و خلق انسان، برای چاقی هیچ راهحلی نداشتند، چرا پیدا نکردند، حتی برای درماناعتیاد چرا راه حلی پیدا نکردند؟ زیرا ما زبان بدن را نمیفهمیم، بدن را به رسمیت نمیشناسیم، صورپنهان را که به طور کل، هیچ روانشناس و روانکاوی قبول ندارد. یک سری از آدمهای کره زمین افسرده هستند، یک سری در مشکل اقتصادی، برخی شکست عشقی میخورند و همه درگیر هستند، یا خواب ندارند، قرص میخورند و عادت کردیم برای هر چیزی قرص بخوریم؛ حتی برای لاغری از قرص استفاده میکنیم و دچار انواع و اقسام بیماریها میشویم.
ما یک کمی زبان بدن را فهمیده ایم و زبان بدن یعنی بادی لنگویج. موقعی که شخصی صحبت میکند ،دستش را حرکت میدهد و عضلات صورت را جمع میکند، باز میکند و تعجب میکند. میخندد، سخنرانی میکند و سرش را حرکت میدهد به آن میگوییم بادی لنگویج، ما این زبان بدن را نمیخواهیم؛ منظور ما زبان دیگری هست که بدن دارد به نام سمفونی بدن و سمفونی یک گروه ارکستر است که از ۴ قسمت تشکیل شده است، سازهای مختلفی در آن میزنند، مجموع این سازها میشود، سمفونی بدن. نوازندهها، ژنها هستند. حال مشکلی که هست؛ بعضی از این سازها خوب نمیزنند و این امر باعث امراضی چون سرطان و اماس میشود.
رهبر ارکستر مغز است؛ وقتی فهمیدیم به نتیجه خوایم رسید. ما زبان اعتیاد را فهمیدهایم و هر نوع مادهمخدر و بیماریهای روانی درمان شد به شرطی که سمفونی بدن را بفهمیم. در چاقی پروژههای بسیاری اجرا میکنند، حجم زیادی از چربی بدن را برمیدارند و چون حجم، بالا بوده، باعث میشود پوست آویزان و اضافه شود و احتیاج به جراحی پلاستیک داشته باشد؛ چون زبان بدن و سمفونی بدن را نمیشناسیم. حال آمدهایم سمفونی بدن را با درست غذا خوردن متوجه شدهایم . کار ژن، ذخیره کردن است؛ حتی یک پفک هم بخوریم، ژن دستور میدهد که ذخیره شود. وقتی بر روی ساختار فیزیکی انسانها دقت میکنیم ۶۰ الی ۷۰ درصداضافه وزن دارند؛ چون سمفونی بدن کار نمیکند.
بیان ژن دستور میدهد که ذخیره کن وقتی لازم نباشد میگوید ذخیره نکن، یک پروگرام داده شده که چه زمانی غذا بخوریم، چه جوری غذا بخوریم و هرچه که هم دلمان خواست، بخوریم، همین پروگرام را افرادی است که اگر چاق هستند، اجرا کنند، لاغر میشوند و افرادی که لاغر هستند، چاق میشوند؛ باید این قضیه را باور کنیم اگر باور نکنیم ژنها هم باور نمیکنند، برنامهها را باید هر روز اجرا کنیم تا به نتیجه برسیم.
منبع: سیدی «بادی سمفونی»
نویسنده: همسفر نوشین رهجوی راهنما همسفر مهناز ( لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر کتایون رهجوی راهنما همسفر مهناز ( لژیون دوم)
عکاس: همسفر ملیکا رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
53