English Version
This Site Is Available In English

عقل باید فرمان بدهد

عقل باید فرمان بدهد

هشتمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی تهرانپارس به استادی مسافر مرتضی و نگهبانی مسافر وحید و دبیری مسافر اصغر  با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" در روز چهارشنبه 11 شهریورماه ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سلام دوستان، مرتضی هستم، یک مسافر.

خدا را شاکرم که یک بار دیگر این اجازه و لیاقت به من داده شد تا بتوانم خدمت کنم و از همه عزیزان آموزش بگیرم. قصد دارم موضوعاتی را مرور کنم که در یک سال گذشته برای من اتفاق افتاده است. از راهنمای محترم و بزرگوارم، آقا مجید عبداللهی، نیز تشکر می‌کنم که این فرصت را به من دادند.

مدت‌ها بود که به شعبه صالحی نیامده بودم، اما ان‌شاءالله از این به بعد بتوانم به صورت مداوم در کنگره حضور یابم.

از فرمانبرداری تا فرماندهی:

همیشه قبل از ورودم به کنگره، وقتی در جایی می‌دیدم که شخصی به عنوان سرپرست، فرمانده یا رئیس یک واحد فعالیت می‌کند، ایراد می‌گرفتم و این موضوع برایم قابل درک نبود. اما زمانی که در کنگره ۶۰ آموزش دیدم، دیگر از افراد بزرگ جامعه یا کسانی که مسئولیت اداره امور را بر عهده دارند، ایراد نمی‌گیرم. تجربیاتی که دیگران داشتند را در کنگره ۶۰ درک کردم و سی‌دی‌هایی که در اینجا نوشتم و گوش می‌دهم، فرمان‌هایی که به ما داده می‌شود و اطلاعاتی که به دانش ما اضافه می‌شود، اکنون برایم معنی پیدا کرده‌اند. حالا می‌فهمم که اگر قرار باشد سازمانی را اداره کنی، حتماً باید قوانین را رعایت کنی و به آن‌ها آگاه باشی. در کنگره ۶۰، قوانین قبل از اینکه هر کدام از ما وارد آن شویم، وجود داشته و همه چیز از پیش چیده شده است. بنابراین، هر کس که می‌خواهد فرماندهی کند، باید با قانون و مقررات عمل کند.

من قبل از دوران مصرفم، آلرژی شدیدی داشتم؛ تا حدی که در انستیتو آلرژی پرونده دارم و فصل به فصل به آنجا مراجعه می‌کردم. اما حالا، یک سال بعد از رهایی، تمام بیماری‌های قبل از دوران مصرفم به سراغم آمده‌اند! چرا این اتفاق افتاده است؟

خوب، معنی فرماندهی به این معنی است که هر کاری را که توانایی آن را داشته باشم و از انجامش لذت ببرم، عقل باید فرمان بدهد. از آنجایی که بدن من قبلاً فرمانبردار نبوده و این اتفاق برایش افتاده، تا جایی حرف‌ها را نمی‌پذیرفت. تا جایی که آلارم‌هایی که به آن داده می‌شد، با توجه به سوءمصرف، پیام‌های عصبی را درست ترشح نمی‌کردند. و حالا که مواد شبه‌افیونی به صورت طبیعی در بدنم ترشح می‌شود، وضعیت تغییر کرده است.

خیلی مهم است که من، مرتضی، بفهمم هر اتفاقی که بعد از این در زندگی من می‌افتد، بر اساس دانایی‌هایی است که از کنگره ۶۰ کسب کرده‌ام؛ همان تجربه‌های درست.

شاید من در گذشته فرماندهی بودم که با ده نفر به شمال می‌رفتیم، اما با مواد مخدر! در آن زمان، فرمانبردار از امیال درونی خودم بودم. اما الان که این راه را انتخاب کرده‌ام که از عقلم استفاده کنم و بر پایه علم کنگره ۶۰ حرکت کنم، امیدوارم بتوانم به بقیه انسان‌ها خدمت کنم.

امیدوارم همه این حس خوب را تجربه کنند.

تایپ: مسافر احسان لژیون یکم
ویرایش و بارگزاری خبری: مسافر هادی لژیون نهم، مسافر احسان لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر احمد
شهریور ماه 1404                                  شعبه صالحی (تهرانپارس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .