English Version
This Site Is Available In English

اعتیاد فرماندهی جسم را بدست می‌گیرد

اعتیاد فرماندهی جسم را بدست می‌گیرد

نهمین جلسه‌ازدوره بیست‌ویکم کارگاه‌های
آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی ساوه ویژه مسافران با استادی مسافر رضا و نگهبانی مسافر مجید ودبیری مسافر سعید با دستور جلسه (از فرمانبرداری تا فرماندهی)روز یک‌شنبه ۹شهریور ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر
از دبیر و نگهبان جلسه و دوستانی که نوشتارها را قرائت کردند تشکر می‌کنم از ایجنت محترم و راهنمای بزرگوارم آقای اسدالله و گروه مرزبانی سپاس‌گذارم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم خدمت کنم وآموزش ببینم دستور جلسه در مورد فرمانبرداری تا فرماندهی است اول صحبت‌هایم می‌خواهم بگویم که فرمانبرداری تا فرماندهی چی هست می‌خواهد چی را به من ثابت کند ما هر کدام از انسان‌ها در هر جایگاهی که هستیم یک سری قوانینی را باید رعایت کنیم این قوانین را آقای مهندس به ما گفتند و در یکی از سی‌دی‌هایشان هم فرمودند حتی اگر می‌خواهی کار خلافی را انجام بدهید اول در راه چاهش را یاد بگیرید بعد شروع کنید من رضا آمدم و وارد کنگره شدم برای خودم هدف مشخص کردم و هدف من چی بود درمان اعتیادم بود من در آن اوایل نمی‌دانستم درمان اعتیاد یعنی چه؟ آمدم شکر خدا به رهایی رسیدم تا حدودی فهمیدم منظور از درمان اعتیاد چی بوده و این هدف که من مشخص کردم همین جوری به دست نیامداول صحبت‌هایم مطرح کردم در هر جایگاهی ما باید آن قوانین را یاد بگیریم من یادم هست در روز مصرف کردن مواد را بلد نبودم قرص بخور تریاک مصرف کن شیره بخور و همه این‌ها را من یادم هست قاطی می‌کردم و تخریب‌هایی به خودم به خانواده‌ام و به اطرافیانم وارد کرده بودم و آمدم در کنگره صد هزار مرتبه شکر می‌کنم به راه‌های رسیدن و اینکه می‌خواهم فرمانبرداری برسانم من که نمی‌دانستم باید چیکار کنم چون اعتیاد فرماندهی جسمم را از من گرفته بود و بعدها فهمیدم که من این را قبول کردم راجع به درمان اعتیاد هم هیچی نمی‌دانستم من حتی موادمصرف می‌کردم راجع به آن هم هیچی نمی‌دانستم فقط مصرف می‌کردم و آمدم به حرف‌های راهنمایم گوش دادم هر موقع می‌گفت سی دی بنویس می‌گفتم چشم می‌گفت سی دی گوش کن می‌گفتم چشم دارو را به موقع استفاده کن می‌گفتم چشم و فرمانش را اجرا می‌کردم و این اجرا کردن قوانین بود که من الان آمدم اینجا نشستم خدا هم در قرآن می‌فرمایند که انسان هیچ چیز نیست جز آن سعی و تلاش که دارد من آن فرمانبرداری را انجام دادم حالا نمی‌گویم صد در صد ولی سعی می‌کردم آن چیزهایی که از من می‌خواهد را اجرا کنم و انجامش بدم و به آن رهایی رسیدم و یادم هست که پیش خودم گفتم که من به آن رهایی رسیدم و مشکلاتم حل شد و یک مدت گذشت که فهمیدم نه اینجوری نیست هنوز چقدر بندهایی دارم که باید از خودم باز کنم درست از آن مواد را رها کردم و به رهایی رسیدم ولی چه جوری من رها زندگی کنم آن را بلد نبودم مصرف سیگار بود آن را داشتم باید سیگارم را درمان می‌کردم و یواش یواش آمدم در لژیون سیگار نشستم و الان در درمان سیگار هستم امیدوارم بتوانم سیگار را هم به درمان برسانم من  از کلمه درمان استفاده می‌کنم هیچ موقع نمی‌گویم ترک کردم چون من آمدم در کنگره ۶۰ به درمان رسیدم و من این فرمانبرداری‌ها را انجام دادم و به آن رهایی رسیدم و به آن فرماندهی رسیدم و آقای مهندس هم می‌گویند اگر آن فرماندهی را کسی انجام ندهد من مسافر اگر فرمانبرداری را انجام نمی‌دادم از جهل من بود من باید این منیتم را کنار بگذارم و من به دانایی خودم می‌افزایم آموزش می‌گیرم تا انشالله روز به روز به آن فرماندهی خودم نزدیک‌تربشوم

نگارش متن وعکاس:همسفر ناصر

تنظیم وارسال:مسافر علی
مرزبان کشیک:مسافر حمید

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .