یازدهمین جلسه از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی خیام نیشابوری در روزهای سه شنبه با استادی مسافر علی و نگهبانی مسافرغلامرضا و دبیری مسافرمحمد با دستورجلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی در تاریخ 11 شهریور ماه1404 رأس ساعت 17 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان علی هستم یک مسافر،دستور جلسه راجع به فرمانبرداری تا فرماندهی،در یکی از سی دی ها آقای مهندس میفرمایند برو قوی شو اگرعزم زندگی داری.که در طبیعت ضعیف پایمال است. در اجتماع راجع به فرماندهی که صحبت میشد تصور میشد که چند نفر زیر دست هستند یا یک منطقه نظامی هست ولی فرماندهی که در اینجا مطرح هست بیشتر مربوط به صور پنهان هست و این فرماندهی از ما گرفته شده تا جایی که نتوانیم فیزیک خودمان را کنترل کنیم.در اینجا میخواهیم فرمانده خودمان شویم و تغییر را از خودمان شروع کنیم تا دیگران هم از ما بهرمند شوند،گرفته شدن فرماندهی به چه شکل بود؟ما در اینجا همزاد پنداری میکنیم و جز کنگره 60 هیج جایه دیگری نمیتواند ما را درمان کندوحس خوبی نسبت به خودم پیدا کردیم،از همان دوران جوانی وافکار منفی و قسط و شکست عشقی که باعث شد به سمت مواد کشیده شویم و ما را از فضای فکری دور کند و از سیگار شروع شد و بعد قرص ترامادول و حتی در مسایل جنسی و کم کم باعث شدبه سمت مواد سوق پیدا کنم.هفته ای یک بار کم کم شد دوبار و آخرش روزی سه بار و شور و اشتیاق را از من گرفت برای منی که کارهایم منظم و با انرژی بود و باعث شد فکرم رسیدن به پای گاز پیک نیکی و جور کردن جنس و مواد بود و در محل کار هم فکر این بود که پول مواد را جور کنم و این میشود گرفتن فرماندهی از ما و خانواده تحت تاثیر آن قرار میگیرند و انسان با انزوا میرود و به بحران میرسد و در این شرایط چگونه میتوان نقش همسر و پدر خوبی را داشته باشد و در اینجا فروپاشی اتفاق میافتد و کم کم دوستان و نزدیکان شما را ترک میکنند و شاید به طلاق کشیده شود و از همه جهات فرماندهی را از دست میدهد و دنبال چاره بودم .چندین انجمن را رفتم ،نزد دکتر رفتم به جایی رسیدم که نابودی خودم را میدیدم و آرزویم این بود که یک بار دیگر بدوم.یک پیام برایم آمد و با کنگره 60 آشنا شدم.چون آخرین امیدم اینجا بود از همان اول فرمانبرداری را سرلوحه کارم کردم و متوجه شدم که روش دی اس تی که در کتاب برتری خفیف خوانده بودم که همان روش هست و هر چقدر سفر میکردم حالم بهتر میشد و بیشتر نتیجه میگرفتم.با کاربری کردن وادی ها و صرفا نوشتن نباشد، قضاوت را در زندگی کاربردی کنید و تاثیر آن را در زندگی ببینید.در آنجا راهنما که بارها این مسیر را با دوستانش رفته و تجربه کرده و چرا به حرفاش اعتماد نکنم و من این فرمانبرداری را انجام دادم و به رهایی رسیدم و بعد از آن بیست و یک روزها را ادامه دادم و مطالب دیگر و ادامه وادی ها را ادامه دادم و کاربردی کردم .در اینجا باید به تعادل برسید تا به اهدافی که مد نظر دارید برسید من با نقض فرمان که به قول استاد امین سقوط هست را انجام دادم و مدیرت زندگی را نداشتم و آقای مهندس در کنگره ضعفهای ما را قوی میکند و باید قدردان و شکرگزارش باشیم،چون فشار مالی داشتم جلسه عمومی را شرکت نمیکردم و بر ضرر من تمام شد و در معقوله شغلی نتوانستم زیر دست نباشم البته این بد نیست ولی اگر این کم کاری را نمیکردم بهتر نتیجه میگرفتم،ممنون که به حرفهای من گوش کردید.

عکاس: مسافر علی ( لژیون یکم)
تایپ : مسافر هادی (لژیون چهارم)
بارگذاری: گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
122