English Version
This Site Is Available In English

گفت و گو با ایجنت محترم همسفران آقا، همسفر مهراد

گفت و گو با ایجنت محترم همسفران آقا، همسفر مهراد

مصاحبه با ایجنت محترم همسفران آقا،همسفر مهراد شنبه 8 شهریور 1404 در نمایندگی ستارخان.

 

با عرض سلام و ضمن عرض خوش‌آمدگویی و سپاس بابت قبول مصاحبه، لطفا به رسم کنگره خودتان را برای ما معرفی کنید.

همسفر مهراد: سلام دوستان مهراد هستم همسفر؛ مسافر من با بیش از هفت سال تخریب وارد کنگره شد، آخرین آنتی ایکس شیشه، داروی درمان شربت اوتی، به راهنمایی علی آقا از شعبه لویی پاستور، راهنمای خودم، آقا الیاس، ورزش در کنگره والیبال، رهایی ده سال و دو ماه.

لطفا برایمان از نقش همسفر در این مسیر بگوئید و اینکه چرا داشتن همسفر در کنگره به این حد دارای اهمیت است و روی این موضوع تأکید می شود؟

 من معتقد هستم که همسفران ما قبل از ورود ما به کنگره هم، همسفر و همراه ما بوده اند. اما این دو خیلی باهم متفاوت هستند؛ چرا که مسیری که  ما قبل از ورود به کنگره پی می‌نمودند با مسیری که امروزه درحال پیمودن آن هستیم کاملا فرق می‌کند. من در اینجا متوجه این موضوع شدم که اعتیاد یعنی بیماری و این خیلی مهم است. من یک مثال بزنم، ما وقتی که وارد بیمارستان می‌شويم هر بیمار دارای یک پرستار است، پس ما باید پرستار باشیم، با یک تابلو به ما یاد آور می شوند که در این مکان بیماران در حال استراحت می‌باشند پس لازم است که ما سکوت را رعایت کنیم. در کنگره ۶۰ هم من همسفر وقتی متوجه باشم که مسافر من دارای بیماری اعتیاد است، بستر و محیط منزل را برای سفر بهتر او فراهم می سازم. این خیلی مهم است و اگر بستر مناسب در منزل فراهم نباشد، مسافر نمی تواند به خوبی مسیرش را طی کند. و این همانند یک بذری می‌باشد که اگر در زمین مساعد کاشته نشود، یا بار نمی‌آید یا به خوبی آن محصولی که باید را نمی‌دهد. بخاطره همین مسئله می باشد که جناب مهندس می‌فرمایند: همسفر بال پرواز است؛
همزبانی خیلی مهم می باشد و هنگامی که من در کنار مسافرم این آموزش ها را می‌گیرم، بهتر حرف های همدیگر را متوجه می‌شویم و يکديگر را درک می‌کنیم و به نظر بنده صرف یاد گرفتن فايده‌ای ندارد و با گذشته من هیچ فرقی نمی‌کند و من همسفر باید این آموزش‌ها را کاربردي کنم. به نظر من همانطور که استاد امین می فرمایند که جهانبینی کاربردی به درد ما همسفران و مسافران می‌خورد نه فقط دانستن مسائل.

در صورت تمایل از حال مسافرتان برایمان بگوئید و اینکه چه چیزی باعث شد که بعد از درمان و رهایی مسافرتان شما در کنگره بمانید و خدمتگزار باشید؟

من 1392/10/23 وارد کنگره شدم و کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر را از عزیزی که از حال مسافر من با خبر بود هدیه گرفتم. ابتدا چند صفحه را خواندم و کتاب را بستم. اما وقتی به وارد نمایندگی شدم و آن جو صمیمیت و عشق و حرف های جدید و زیبا را شنیدم غرق در کنگره ۶۰ شدم و حتی بعد از رهایی مسافرم وصل به کنگره ماندم در حال خدمت و فراگیری آموزش ها می‌باشم. مسافرم هم بعد از رهایی به زندگی عادی مشغول است و خداراشکر بعد از رهایی مدتی خدمت کرد و امروز حال خوبی دارد.

از خدمت هايتان در بدو ورودتان به کنگره بفرمائید و اینکه برایمان از تجربیاتتان در جایگاه ایجنتی بگوئید؟

