سلام دوستان مریم هستم همسفر و مسافر جونز
این دستورجلسه یکی از مهمترین دستور جلسات کنگره میباشد که ضامن موفقیت تکتک ما در کنگره است؛ بهشرط اینکه آن را یاد بگیریم و اجرا کنیم. در کلِ عالم، خداوندی است به عنوان فرمانده کل که فرمانهایی را به ما ابلاغ میکند که ما به عنوان مخلوقین و بندگان او ملزم هستیم، آنها را به اجرا در بیاوریم؛ پس در این جایگاه ما فرمانبردار و او فرمانده است. یک لحظه تصور کنیم؛ اگر قوانینی که او صادر میکند به اجرا در نیاوریم، چه اتفاقی میافتد؟ قطعا سقوط خواهیم کرد. طبق فرمایش استاد امین در سیدی نقض فرمان، اولین اتفاق بعد از نقض فرمان این است که دامنهی اختیار و انتخاب شخص روز به روز کوچکتر میشود؛ یعنی هرچه فرمانها را نقض کنیم، از طرفی دیگر دامنه اختیار ما کمتر خواهد شد. در نتیجه نمیتوانیم، درست تصمیم بگیریم و همیشه آشفته هستیم. همه اینها به این دلیل است که روزی فرامین را نقض کردهایم. وقتی که فرمانده، فرمانی را میدهد و فرمانبردار آن را اجرا نمیکند، نتیجهاش به خود فرمانبردار برمیگردد و نمیتواند، درست انتخاب کند.
این اتفاق در طول سفر اول برای من افتاد که رهجوی خودفرمانی بودم، در ظاهر چشم میگفتم؛ ولی در باطن آن کاری که خودم دوست داشتم، انجام میدادم و همین امر باعث میشد، من مرتب در جا بزنم و بیشتر در تاریکیها فرو بروم. از فرمان تا خودفرمانی، فرسنگها فاصله است. در انتها حضور من در کنگره؛ یعنی خداوند به من این اجازه را داده است که در مسیر مستقیم حرکت کنم. امیدوارم که بتوانم، فرمانبردار خوبی برای کنگره باشم.
سلام دوستان الهام هستم همسفر و مسافر جونز
وقتی راجع به فرماندهی صحبت میشود، فکر میکنیم، فردی است که با لباس نظامی ایستاده و به تعدادی سرباز دستور میدهد. در انسان فرماندهی جزء خواستههای وجودش است و ما همه دوست داریم در درون خود، این جایگاه را داشته باشیم. وقتی این جایگاه به خطر میافتد، ما حاضر هستیم، بهای سنگینی را بهخاطر آن پرداخت نماییم. بهطور خلاصه، هر کاری که انسان انجام میدهد و یا از انجام دادن آن احساس خوبی بدست میآورد، در واقع این است که به نیروی خودش مسلط است و این همان فرماندهی است.
سلام دوستان فرزانه هستم همسفر و مسافر جونز
دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی دستور جلسهای مهم و آموزنده است که به من کمک میکند، تا در تمام ابعاد زندگی خود با استفاده از آن به موفقیت دست پیدا کنم. در کنگره۶۰ با استفاده از این قانون ابتدا من در سفر اول شروع میکنم به فرمانبراری کردن از راهنما، مرزبانان، میهماندار، نگهباننظم، ایجنت و تکتک اعضا کنگره که در جایگاه خدمتی خاصی باشند و بعد به مرور زمان که آموزش میگیرم، شروع میکنم به فرماندهی کردن در درون خودم و بعد فرماندهی در زندگی خود را میآموزم. این قانون اگر درست اجرا شود، من میتوانم بر زندگی خود و بر جسم خود مسلط شوم و ذره ذره توانایی شو شود را بدست میآورم؛ اما اگر این قانون را نادیده بگیرم، هرگز به فرماندهی دست پیدا نمیکنم، باید ابتدا گوش به فرمان باشم، آموزش بگیرم تا کمکم فرماندهی کردن را فرا بگیرم و در نهایت بتوانم، فرماندهی لایق گردم. یک مثال ساده را بیان میکنم، فرزند من کوچک است و نمیتواند، یک سری کارها را خودش انجام دهد از من میخواهد تا کمکش کنم؛ اگر بگویم به من ربطی ندارد و خودت باید انجامش بدهی، زمانی که او بزرگتر شد و توانایی پیدا میکند؛ اگر در کاری، از او یاری بخواهم به من همان جواب را میدهد که من در کودکی به او گفتم (به من ربطی ندارد) به این شکل من فرمانروایی خود را به عنوان یک مادر از دست میدهم و همین روش غلط را نیز به فرزندم میآموزم؛ اما اگر در همان زمانیکه از من یاری خواسته است، فرمانبرداری کنم در آینده، هم فرمانروای لایقی میشوم و هم آموزش درستی به فرزندم آموختهام و او نیز در آینده فرمانده خوب و لایقی میشود.
رابط خبری: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر مریم (لژیون جونز)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
151