ششمین جلسه از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی ارومیه به استادی ایجنت همسفر کبری، نگهبانی همسفر اثمر و دبیری همسفر هانیه با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز یکشنبه ۹ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم بابت حضورمان در کنگره ۶۰ و آموزشهای که باعث حال خوشمان میشود. دستور جلسه این هفته از فرمانبرداری تا فرماندهی است. دلیل حضور تکتک ما در کنگره این است که حالمان خوب نبوده، یا به عبارتی حالمان خراب بوده و به دنبال راهی بودیم که حالمان را خوش کند در این جستجو به کنگره ۶۰ رسیدیم، به این بهانه که مسافرانمان مصرف کننده هستند و برای درمان به کنگره ۶۰ آمدهایم به قولی بهانه حضور ما در کنگره مسافرانمان بودند؛ اما به مرور متوجه شدیم که درست هست حال خرابی ما به مسافران ارتباط دارد، ولی همه ماجرا این نیست؛ چون در بیرون از کنگره افرادی را میبینیم که مصرفکننده ندارند و حالشان خوب نیست و این را در خانواده و اطرافیان مشاهده میکنیم.
استاد امین میفرمایند: توصیف بهشت این است که انسان بتواند به خواستههایش برسد واقعاً هم همین طور است وقتی که میخواهند بهشت را توصیف کنند میگویند انسان دستش را دراز میکند و هر چیزی که دوست دارد را به دست میآورد و این یعنی قرار داشتن در بهشت یعنی فرماندهی که هر چیزی که دلش بخواهد اگر فرمان دهد در دسترسش هست و دلیل بودن در جهنم یا حال خراب این است که انسان به خواستههایش نمیرسد. کسی که فرماندهی جسم خود را در دست ندارد و این فرماندهی کاملا در دست نفس اماره افتاده در جهنم به سر میبرد و هیچ کدام از فرامین او اجرا نمیشود، وقتی خوابش میآيد توان خوابیدن ندارد اگر اراده میکند کاری انجام دهد خارج از توانش هست و کنترل شهر وجودیش را از دست داده است.
همه ما روزی که وارد کنگره شدیم، اول کار برای خود راهنما انتخاب کردیم، البته همه یک راهنمای و بزرگتری به نام آقای مهندس و دیدبانان کنگره را داریم که قوانین کنگره را وضع میکنند و باقی کار را به دست راهنمایان میسپارند. هر کسی که در کنگره خدمت میکند یا آموزش میبیند برای خود راهنما دارد. آقای مهندس میفرمایند: به جز خداوند همه یک معلمی داریم و برای دريافت آموزش از استاد اصطلاحا میگویند باید سرت را با سر راهنما عوض کنی و این یعنی مسافر وقتی در کنگره حضور دارد؛ راهنما به هر طریقی که برنامه میدهد کاملا باید آن را اجرا کند یا وقتی همسفر هستیم باز هم به همین شکل است. اگر میخواهیم حالمان خوب شود باید تابع قوانین کنگره و آموزشهای راهنما باشیم.
راهنمای ما میگفتند در لژیون سردار ببخشید تا حالتان خوب شود، علیرغم اینکه اعتقاد نداشتم، ولی به خاطر راهنمایم این کار را انجام دادم و دیدم که واقعاً این شکلی است. به ما میگویند حرفهای استاد را گوش کن و فرمانبرداری کن تا به فرماندهی برسی. فرماندهی مطلق مال یک شخص نیست، هر کسی در هر جایگاهی یک فرمانده یا راهنما دارد در هر جایگاهی باید فرمانبردار بود و اگر فرمانبردار نباشیم آموزش متوقف میشود و حالمان خوش نخواهد بود، چون انسان نمیتواند مربی خود باشد. انسان همیشه و در هر سنی به راهنما نیاز دارد، ما در کنگره از واژه راهنما استفاده میکنیم؛ ولی در بیرون معلم، استاد و یا شاید پدر و مادر و یا مربی در نقش راهنما باشند. انسان در هر مقطعی نیاز به راهنما یا استاد دارد و هر کسی که به اصطلاح حرف گوش کن بوده نتیجه گرفته است. هیچکس تسلیم فرد نیست، همه تسلیم آموزش هستیم. راهنما نمیتواند به رهجو بگوید که کارهای شخصی من را انجام بده یا به شخص من کمک مالی بکن، راهنما آموزشها را انتقال میدهد و از خود آموزش جدا ندارد مگر در مواردی که خودش تجربه داشته باشد و فرمانبرداری آخرش به فرماندهی ختم میشود. همه ما دوست داریم که فرمانده شویم و به حرفمان گوش کنند، نظر من شنیده شود، دستورمان اجابت شود؛ ولی اگر فرمانده لایقی نباشیم نه تنها کمکی نمیتوانیم به سیستم بکنیم بلکه تخریب هم وارد خواهیم کرد. کسی که فرمانبردار نبوده و فقط تابع خودش باشد اگر به جایگاهی هم برسد فقط حرف خودش را میزند و نظر خودش را بر کرسی مینشاند. برداشتی که خود من از این دستور جلسه داشتم این بود که در جایگاهم هر چیزی که به من گفته میشود، حتی اگر خلاف نظر شخصیم هم باشد باز هم انجام دهم، چون وقتی نتیجه حاصل میشود آن نتیجه فکر من نیست بلکه حاصل دستور سیستم و فرمایش استاد است و مطمئناً نتیجه خوب خواهد بود. همیشه نظر سیستم بر نظر شخص الویت دارد. من خودم در کنگره کسی را ندیدهام که به دستورات عمل کرده و نتیجه ندیده باشد. امیدوارم همه ما فرمانبردار خوبی باشیم به فرمانده لایقی تبدیل شویم.
نفرات برتر آزمون:

تایپ و ارسال: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارومیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
166