English Version
This Site Is Available In English

کسی که در راه حق حرکت کند نامش جاودانه می‌شود

کسی که در راه حق حرکت کند نامش جاودانه می‌شود

در سی‌دی «هیچی» آقای مهندس می‌گویند که هر چیزی دو چهره دارد؛ یک صور پنهان دارد و یک صور آشکار. در خیلی مسائل اختلاف‌نظر وجود دارد؛ مثلاً تعدادی از افراد اعتقاد دارند که دنیا جبرگرا است و یک عده معتقدند که دنیا برمبنای اختیار است و یک عده هم می‌گویند دنیا  برمبنای توهم است؛ مثلاً ما ۲ مکتب فلسفی داریم از زمان‌های قدیم یکی مکتب اشراق، یکی هم مکتب مشا. فلسفه اشراق در مورد صور پنهان است؛ فلسفه‌ای که بر‌مبنای کشف و شهود بحث می‌کند در مورد صور پنهان و پنج حس درون. در شناخت حقایق از مسائل ۵ حس درون هم می‌گذرد و به مسائل کشف و شهود می‌رسد و در این مکتب نفس به عنوان جوهر نوری در نظر گرفته شده است. مکتب مشاع یک مکتب فلسفی دیگری است که معتقد است که همه چیز برمبنای دیدن است، برمبنای عقل‌گرایی و استدلال است و می‌گوید هرچه را که ببینیم می‌توانیم بر روی آن بحث کنیم و این دو مکتب با هم در تقابل قرار گرفته‌اند؛ ولی نباید با هم در تقابل باشند؛ چون هر دو درست می‌گویند. اگر با هم در تقابل هستند برای این است که برداشت آن‌ها اشتباه است و برداشت درستی از افکار و نظریه‌های همدیگر ندارند؛ اگر برداشت درستی از مکتب همدیگر و نظریات همدیگر داشتند با هم در تقابل نبودند.

در اعتیاد هم همین‌طور است یک عده می‌گویند درمان اعتیاد باید برمبنای پزشکی انجام بگیرد؛ یعنی با دارو، یک عده می‌گویند باید از نظر روحی، روانی و معنوی انجام بگیرد. یک عده هم می‌گویند اعتیاد بیماری ذهنی است و یک عده می‌گویند بیماری جسمی است. این صحبت‌ها در همه‌جا هست. مهمترین مسئله ما همین است، همه فقط یک قسمت را می‌بینند این مسئله بسیار مهم است که بدانیم که همه چیز دارای چند چهره است؛ ما با تعصب به یک چهره آن می‌چسبیم و در هر قضیه‌ای همه را در تقابل هم قرار می‌دهیم؛ مثلاً در مسئله اعتیاد گروه معتادان گمنام می‌گویند ما فقط کارهای معنوی انجام می‌دهیم با معنویت، افکار و جلسات می‌خواهیم اعتیاد را درمان کنیم، به اعتقاد من مثل این می‌ماند که بخواهیم یک خانه را بدون استفاده از مصالح تعمیر کنیم؛ شیشه‌های شکسته، گچ‌هایی که ریخته و همه جا خراب است و بدون مصالح می‌خواهیم تعمیرش کنیم. ما می‌دانیم که اعتیاد بیان ژن‌ها را تغییر می‌دهد و از تنظیم و تعادل خارج می‌کند این‌ها باید بازسازی شود و برای بازسازی هم به مصالح نیاز است. در مقابل گروه معتادان گمنام (۱۲ قدمی)، سیستم پزشکی است که می‌گوید فقط با دارو باید اعتیاد درمان شود؛ حالا اگر فرض کنیم داروها درست هم باشد مثل این است که خانه را تعمیر کنیم؛ ولی در سیم‌ها برق نباشد، در لوله‌ها آب یا گاز نباشد، همه چیز درست شده است ولی برق نیست. یک مصرف کننده هم همین‌طور است، موادش درست شده است، مصرف مواد را قطع کرده است و ظاهرش خوب است، مواد مصرف نمی‌کند؛ ولی برق نیست، آب و گاز ندارد؛ یعنی هورمون‌های مورد نیاز به اندازه کافی ترشح نمی‌شود؛ این‌جا گروه معتادان گمنام و سیستم پزشکی با هم در تقابل همدیگر قرار دارند.

