جلسه سیزدهم از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسف، با استادی مسافر فرشاد، مرزبان محترم، نگهبانی مسافر پیمان و دبیری مسافر سلمان با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" روز چهارشنبه 12 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در جلسه اول شکرگزار هستم که در این جایگاه قرار گرفتهام. بنده خودم اگر بخواهم به عقب برگردم، پاییز چهار سال پیش بود که به کنگره پیوستم و الان را با آن زمان مقایسه میکنم، حیرت میکنم که از کجا به کجا رسیدهام. نه اینکه حالا خیلی عالی و بینقص باشم، اما نسبت به گذشته بسیار بسیار بهتر شدم و از این بابت شکرگزار هستم.
زمانی که به کنگره پیوستم، با ذهنیتی که از NGO های مشابه داشتم، با ترس و لرز وارد جلسات میشدم و فکر میکردم مرا نگه میدارند. این ترس و اضطراب ناشی از تجربیات قبلی من بود که باعث شده بود حس کنم در یک محیط ناامن قرار دارم. اما مدتی گذشت و با قوانین کنگره آشنا شدم و کمکم متوجه شدم که اینجا جایی برای حمایت و رشد است. در ابتدا، در برنامه افتادم و از فرمانهای راهنمای خود اطاعت میکردم. نه اینکه از اول راحت همه کار را انجام میدادم، اما پس از یک ماه روی برنامه افتادم و متوجه شدم که با رعایت این برنامهها چقدر میتوانم به خودم و به دیگران کمک کنم.
یک بار برای گرفتن دارو، ده دقیقه دیر رسیدم و با اینکه خدمتگزاران کلینیک داخل بودند، در را باز نکردند و راهنما که پیش از خبر من از غیبت من در کلینیک مطلع شده بود، علت نگرفتن دارو را جویا شد. او به من گفت که به سقوط آزاد بروم. من هم کلی اصرار کردم که تازه شروع کردم و برایم خیلی سخت است که دارو را نخورم، آن هم تا هفته بعدی. در واقع، این موضوع برای من یک چالش بزرگ بود، اما از دستور اطاعت کردم. با اینکه داروی لازم برای شب همون روز را داشتم و میتوانستم از روز بعد سقوط آزاد را شروع کنم، تصمیم گرفتم نامهای که به پای من نوشته شده است، هر چه زودتر انجامش دهم و آن را به وقت بعدی موکول نکنم. این تصمیم به من کمک کرد تا احساس قدرت بیشتری داشته باشم و به خودم اعتماد کنم.
با وجود حال خرابی که داشتم، پای برنامه ایستادم و از مصرف دارو اجتناب کردم. این تصمیم به من نشان داد که میتوانم بر ترسها و چالشهای خود غلبه کنم. دو، سه روز قبل از اتمام سقوط آزاد، راهنما که دیده بود سخت پای برنامه ایستاده بودم، پاداشی به من داد و گفت مصرف دارو را از همان روز که زودتر از زمان پایان سقوط آزاد بود شروع کنم. این پاداش نه تنها به من انگیزه داد، بلکه به من یادآوری کرد که تلاشهایم دیده میشود و ارزشمند است.
نمیخواهم بگویم کامل بودم، اما به اندازه خودم توانستم در طی درمان خودم که ده ماه و ۲۴ روز طول کشید، فرمانبرداری را رعایت کنم و برای دیگران نیز آرزومندم که فرمانبرداری را رعایت کنند تا حال خوب را تجربه کنند و از موفقیت دیگران خوشحال شوند. این تجربه به من آموخت که هر فردی میتواند با تلاش و رعایت اصول، به بهترین نسخه از خود تبدیل شود.
از اینکه به صحبتهایم گوش دادید سپاسگزارم.

ضبط صدا: مسافر محمدحسین خدمتگزار سایت
عکاس: مسافر محمد امین عکاس سایت
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر پدرام خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
82