مشارکت مکتوب لژیون یکم

سلام دوستان سکینه هستم یک همسفر
اعتیاد به مواد مخدر یک بیماری است که بر اثر عدم آگاهی و توسط خود فرد مصرف‌کننده به وجود می‌آید و تفاوت آن با سایر بیماری‌ها این است که در سه قسمت از شهر وجودی انسان، جسم، روان (خلق‌وخو) و جهان‌بینی که همان افکار و اندیشه است هم در صورآشکار و هم در صورپنهان ایجاد تخریب می‌کند.

اولین کاری که اعتیاد انجام می‌دهد این است که قدرت فرماندهی را از عقل می‌گیرد و خودش فرمانده شهر وجودی که همان جسم انسان می‌شود و مواد مخدر برای فرد تعیین تکلیف می‌کند که چه کاری انجام بدهد و چه کاری انجام ندهد، برای درمان اعتیاد و رسیدن به فرماندهی خویش و نیروهایی که از کنترل ما خارج شده دوباره  در اختیار خود قرار دهیم و وقتی به آنها بگوییم شو شود، بگوییم بلند شو، بلند شود، بایستی مسیر معکوس طی شود و؛ باید از فرمان‌برداری شروع کنیم.

برای عبور از این گذرگاه سخت چیزی به نام خودفرمانی وجود ندارد و ما با خودفرمانی، رفتن به قعر تاریکی‌ها را تجربه کردیم و برای رسیدن به روشنایی؛ باید تابع فرمان باشیم و فرماندهی ما در درمان اعتیاد در دست راهنما است که خودش اعتیاد را تجربه کرده و مسیر درمان را طی کرده و به تمام پیچ‌وخم مسیر آگاهی کامل دارد و راهنما به فرمانی که صادر می‌کند آگاهی و ایمان کامل دارد و به شرایط رهجو هم کاملاً آگاه است.

اگر من به‌عنوان یک راهنما می‌خواهم حرفی را به جهت فرمان به رهجویی بزنم در ابتدای امر؛ باید آن کار را خودم انجام بدهم اگر خودم انجام دادم حرفم دارای انرژی و ایمان خاصی می‌شود و روی رهجوها تأثیر خواهد گذاشت و بدانم که فرماندهی خواسته‌ درونی من است، برای رسیدن به خواسته درونی خودم فقط یک راه وجود دارد که آن هم فرمان‌برداری است. اگر می‌خواهیم به فرماندهی برسیم؛ باید فرمان‌برداری را در جهت مثبت اجرا کنیم. استاد امین خیلی زیبا فرمودند: اندوه‌ها و شادی‌ها، علتش فرمان‌برداری و فرماندهی است.
انسان وقتی به یک جایگاهی می‌رسد و توانایی‌اش ارتقا می‌یابد، احساس شادی می‌کند مثل شادی و خوشحالی ما در زمان گرفتن گل‌ رهایی از دستان پر مهر آقای مهندس که قابل‌وصف و توصیف نیست، این خوشحالی به علت فرمان‌برداری از راهنما است که توانسته‌ایم از غول اعتیاد نجات پیدا کنیم و اندوه هم نشانه ازدست‌دادن فرماندهی است و اگر یک سنگ را در اقیانوس بیندازیم به کف اقیانوس می‌رود و مدفون می‌شود.

غم و اندوه هم انسان را مدفون می‌کنند، غم و اندوه می‌تواند انسان را به بالاترین نقطه الهی و یا پایین‌ترین نقطه سوق دهد. آیا می‌دانید چرا انسان‌ها در سنین بالا اندوهگین می‌شوند؟ چون یک‌سری از‌‌‌‌‌ نیروهایی که تحت فرمانشان بوده و از آنها فرمان می‌گرفتند اکنون دیگر تحت فرمان نیستند. به گفته استاد امین من از جنس کسی می‌شوم که از او فرمان می‌گیرم، اگر فرمان الهی را اجرا می‌کنم به سمت پاکی‌ها و زیبایی‌ها می‌روم و اگر فرامین شیطانی را اجرا کنم دقیقاً از جنس شیطان شده و در سپاه او خدمت خواهم کرد و بدانیم تمامی فرمان‌ها در کنگره ۶۰ برای این است که به حال خوش برسیم و تمامی کارها در کنترل خودمان باشد و فرماندهی جسم و جان خودمان را به زیبایی به دست بگیریم، یاد بگیریم فرماندهی ذهن و عقل ما دست خود ما است. اگر من اختیار دست‌وپای خود را دارم؛ باید اختیار زبان و عقلم را هم داشته باشم.

عکاس: همسفر فرنیا رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
ارسال: نگهبان سایت، همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائم‌شهر