این‌ها باید در کنار همدیگر باشند. سیستم پزشکی ظاهر و فیزیولوژی بدن را درست کند و معتادان ۱۲ قدمی یا گمنام باید روح و روان فرد را درست کند؛ باید دو روش با هم ترکیب شوند؛ اما هر کدام یک طرف قضیه را می‌بینند و یک طرفه سکه را می‌بینند. این‌که بگوییم همه چیز یک طرف سکه است در تمام سطوح چهره‌ها و مسائل همین مهم است. چهره‌ها و گونه‌های مختلفی وجود دارد؛ نباید بگوییم این‌ها در تقابل همدیگر هستند هر دو می‌توانند با هم و در کنار هم باشند و برای حل مسائل باید از هر دو طرف سکه استفاده شود. در این سی‌دی آقای مهندس در مورد جهان اشراق توضیحاتی می‌دهند و می‌گویند جهان اشراق یک جایی در آن طرف کره زمین یا کهکشان نیست، در آسمان‌ها هم نیست، همین‌جا است، فاصله‌اش خود من هستم، مادیات است. جهان اشراق همین‌جا حاضر است؛ باید از یکی بگذریم تا به آن یکی برسیم، باید از مادیات بگذریم تا به اشراق برسیم. حتماً شنیده‌اید که می‌گویند باید از خودت بگذری تا به خداوند برسی؛ این هم همان است. این خود من هستم یا مادیات است که نمی‌گذارد تا به جهان اشراق برسم؛ جهان اشراق یک جهان پیشرفته‌ای است از نظر مسائل معنوی جهان اشراق یا بهشت‌برین خود ما و یا مادیات است. فرض کنید یک حوض که در آن آب تمیز و پاک وجود دارد و یک حوض که در آن آب لجن و آب کثیف وجود دارد؛ آیا این‌ها با هم یکی هستند؟ انسان‌ها حکم این حوض را دارند و مهم این است که این حوض آبش زلال و روان است یا لجن و کثیف است. فرق اشراق با مشاع هم مثل همین حوض است. بعضی اوقات ما مثل آن حوض هستیم که پر از لجن است، افکار و اندیشه منفی، اضطراب، نگرانی، دروغ، غیبت و بد‌خواه دیگران بودن و همه مسائل ضد ارزشی و مسائل منفی این‌ها همه حوض پر از لجن است.

وقتی به طرف ارزش‌ها حرکت می‌‌کنیم، آب زلال، پاکیزه و تصفیه می‌شود این به ما می‌گوید اگر بخواهیم وارد جهان اشراق بشویم باید حوض ما؛ یعنی افکار و اندیشه‌های ما و تفکرات ما درست شود؛ حالا هر کدام خودمان باید نگاه کنیم که آیا حوض ما کثیف است، پر از لجن است یا تمیز و زلال است، چه افکاری درون ما است؟ آیا دائم در گذشته هستیم و در گذشته زندگی می‌کنیم، در افسردگی هستیم یا دائم در آینده زندگی می‌کنیم‌ و پر از اضطراب می‌شویم یا در زمان حال زندگی می کنیم؟ آیا خیرخواه دیگران هستیم یا بدخواه دیگران هستیم؟ آیا دیگران را زیر پا لگدمال می‌کنیم تا بالا برویم؟ مثلاً اگر دلار ۱۰ تومان بالا می‌رود ما جنس خودمان را ۳۰۰ تومان بالا می‌بریم. این ما هستیم که تعیین می‌کنیم حوض لجن باشد یا صاف و زلال. حوض لجن بودن فقط این نیست که غیبت بکنیم ممکن است خیلی کارهای دیگر هم بکنید، آیا خود ما نکات مثبت را رعایت می‌کنیم؟ در زمان کم آبی درست مصرف می‌کنیم؟ حوض‌های لجن انسان‌های ناپاک هستند که همه چیز را فقط برای خودشان می‌خواهند و به فکر منافع خود، خانواده خود و گروه خود هستند. حوض‌های پاک و زلال کسانی هستند که خیرخواه همه هستند؛ حتی اگر کسی به آن‌ها بدی هم بکند باز هم خیرخواه او هستند. انسان‌هایی که حوض‌های تمیز و زلال هستند گرفتاری فکری ندارند، آرامش دارند و چون خیرخواه هستند همه چیز برایشان ذره‌ذره درست می‌شود، از همه طرف به آن‌ها کمک می‌شود؛ یاد گرفته‌اند که در زمان حال زندگی کنند و خیرخواه دیگران باشد؛ ولی انسان‌هایی با حوض کثیف، زندگی آن‌ها سخت و مشقت‌بار است؛ البته باید از این دروازه گذشت؛ اگر بخواهی به حوض تمیز و زلال برسی حتماً باید از حوض لجن عبور کنی و به فرامین درست عمل کنی؛ این وعده خداوند است که حق و حقیقت است و اگر ما به فرامین درست عمل کنیم بهترین نتیجه را می‌بریم.