من برای اینکه بعد از ورودم به کنگره واقعا محو جهانبینی شدم، با خودم می‌گفتم که تمام افراد جهان باید با این علم و این جهانبینی آشنا شوند. به نظر من حرف گوش کردن و چشم گفتن در کنگره بسیار مهم است. راهنمای خود من از نظر سنی از من کم سن و سال تر بود ولی من همیشه به حرف ایشان گوش کردم و هنوز هم همیشه حرمت وی را نگاه می‌دارم. از خدمت هایم اگر بخواهم‌ بگویم من از‌ همین آدامس پاک کردن ها و طی کشیدن شروع به خدمت کردم و در ادامه توفیق نصیبم شد تا در جایگاه مرزبانی خدمت کنم، بعد از آن جایگاه نگهبانی و نگهبان ورزشی همسفر ها در پارک طالقانی شدم و در نمایندگی آکادمی مشاوره تازه‌ واردین هم بودم. در ادامه‌ در آزمون شرکت کردم و سال نود و هشت شال نارنجی را دریافت نمودم. سپس لژیون زدم و بعد از ادغام شدن با نمایندگی ستارخان در اینجا لژیونم را زدم و بعد از مدتی به شال قرمز یعنی جایگاه دستیار دیده‌بان نائل شدم و سپس ایجنتی همسفران نمایندگی ستارخان را به بنده دادند؛ از آموزش ها اگر بخواهم بگویم، به نظر من هرکسی در هر جایگاهی باید سی دی گره مسئولیت را چند بار گوش دهد. از قدیم هم گفته اند که درخت هرچه افتاده‌تر، محصولش بیشتر؛ به نظر بنده ما هرچه جایگاه خدمتی مان بالاتر می رود باید افتاده و متواضع تر باشیم.  از نظر من هرکسی در هر جایگاهی است به میزان آن تلاش کرده است. خدمت کردن در کنگره رایگان است ولی در جایگاه های بالاتر به من اجازه خدمت داده نمی‌شود تا انتخاب شوم. من یاد گرفتم که کنگره یک روش الگویی است و خدمتگزار باید به سان یک الگو باشد برای دیگران؛ به نظر بنده یک خدمتگزار باید از چشم کور، از گوش کر و از زبان لال باشد و این به معنی دور بودن از تمام حاشیه‌ها است؛ ما هر چیزی را که بلد نباشیم انجامش برایمان سخت می‌شود.

از تجربه تان در جایگاه دنوری و لژیون سردار هم برایمان بفرمایید؟

به نظر من اگر ما همراه با قوی تر شدن معنویات و با بالا رفتن دانایی مان باید در بخش مادیات هم اول خودمان را قوی کنیم و بعد حضور مستمر در لژیون سردار داشته باشیم. این پهلوان ها و نشان بی نشان‌ها از دل همین سبد ها آمده است یا یک دیده بان از کجا آمده هست؟ از دل همین لژیون ها، راهنما ها باید با کلام زیبا به یک رهجو بفهمانند که یک ورودی حتما باید خروجی داشته باشد. من اگر همش بخورم ولی دفع نداشته باشم  مطمئنا مریض و گرفتار خواهم شد.
من امروز باید بدانم که این همه امکانات از کجا آمده است و در اختیار ما گرفته است و من چه نقشی در اینجا ایفا کرده ام و این را راهنماها باید تفهیم کنند به رهجوها؛ من هر قدمی که برای کنگره بردارم، هنوز هم یک قدم عقبم و دلیل این است که کنگره باعث ایجاد این قدم ها در من شده است. من رهجویی دارم که مسافرش اصلا نمی‌آید ولی او چند سال است که در جایگاه دنوری خدمت می‌کند. من این را فهمیدم که چیزی که ما در کنگره بدست می‌آوریم اگر اجرایی اش نکنیم یعنی بیهوده آمده ایم و این خیلی مهم است.

برایمان قدری از جایگاه دستیار دیده‌بانی بگوئید؟

این صحبت بنده را اصلا حمل بر خودستایی نگذارید ولی بنده معمولا یک جاذبه ای در مخاطبین خودم ایجاد می‌کنم،  و با آسیب شناسی که انجام می‌دهم  اغلب این انرژی و حس مشترک را ایجاد کرده ام. بنده زمانی که ایجنت شدم هفده نفر همسفر داشتیم ولی امروزه پنجاه همسفر داریم. یک راهنما باید جاذبه داشته باشد و من این را متوجه شدم و شاید با توجه به تجربه ای که داشتم استاد امین لطف کردند و بنده را در جایگاه دستیاری دیده‌بان تازه واردین منصوب کردند.

در پایان اگر پیامی برای همسفران و مسافران دارید لطفا بفرمایید.

ممنونم بابت تدارک این مصاحبه و  در آخر می خواهم این را بگویم که به نظر من یک کنگره ای باید همیشه به کنگره وصل باشد، همه انسانها در زندگی نیاز به یک راهنما دارند که از او آموزش بگیرند. اگر کسی بزرگ یک جمع می‌شود باید بتواند بزرگی کند.  و باید همیشه یاد بگیرم و اگر روزی فکر کنم که من همه چیز را بلدم آن روز روز سقوط من است. من باید قدر دان کنگره باشم و به نظر من باید قرن‌ها بگذرد تا من وجود جناب مهندس و استاد امین را درک کنم. آدم ها هميشه وقتی چیزهایی را از دست می‌دهند تازه قدر آن را می‌دانند. در آخر دعا می‌کنم تمام کسانی که الان درگیر مصرف مواد مخدر هستند و خانواده‌هایی که دنبال راه نجات هستند مسیرشان به کنگره ۶۰ بیوفتد.

ممنون بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید، و بابت تمامی زحماتی که برای کنگره و نمایندگی کشیدید از شما قدردانی می‌کنیم.

تایپ: مسافر شهاب
 مصاحبه و بارگزاری: مسافر طاها

مرزبان خبری: مسافر ماهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .