سلام دوستان حمید هستم مسافر.
آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره
روش درمان DST، داروی درمان شربتOT ، راهنمای محترم جواد آقای سجادی از لژیون یک تربت حیدریه، TDS درحال مصرف هشت دهم ، مدت سفر شش ماه و بیست روز، ورزش در کنگره فوتسال.

برداشت من از سی دی علم زندگی، استاد امین.
علم زندگی: علمی است که زندگی انسانها را آسان میکند و در سازندگی زندگی انسانها نقش مهمی دارد. تمام علوم برای راحتی و کمک به بهبود و ارتقای کیفیت زندگی انسانها حرکت میکنند و در همین راستا باید به کار گرفته شوند. بزرگترین و مهمترین علم، علم زندگی است.
بهترین هنر، هنر زندگی کردن است و این علم از همه علوم با ارزشتر است. چون تمام علوم در خدمت این علم قرار میگیرند تا طریقه زندگی درست و آسان را برای انسانها به ارمغان بیا ورند، ولی این امر به حاشیه رفته است.
علم زندگی همان جهانبینی است و ما در جهانبینی یاد گرفتیم که انسانها برای رسیدن به درک و تفسیر درست از زندگی احتیاج به دانایی دارند و این دانایی با تفکر، تجربه و آموزش به دست میآید. در تجربه و آموزش ممکن است ما با مشکلاتی روبرو شویم که باید یاد بگیریم این سختیها الفبای آموزش هستند چون انسان وقتی در سختی قرار میگیرد به دنبال چاره میگردد و نیاز آموزش را حس میکند و باعث میشود تا در مسیر درست حرکت کند و به رشد خود ادامه دهد.
ولی اگر انسان فراموش کند این چرخه دوباره تکرار میشود یعنی دوباره در رنج و سختی قرار میگیرد. یک مسئله مهم این است که انسان هرچه بیشتر سختی بکشد آبادی بیشتری را ایجاد خواهد کرد و ما باید تفسیر درستی از سختی و رنج داشته باشیم که این خیلی تعیین کننده است.
یکی دیگر از مسائل که در جهان بینی مطرح میشود منیت است که باعث میشود ما خودمان را از جمع جدا کنیم و از بودن با دیگران لذت نبریم و از آموزش وتجربه خودمان را محروم کنیم.
برای اینکه دچار منیت نشویم باید دانایی را به دانایی موثر تبدیل کنیم یعنی از عقل به قلب برسیم که ممکن است سالها طول بکشد، ما زمانی میتوانیم برمنیت غلبه کنیم که خود برتر بینی را کنار بگداریم.
تغییرات حس در انسان ویژگیهایی را ایجاد میکند که باعث میشود انسان تحمل را بیاموزد. انسان باید فعالیتهای مختلف را انجام دهد تا حسهای مختلف را تجربه نماید که این خودش باعث رشد میشود و انسان را از تک بعدی بودن خارج می کند.
کار نیروهای منفی این است که ما هیچ حس و تجربه جدیدی نداشته باشیم و رشد نکنیم. آنها دوست دارند همیشه در سکون باشیم، وقتی حرکت نکنیم به باتلاقی تبدیل میشویم که نتیجهاش بیماری و افکار منفی است.
فلسفه سختی این است که از حالت سکون خارج شویم و با حرکت در مسیر رشد و تکامل قرار بگیریم. انسان وقتی در مسیر شر و تاریکی قرار بگیرد نیروهای شیطانی در کالبد او جا میگیرند و کالبدش بیت حشرات میگردد و فلسفه تنبیه این است که نیروهای شیطانی را از کالبد خودمان بیرون کنیم.
در پایان استاد می فرمایند: انسان باید به فرزندانش علم، هنر و کتاب خدا را آموزش دهد یعنی در زندگی باید عاقل و عاشق بود. انسانی که به یک بعد از حیات میپردازد دنیا را آنطور که هست نمی بیند، او واقعیت را میبیند اما حقیقت در جای دیگری است.
با تشکر
ارسال خبر: مسافر حبیب
- تعداد بازدید از این مطلب :
95