همه کارهای ما باید در جهت ارشاد انسان‌ها باشد، تنبیه هم باید در جهت ارشاد انسان‌ها باشد، نه نابودی انسان‌ها. خواست ما در کنار فرمان الهی باید باشد، مسیر صراط مستقیم را خداوند مشخص کرده است خداوند می‌خواهد که ما را به صراط مستقیم هدایت فرماید؛ راه مستقیم راهی است که به ما می‌گوید دروغ نگو، غیبت نکن، دزدی نکن، گران‌فروشی نکن و کسی که در راه حق و مستقیم حرکت می‌کند نامش جاودانه می‌شود و او رستگار می‌شود؛ ولی کسی که در راه‌های شیطانی حرکت می‌کند مثل راه گم کردگان است، راهش را گم می‌کند و کسی که راهش را گم کند به مقصد نمی‌رسد و اگر به جایی هم برسد هیچ وقت آسایش و آرامش نخواهد داشت. ما باید سعی کنیم که راه‌های درست را که به آن ایمان داریم را به دیگران هم هدیه کنیم و این بسیار لذت‌بخش است که در صراط مستقیم حرکت کنیم و به دیگران هم خدمت کنیم و ما فرامین را اجرا می‌کنیم، دیگران راه درست را به ما آموزش دادند ما هم آن را به دیگران آموزش می‌دهیم. همه چیزهایی که ما داریم مال ما نیست فقط دست ما امانت است. چند وقتی دست ما داده شده است و انسان صاحب هیچ چیز نیست؛ مانند اسباب‌بازی‌هایی که دست بچه‌ها داده شده است؛ مال، ثروت و دارایی انسان هم دست او امانت داده شده است؛ باید از آنچه که داریم به دیگران هم کمک کنیم تا از دارایی خود لذت ببریم. کمک کردن به دیگران یا انفاق کردن باعث حال خوب خود ما می‌شود. انفاق‌های متعددی که انسان انجام می‌دهد باعث گذشت و بردباری انسان می‌شود.

این نشانه بزرگی و فهم انسان است، موضوع اصلی فهم و حماقت انسان است، موضوع دانایی و نادانی انسان است، این‌که انسان بفهمد مالک نیست؛ هیچ چیز متعلق به انسان نیست؛ باید سعی کنیم از این مهره‌هایی که داریم بهترین استفاده‌ها را ببریم و این بزرگی‌ها و بزرگواری‌ها و انفاق‌ها باعث صعود انسان می‌شود؛ اگر انسان کارش را درست انجام بدهد نباید از هیچ چیزی خوف و ترس داشته باشد؛ فقط تنها چیزی که خوف دارد نیروی الهی است و نباید نگران سختی‌ها باشیم؛ چرا‌که از سختی‌ها به درجات بالاتری صعود خواهیم کرد؛ البته همان‌طور که آقای مهندس می‌گویند انفاق کردن فقط پول دادن به دیگران نیست، کمک کردن در هر صورتی انفاق است؛ حتی با لبخند زدن به دیگران هم می‌شود به دیگران خدمت کرد و انفاق کرد، این‌که بگویی من پول ندارم، نمی‌توانم انفاق کنم درست نیست. می‌توانی حتی با زبان و صحبت خود به دیگران کمک کنیم با کمک کردن به دیگران در هر صورتی می‌توانیم انفاق کنیم.  در زندگی غم بزرگ می‌تواند انسان را یا به بالاترین نقطه صعود دهد یا باعث سقوط انسان به پایین‌ترین  نقطه شود. انسان می‌تواند از غم نتیجه بگیرد و به بالاترین نقطه صعود کند یا ممکن است باعث یأس و ناامیدی انسان شود و باعث سقوط انسان شود و انسان را به تباهی ببرد. مهم نیست که چه چیزی باعث غم بزرگ شده است، هر چیزی که برای ما پیش می‌آید وقتی مشکلی پیش می‌آید؛ می‌خواهد به ما آموزش بدهد یا می‌خواهد باعث تسویه حساب ما بشود چه ما آموزش بگیریم خیر است و چه تسویه حساب شویم آن هم خیر است؛ پس علت آن مهم نیست؛ بلکه نتیجه‌ای که ما می‌گیریم مهم است. کلیدی‌ترین مسئله این است که غم بزرگ لعنت خداوند نیست؛ بلکه رحمت خداوند است، پس سبب مهم نیست، مهم نتیجه‌ای است که از آن می‌گیریم. صبور باشید و از تفکرات منفی فاصله بگیرید. اگر دید منفی داریم باید دید خود را تغییر بدهیم، عینک سیاهی و بدبینی را کنار بگذاریم، دنیا را تاریک نبینیم زمان به سرعت می‌گذرد، با تقدیرهای خود کاری نداشته باشید و روی خواسته‌های خود تمرکز کنید.

منبع: سی‌دی هیچی
نویسنده: همسفر فاطمه (ز) رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
ویرایش و رابط خبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .