در موضوع بحث گذشته عدهای میگفتند؛ زندگی بر مبنای اختیار، جبر و یا بر مبنای یکسری توهمات است، همان تقدیر، خواست و فرمانالهی. حتی بزرگان هم دچار اشتباهات میشدند و چنین تصوراتی را داشتند ما فقط یک قسمت را میدیدیم؛ یعنی در بالاترین نقطه هم اشتباهاتی صورت میگرفت. در این سیدی آقای مهندس از جهان اشراق صحبت کردند؛ یعنی محل طلوع نور یا خورشید برنامه آن بر مبنای کشف و شهود است. جهان اشراق جهانی پیشرفته میباشد که برای شناخت حس خارج از جسم نیاز به تصفیه دارد. هر چیزی دارای دو چهره است، صور پنهان و صور آشکار که ما با تعصب به یک چهره میبینیم در مورد هر قضیهای یا موضوعی این را تقابل هم قرار میدهیم. طبق مثال گروه معتادان گمنام که با انجام دادن کارهای معنوی از جمله حضور در جلسات و درست کردن افکار به آنها کمک میکنند تا درست شوند یا اینکه در نقطه مقابل سیستم پزشکی قرار گرفته باشند که با دارو و درمان درست کند زمانی در کنار هم قرار میگیرند که ظاهر و باطن آن با هم ترکیب شوند. در واقع جهان اشراق جهان خود ما و مادیات است، باید برای رسیدن به آن از یکسری چیزها گذشت و عبور کرد تا در همین زمان و مکان وارد بهشت اشراق که همان بهشت برین است وارد شویم. همه ما انسانها هم مثل یک حوض آب چنین حکمی را داریم، مثلاً اگر آب این حوض کثیف یا لجن باشد پس روح و روان ما هم آلوده هست که همان افکار، اندیشههای منفی، اضطراب و استرس که داریم پیش میرویم. هرچه به طرف ارزشها حرکت کنیم؛ یعنی خیرخواه دیگران باشیم یا بدخواه دیگران نباشیم میتوانیم خودمان در مسیر روشنایی سوق دهیم، پس تعیینکننده اصلی خود ما هستیم. وقتی انسانی زلال و پاک باشد گرفتار فکری ندارد، شب به راحتی میخوابد و در زمان حال زندگی میکند و تفکر درست دارد. باید یاد بگیریم که چه چیزی را میکاریم خوب یا بد اگر از آن مطلوبترین یا بهترین چیزی را بدست میآوریم پس باز بر میگردد که چه نهالی را کاشتم و پرورش دادم که امروز موقع درو آن فرا رسید که همان خواست، تقدیر و فرمانالهی است. پس میدانیم که وعده خداوند یا هستی دروغ نیست اگر طبق فرمان الهی عمل کنیم که همان اجرایی کردن فرامین است به حق و حقیقت خواهیم رسید و بهترین نتیجه را دریافت میکنیم. همیشه در طول زندگی سعی کنیم باعث ارشاد دیگران باشیم نه نابودی دیگران که بازتاب آن به خود ما بر میگردد. پیشرو ما الله است؛ چون مسیر ما را خداوند مشخص میکند همه از فرمان او اجرا میکنیم و تابع او هستیم، اگر در مسیر شیطانی قرار بگیریم راه خود را گم میکنیم و به مقصد نخواهیم رسید. چقدر گوارا است در مسیر مستقیم حرکت کنیم؛ یعنی خدمتکردن به دیگران چون چیزهایی که در دست ما است تعلق به ما ندارد و صاحب آن نیستیم پس چیزی که ماندگار است و میماند محبت است. انفاقهای متعددی وجود دارد که انسان با گذشت، صبر و بردباری میتواند انجام دهد که انفاق، نشانه فهم و بزرگی انسان است که انسان بفهمد مالک چیزی نیست و از مهرههایی که داریم بهترین استفاده را ببریم. زندگی ادامه دارد و مرگ پایان زندگی نیست، بلکه مرگ سفر است. غم بزرگ انسان را میتواند به دو درجه پایین یا بالاترین مقام الهی سوق دهد این کلیدیترین موضوع است. غم بزرگ لعنت خداوند نیست، جایی ما را به نابودی و ناکجاآباد و یا به سمت مقام الهی میبرد. خداوند مشخص میکند که چه چیزهایی برای آموزش است. ما باید اجازه بدهیم که نور به ما برسد و دنیا را تاریک نبینیم، نیروهای خفته همیشه فرشتههای آرام و سفید جامعه نیستند.
نویسنده: همسفر زینب راهنمای(لژیون جونز)
رابط خبری: همسفر حوریه رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون جونز)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آمنه( لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نیمایوشیج
- تعداد بازدید از این مطلب :
167