«از فرمانبرداری تا فرماندهی»

چهاردهمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی خصوصی نمایندگی فیروزآباد فارس، ویژه مسافران؛ با استادی مسافر جهانپور، نگهبانی مسافر مهرداد و دبیری مسافر سیروس با دستور جلسه « از فرمانبرداری تا فرماندهی » در روز یکشنبه 9 شهریور 1404 ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد .

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز «از فرمانبرداری تا فرماندهی» هست. دوستان برای انجام هر کاری ما یک هدفی را باید در نظر بگیریم برای رسیدن به آن هدف باید تلاش و کوشش کنیم سالهای سال دچار بیماری اعتیاد بودیم و به هر دری زدیم موفق نشدیم.
تا اینکه خداوند لطف نمود توسط آقای مهندس راه درمان اعتیاد به من هم نشان داده شد و وارد کنگره شدم و از بدو ورود فهمیدم که باید یک مسافر فرمانبردار باشم، باید مطیع قوانین کنگره باشم. اگر می‌خواهم به درمان و تعادل برسم و اگر می خواهم فرمانده جسم خودم باشم یا یک فرمانده آگاه بر جسم خودم باشم باید به دانایی برسم. در سی دی وظایف رهجو آقای مهندس می فرمایند: باید مطیع قوانین باشیم به وقت بیاییم به وقت برویم اگر خطایی از من سر زد و راهنما به من تذکر داد یا مرزبانی به من تذکر داد نباید ناراحت بشوم. اگر من یک فرمانبردار خوبی باشم در آینده می توانم فرمانده موفقی باشم .
آقای مهندس  یک مثال بسیارجالبی می‌زند: در یک مرکز نظامی یک سرباز وظیفه به عنوان دژبان انتخاب می‌شود برای ورود و خروج درب ورودی این دژبان خیلی اختیارات بهش داده می‌شود ممکن است یک سرهنگ که سالها خدمت کرده، زحمت کشیده، بار علمیش بالاست، برای ورود بیاید و دکمه پیراهنش را نبسته باشد یا بند پوتینش را نبسته باشد و این سرباز وظیفه به آن سرهنگ دستور می‌دهد که باید دکمه پیراهن یا بند پوتینت را درست ببندید! آن سرهنگ باید مطیع باشد. شاید من مسافر خطایی دارم؛ اگر راهنما من را فرستاد پیش مرزبان نباید ناراحت بشوم شاید آقای مرزبان و راهنما از نظر سنی از من کم سن و سالتر باشد و از نظر سواد از من کمتر؛ ولی آن فرد مثل همان دژبان مسئول است و سفر اولش را با موفقیت پشت سر گذاشته است.
در کنگره باید مطیع باشیم تا علم خودمان را افزایش دهیم، دوستان اگر من آمده ام که به درمان و آرامش برسم به تعادل برسم باید مطیع راهنما باشم اگر مطیع شدم می‌توانم موفق بشوم. سی دی ها را من باید بنویسم اگر یک هفته عقب انداختم می‌شود دوتا سی دی و برایم سخت می‌شود؛ یعنی من اگر نافرمانی کردم اول ظلم به خودم می‌شود، برای رسیدن به رهایی باید تلاش زیادی کنیم ( نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد ). دوستان من طبق قوانین پیش آمدم در بازی های کنگره توانستم شرکت کنم و همیشه سعی کردم فرمانبردار خوبی باشم و الان خدا را شاکر و سپاسگزارم.
از این که با سکوتتان همراهی کردید از همه شما متشکرم.

خلاصه و تایپ: مسافر حسین ( لژیون دوم )
ویرایش: مسافر بهنام ( راهنما )
ارسال: مسافر آرمین ( خدمتگزار سایت )