سلام دوستان سوزان هستم یک همسفر؛
در مورد دستورجلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» استاد امین میفرمایند: اندوهها و شادیها علتش فرمانبرداری و فرماندهی است انسان وقتی که یکی از تواناییهایش را ارتقا میدهد احساس شعف میکند؛ بخش عمده شادی و شعف زمان رهایی به علت همین فرمانبرداری و رسیدن به فرماندهی است.
فرماندهی خواست درونی هر انسانی است برای رسیدن به فرماندهی تنها یک راه وجود دارد و آن فرمانبرداری است، با فرمانبرداری از خداوند و انسانهای دانا میتوانم به دانایی برسم و تلاش کنم در ادامه به دانایی موثر برسم، من باید بدانم هر مکان و محیطی یک سری قوانین دارد که باید آنها را رعایت کنم در کنگره باید فرمانبردار مرزبانها، ایجنت و راهنمای خودم باشم تا بتوانم مسیر را به خوبی طی کنم و آموزش بگیرم تا به جایگاه خدمت برسم و فرمانده لایقی باشم.
سلام دوستان الهام هستم یک همسفر ؛
فرمانبرداری یعنی آگاهی برای ایجاد تغییر؛ فرمانبرداری یعنی من به سطحی از آگاهی رسیدهام که بتوانم بدون توجه به شرایط حاکم، در جایگاه خودم تغییر ایجاد کنم، حتی اگر شخص مقابل دارای علم، تجربه و آگاهی بیشتری نسبت به من باشد، باز هم میتوانم با فرمانبرداری، مسیر رشد خود را آغاز کنم.
برای اینکه بتوانم بحرانها و شرایط زندگیام را مدیریت کرده و در آینده فرمانده خوبی باشم، ابتدا باید فرمانبردار خوبی باشم. فرمانبرداری یعنی اطاعت بیچون و چرا، کنار گذاشتن غرور، منیت و پذیرش مسیر رشد است؛ این اطاعت، زمینهساز رشد اخلاقی، گفتاری، رفتاری و علمی من خواهد بود.
در کنگره60 ما آموزش میبینیم که چگونه فرمانبردار خوبی باشیم. فرمانبرداری بههیچوجه نشانه ضعف یا کوچکی نیست؛ بلکه غلبه بر غرور، نوعی قدرت است. کسی که غرور خود را کنار میگذارد، آماده رشد است و ظرفیت آن را دارد که ظرف آگاهیاش از دانش لبریز شود.
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر؛
طبق سیدی فرمانبرداری و فرماندهی، فرماندهی خواسته درونی هر انسانی است. بنابراین انسان برای رسیدن به خواست درونی خود که همان فرماندهی است، یک راه بیشتر ندارد و آن هم فرمانبرداری است و اما اینکه فرمان چیست؟ فرمان از چه کسی صادر میشود؟ یا اینکه فرامین چه کسی قابل اجرا است؟ فرمان به معنی دستور و یا حکم است و همچنین به معنای اجازه گرفتن هم میباشد و فرمانها در دو جهت صادر میشوند؛ فرمانهای درست که در جهت خواستههای معقول و در راه صراط مستقیم وارزشها صادر میشود و فرمانهای غلط که در جهت ضدارزشها و تاریکیها صادر میشود اما صادر کننده فرمانهای درست گاه میتواند مربی و رب درونی انسان که همان عقل، وجدان و یا نفس مطمئنه میباشد و یا گاه توسط راهنمایان مربیان و پیامبران بیرونی صادر میشود.
فرمانهای نادرست هم که در درون انسان توسط نفساماره و در دنیای بیرون توسط سوداگران تاریکی صادر میشود، بر من انسان واجب و ضروری است از فرمانهای درست پیروی کنم و اجرا نکردن فرمانهای درست وانجام دادن فرمانهای نادرست که همان نقض فرمان است و نقض فرمان اولین شرط ورود به تاریکیهاست.
رسیدن به فرماندهی حال انسان را خوب میکند و به انسان اعتماد به نفس میدهد. در کتاب۶۰ درجه گفته شده انسانی که در جهت خواستههای درونی خود قدم برمیدارد به احساس آرامش، شادی و امنیت دست پیدا میکند و در وادی ششم برای ما روشن شده که این حکم عقل است که در قالب فرمانده کاملا باید آن را اجرا کنیم. همان گونه که در سیستم نظام برای رسیدن یک سرباز به جایگاه سرتیپ یا سرهنگ مدت زمان زیادی لازم است؛ من انسان هم برای رسیدن به جایگاه فرماندهی لایق شدن زمان زیادی را باید با اجرای فرمانهای کوچک، ظرفیت خود را بالا ببرم و به جایگاه فرماندهی نزدیک شوم. منظور از فرمانده لایق شدن در اینجا به معنای حکمرانی و دستور دادن به دیگران نیست بلکه مهمترین بخش آن رسیدن به فرماندهی نفس خود انسان است. انسان باید حاکم شهر وجودی خویش باشد و شرط رسیدن به حاکمیت شهر وجودی افزایش تواناییها و استعدادهای انسان است، و شرط افزایش دادن تواناییها فرمانبرداری کردن و اجرای فرمانهای کوچک در طی زمان میباشد.
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون اول)
ویراستار و ارسال: همسفر عفیفه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)دبیرسایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
125