English Version
This Site Is Available In English

تفکر داشتن در هر دستور جلسه

تفکر داشتن در هر دستور جلسه

جلسه دوم از دور سیزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی نمایندگی ایران کنگره۶۰،با استادی مسافر رضا و نگهبانی مسافر حمدالله و دبیری مسافر احمد، با دستور جلسه ( از فرمان‌برداری تا فرماندهی ) در روز یکشنبه نهم شهریورماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد
سخنان استاد:


خدا را شکر می‌کنم که لیاقت خدمت در اين جایگاه را تجربه می‌کنم و آموزش می‌گیرم. از نگهبان، دبیرشان و همچنین آقا حامد تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگيرم و خدمت کنم.
یک تشکر ويژه می‌کنم از راهنماها و کسانی که زحمت کشیدند و این نمایندگی را تأسیس نمودند تا افراد زیادی در این شعبه به رهایی و حال خوش برسند.
دستور جلسه هفته در مورد فرمان‌برداری تا فرماندهی است، شاید این دو تا کلمه خیلی ساده به نظر برسد، همیشه ما باید در هر دستور جلسه‌ای تفکر داشته‌ باشیم و برای خودمان دستور جلسه را بازکنیم تا آموزش بگیریم.
ما اگر در نظر بگیریم انسان یک صور پنهان و یک صور آشکار دارد، ما هم فرمان‌برداری و فرماندهی در صور آشکار یعنی بيرون داریم و یک فرمان‌برداری در صور پنهان داریم که به نظر من در صور پنهان و درون انسان فرمان‌برداری و فرماندهی خیلی مهم‌تر است. همه ما امرارمعاش می‌کنیم، شاغل هستيم و درآمد داريم، ما از اول استادکار نبودیم در شغلمان، بعد از پنج سال، ده سال فرمان‌برداری کردن، فرمانده خودمان شدیم، اما اگر نگاه به خودمان بکنیم هیچ‌وقت منیت نداشتیم و هر چه که استادکارمان یا پدرمان آموزش داده آن را رعایت کردیم بالأخره در یکجایی به نتیجه رسیدیم که آموزش‌ها کافی بوده و توانسته‌ایم برای خودمان فرمانده خوبی باشیم.
کنگره۶۰ واقعاً جای مقدسی است، هرکسی اذن ورودش به اینجا صادر نمی‌شود اما زمانی که خدا به ما نگاه کرد، فرمان درمان اعتیاد به ما رسید، ما به کنگره ورود پیدا کردیم اگر از کنگره بدون نتیجه برویم به نظر من کنگره آمدن هیچ فایده ایی ندارد، زمانی که می آیم  در جلسات کارگاهی یا در لژیون می‌نشینم برای خودم باید یک چیزی از اینجا گرفته و انرژی کسب کنم و باید آموزش‌ها را صد درصد در زندگی‌ام اجرا کنم.
زمانی من می‌توانم فرمانده درونم باشم که آن ساعتی که می‌خواهم داروی OT را بخورم حواسم باشد چون نیروی بازدارنده شروع می‌کند با درون من صحبت کردن و می‌گوید؛ یک مقدار بیشتر بخور راهنما از کجا می‌فهمد، آنجا زمانی هست که من بدون اینکه تفکر کنم باید خلاف جهت آن صحبت را گوش کنم، آن نیروی بازدارنده است و  فقط آمده حال من را خراب کند، آمده نگذارد من درمان اعتیاد انجام دهم، می‌خواهد که امروز را من بخوابم، وعده دارو را نخورم، به راهنما هم چيزی نگویم، و اگر به حرفش گوش کنم وعده بعدی هم هیچ حالم خوب نیست و مجبورم بیشتر دارو بخورم و اینجاست که سفر من کم‌کم روبه‌زوال و نابودی می‌رود.
من باید تمام مشکلاتی که سر راه من در زندگی قرار دارد را کنار بگذارم، بالای ۱۰ الی ۲۰ سال است که نتوانستم آن‌ها را برطرف کنم پس الآن وقت درست کردن این مشکلات نیست، فقط من در کنگره باید سفر کنم، فقط باید به درمانم فکر کنم و باید به هیچ‌چیز کاری نداشته باشم، چون همه مشکلات به‌مرورزمان حل می‌شوند.
من مشکلات زیادی داشتم الآن نگاه می‌کنم خنده‌ام می‌گیرد، هنوز بعدازاین مدت حضورم در کنگره اگر فرمان‌بردار خوبی نباشم فرمانده خوبی برای درمانم نخواهم بود.
امیدوارم که همه ما بتوانیم به نفس اماره خودمان تسلط پیدا کینم و بتوانیم سفر خوبی را در کنگره چه درونی و چه بيروني داشته باشیم.
از اینکه به صحبت‌های من گوش داديد از همه شما تشکر می‌کنم.


مرزبان کشیک: مسافر شمس‌الدین
عکاس: مسافر بختیار لژیون دوازدهم
تایپیست: مسافر محمد لژیون ششم
ویرایش: مسافر بختیار لژیون دوازدهم
ارسال: راهنما مسافر حسن
نمایندگی ایران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .