English Version
This Site Is Available In English

اگر در برابر سخن راهنما چون‌وچرا کنیم، فرماندهی را به نفس اماره می‌سپاریم

اگر در برابر سخن راهنما چون‌وچرا کنیم، فرماندهی را به نفس اماره می‌سپاریم

سیزدهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر مجید  و دبیری مسافر کسری با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" روز سه‌شنبه 11 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

 سلام دوستان رضا هستم مسافر، با تشکر از ایجنت محترم، مرزبانان عزیز، نگهبان جلسه و تمام دوستان گرامی.

فرمان‌برداری تا فرماندهی مسیری است که نشان می‌دهد از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌خواهیم برویم.اغلب ما فکر می‌کنیم وقتی نام فرماندهی می‌آید، ذهنمان به پادگان‌ها و مکان‌های نظامی می‌رود؛ جایی که فرمانده‌ای حضور دارد و به ما دستور می‌دهد. اما واقعیت این است که هرکسی در درون خود، هم فرماندهی دارد و هم فرمان‌برداری.

در کنگره، ما دو صورت داریم: صور آشکار و صور پنهان. در صور پنهان، همه‌ی ما یک فرمانده داریم. مثلاً همین حالا، آن فرمانده به شما دستور داده روی صندلی بنشینید، گوش دهید، به گوشتان می‌گوید بشنوید، به دستتان فرمان می‌دهد کاری انجام دهید و به قلبتان می‌گوید کار کن. این فرماندهی به‌سادگی عمل می‌کند. تمام این کارها توسط همان فرمانده‌ی درونی هدایت و اجرا می‌شود.

در صور آشکار نیز همه‌ی ما دوست داریم فرمانده‌ی خوبی باشیم. اما شرط فرمانده‌ی خوب بودن چیست؟ نخست آنکه آموزش درست ببینیم و راه صحیح را برویم.
برای نمونه، وقتی نزد مکانیکی می‌روید، او در حرفه‌ی خود فرمانده است. شما ماشینتان را به او می‌سپارید تا تعمیر کند. اگر ماشین شما را خراب کند، آیا همچنان به او ایمان دارید؟ مسلماً نه. پس شرط رسیدن به فرماندهی لایق، این است که ابتدا فرمان‌بردار باشیم؛ یعنی اطاعت کنیم.

شاگرد مکانیک، اگر از استاد خود فرمان‌برداری نکند، هیچ‌گاه پیشرفت نمی‌کند. شرط دوم رسیدن به فرماندهی خوب، داشتن استاد است. ما باید برای خود استادی انتخاب کنیم؛ زیرا با نظر و ایده‌ی شخصی، به جایی نمی‌رسیم، مگر با تلاش بسیار و استفاده از آموزه‌های استادان و منابع.

در کنگره نیز چنین است. ما باید فرمان‌بردار باشیم و استاد انتخاب کنیم. استادهای ما همین راهنماها هستند. وقتی بیاموزیم فرمان‌بردار درست باشیم، یعنی هرچه استاد گفت عمل کنیم، به نتیجه‌ی مطلوب و دلخواه می‌رسیم. رسیدن به نتیجه، شادی و شعفی خاص به همراه دارد.

برای نمونه، وقتی فرزندتان را امر و نهی می‌کنید و او به جایگاهی بالاتر می‌رسد، چقدر احساس خوشحالی می‌کنید که در ساختن او نقش داشته‌اید. در کنگره نیز همین‌گونه است. اگر گوش‌به‌فرمان راهنما باشیم، به درجات عالی می‌رسیم.

چرا باید از راهنما اطاعت کنیم؟ چون او آموزش دیده، این مسیر را طی کرده و نتیجه‌اش برای ما روشن است. در بیرون، وقتی می‌خواهیم مکانیک یا پزشکی انتخاب کنیم، پرس‌وجو می‌کنیم تا مطمئن شویم او کارآمد است. اما در کنگره، نتیجه‌ی کار راهنماها را به وضوح می‌بینیم: انسان‌هایی که از بند اعتیاد رها شده‌اند. پس دیگر تردیدی نیست که باید فرمان‌برداری کامل داشته باشیم.

اگر در برابر سخن راهنما چون‌وچرا کنیم، فرماندهی را به نفس اماره می‌سپاریم. برای مثال، وقتی راهنما می‌گوید «سقوط آزاد برو»، فرمانده‌ی صور پنهان (نفس اماره) می‌گوید: «نه! اگر این کار را بکنی ممکن است بمیری، دست و پایت شل می‌شود و حالت خراب می‌شود.» اینجاست که انسان مردد می‌ماند.

اما در کنگره، ما در محیطی امن و مقدس آموزش می‌گیریم و راه درست به ما نشان داده می‌شود. امیدوارم همه‌ی ما با یاری آموزش‌های کنگره ۶۰، کمک‌راهنمایان و دوستان، بتوانیم این مسیر را به‌سلامت به پایان برسانیم و روزی برسد که جامعه‌ای عاری از انسان‌هایی داشته باشیم که فرمانده‌شان نفس اماره است.

ممنونم که با سکوتتان به سخنانم گوش دادید.

مرزبان خبری: مسافر علی‌اصغر
صوت: مسافرین آرش ل۷، مهرداد ل۱۸
عکاس: صابر ل۱۱
تایپ: مسافرین مالک ل19، رضا ل۱
تنظیم و ارسال: مسافر مهراد ل11

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .