سلام دوستان سمیه هستم همسفر
آقای مهندس حسین دژاکام همیشه در صحبتهایشان بیان میکنند که همه ما در زندگی نیاز به استاد، مربی و معلم داریم؛ اما داشتن آن ملزم به این است که ما گوش شنوا داشته باشیم و سخن استاد را بپذیریم، کاربردی کنیم و به عبارتی فرمانبردار باشیم.
این فرمانبرداری باعث میشود که استاد و مربی هم برای ما بیشتر زمان بگذارد و ما را به سوی پیشبرد اهداف الهی رهنمون نماید. این فرمانبرداری در وجود و جسم ما هم تأثیرگذار خواهد بود و در ادامه راه حتماً به فرماندهی عقل خود هم خواهیم رسید و آنزمان است که میتوانیم، هدایتگر دیگر انسانها شده و آنها را نیز به راه درست و راستین رهنمون کنیم.
این دستور جلسه به من این را یادآور میشود که ابتدا باید فرمانبرداری را یاد بگیرم که این در همه مراحل زندگی همراه من است؛ از سیدی نوشتن، رعایت حرمت و قوانین کنگره تا در زندگی بیرون از کنگره با همسر و فرزندان نیز باید فرمانبرداری کنم تا به فرماندهی برسم که راهنما و الگوی دیگران باشم.
سلام دوستان کبری هستم همسفر
راجع به این دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» چیزی که کاملاً مشخص است؛ این است که برای فرماندهی باید دوران فرمانبرداری را طی کرد. فرامین عبارت است از قوانین و دستوراتی که ما باید اجرا کنیم. اگر من به آن درک و فهم رسیده باشم، میتوانم فرمانبردار خوبی شوم و فرمانده خوبی هم خواهم شد. سلسلهمراتب در هرکجا تعریف مشخصی دارد، یعنی یک فرد تمام آن مراحل را طی و فرامین را اجرا کرده و پلهپله به مراحل بالاتر رسیده و آن فرد توان فرماندهی دارد.
فرمانبرداری بهنظر من با دانایی حاصل میشود و من برای اینکه بتوانم ظرفیت خود را در فرآیند دانایی، بالا ببرم احتیاج دارم که فرمانبردار خوبی باشم. فرمانبرداری لازمه افزایش ظرفیت و گنجایش من برای فرایند دانایی و همچنین افزایش تبدیل آن به دانایی مؤثر است که با انجام تزکیه، پالایش و دوری از ضدارزشها میتوان خود را به جایگاه فرماندهی رساند و فرد مفیدی برای هستی و جامعه بود.
باید بدانیم که فرامین و دستورات برای راحتی خود ما تعریف شدهاند؛ چه در سیستم کنگره و در مراحل بالاتر در نظام هستی، برای این است که من با فرمانبرداری خوب و اجرای این فرامین بتوانم خودم زندگی خوبی داشته باشم و بگذارم دیگران هم زندگی کنند.
سلام دوستان افسانه هستم همسفر
برای فرمانبرداری، فرد با اجرای صحیح و پذیرش مسئولیتها به مرور به جایگاهی میرسد که میتواند سکان هدایت خود و دیگران را بهدست گیرد. این مسیر نیازمند پذیرش، آموزش، تفکر و تجربه است و فرد باید ابتدا بر نفس خود فرمان پیدا کند تا بتواند فرماندهی مؤثری برای دیگران داشته باشد. در کنگره۶۰ این مفهوم با تمرکز بر اجرای درست دستورات و خدمت در جایگاههای مختلف تجلی پیدا میکند و فرد با درک عمیقتر خود، به سوی فرماندهی مطلوب حرکت میکند.
فرماندهی شهر وجودی و نزدیک شدن به فرمان عقل که شکلگیری آن از درون آغاز میشود؛ درنهایت خود را در عملکرد و وضعیت بیرونی ما، خود را به نمایش میگذارد و میتوانیم نتیجه آن را در رفتارها و زندگی بیرون ببینیم. کسی که فرمانبردار فرامین الهی باشد و فرمانده با کفایتی برای شهر وجودی خویش باشد، میتواند برای دیگران نیز فرمانده خوبی باشد و قدرت فرماندهی را خواهد داشت؛ در غیر اینصورت، یعنی کسی که برای خودش هم فرمانده خوبی نیست، چهطور میتواند فرمانده دیگران باشد! راهنما کسی است که در گذشته فرمانبردار بوده و اکنون به فرماندهی رسیده است.
فراموش نکنیم که فرماندهی شهر وجودی، از مسائل بسیار جزئی و کوچک شروع میشود، آیا به موقع مسواک میزنم؟ آیا به موقع میخوابم؟ آیا به موقع بیدار میشوم؟ آیا به موقع در کلاس حاضر میشوم؟ آیا به موقع ورزش میکنم؟ آیا سرموقع به قرار خود میرسم؟ آیا هنوز در هنگام دیر رسیدن، ترافیک را بهانه میکنم؟ اینها پائینترین سطوح فرماندهی شهر وجودی است و آغازی است برای پروسه عظیم مسئولیتپذیری و فرماندهی.
من بهعنوان یک همسفر برای بهرهمندی از آموزشها به کنگره آمدم، باید به آنچه راهنمایم میگوید گوش فرا دهم و فرمانبرداری کنم تا به رهایی برسم. در کنگره، کسانی موفق هستند که قوانین را رعایت کرده، حرمتها را بپذیرند و با ابزارهای موجود در مسیر مثبت حرکت کنند؛ این افراد در مسیر پرخطر زندگی، متوجه دامهای نیروهای اهریمنی شدهاند و از آنها فاصله گرفتهاند.
کلید عبور از مشکلات و قرارگرفتن در مسیر درست، آموزش جهانبینی است. نگرش باید تغییر کند و در کنار دانستهها و کاربردیکردن آنها با خدمتکردن، جایگاه خود را پیدا کرده و در آن جایگاه، باید سه مؤلفه معرفت، عدالت و عملسالم را اجرا کنیم. فرمانبرداری از نیروی مطلق و راهنمایی که چراغ راه ما است، میتواند ما را بهسوی ارزشها سوق دهد.
امیدوارم همه ما انسانها به مرحله فرمان عمل، رسیده باشیم و فرمانبردار عقل خود باشیم، نه نفسمان. پس آن کنیم که فرمان است.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر
دستور جلسه در مورد از «فرمانبرداری تا فرماندهی» است. فرماندهی یعنی اینکه فرد به تواناییهای خودش مسلط باشد، هر قدر انسان به تواناییهای خودش مسلطتر باشد، باعث میشود از قدرت فرماندهی بالاتری برخوردار باشد و هر موقع فرمانبردار خوبی باشد و در کنگره کلمه چشم رابه خوبی فهمید و به راهنما چشم بگوید، خدمت کند، قضاوت، تجس و غیبت نکند، ترکیه و پالایش انجام دهد، میتواند فرمانده خوبی شود.
وقتی راهنما به کسی فرمانی میدهد، آن شخص با فرمانبرداری و چشم گفتن پا جای پای کسی میگذارد که در آن مرحله از کار توانسته تجریبات و تواناییهای زیادی را کسب کند و آموزشهای زیادی را گرفته باشد و آن شخص مطمئن باشد که در آینده و در ادامه مسیر به همان فرماندهی که آن شخص رسیده او هم خواهد رسید و این سختیها باعث میشود تا بتواند به تواناییهایی که در وجودشان قرار دارد، شناخت بیشتری پیدا کند.
رابط خبری: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر شیرین (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی عمانسامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
106