English Version
This Site Is Available In English

فرمانبرداری یک هدف است

فرمانبرداری یک هدف است

ششمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر صادق و دبیری مسافر علیرضا با دستورجلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" یکشنبه 09 مرداد ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز توانستم در خدمت شما باشم از استاد محترم و عزیزم آقای تلگردی، گروه مرزبانی، بچه‌های OT، بچه‌های نشریات، بچه‌های سایت و از تمام راهنماهای عزیز آموختم و یاد گرفتم که در این مسیر ده ماهه سفر اولم بتوانم در این جایگاه باشم.
از روز اولی که آمدم و آن پایین نشستم و استاد جلسه بالای جایگاه بود با خودم گفتم آیا روزی می‌شود که من در جایگاه استاد باشم آیا روزی می‌شود که اعتیاد را ترک کنم و به رهایی برسم.
جمله «رهایی» چیزی بود که در ذهن من نمی‌گنجید؛ چون وقتی یک نفر ده یا بیست سال درگیر چیزی باشد، جدا شدن از آن سخت است.
یعنی اگر بخواهی عادت‌های آن را کنار بگذاری، خیلی سخت است. گذران روزها بدون آن، بسیار دشوار است؛ چه شب‌ها تا صبح و چه صبح‌ها تا شب که درگیر مواد بودم و به فکر ترک اعتیاد بودم اما موفق نمی‌شدم.
خدا را شکر می‌کنم از تمام اعضای کنگره، چه بچه‌هایی که خدمت می‌کنند و چه بچه‌های سفر اول و دوم، که راه را برای امثال من باز می‌کنند تا به رهایی برسیم.
دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» است. خود دستور جلسه به ما می‌گوید انسانی که بخواهد به فرماندهی برسد، باید پله‌پله بالا برود و یاد بگیرد که بتواند آموزش دهد.
باید چیزهایی که در ذهنش است و انتظار دارد دیگران برایش انجام دهند، ابتدا آن آموزش‌ها را دریافت کرده باشد.
همان‌طور که استاد امین در سی‌دی‌هایشان می‌گویند؛ فرمانبرداری یک هدف است که اگر کسی بخواهد به فرماندهی برسد یا در آن جایگاه قرار بگیرد، باید فرمانبردار خوبی باشد، چون تا فرمانبردار نباشی، فرمانده نخواهی شد. ما در کنگره یاد گرفتیم که صور پنهان و صور آشکار داریم. در صور پنهان، عادات روزانه مثل بلند کردن یک لیوان و نشستن و... که خود نوعی فرماندهی است، زیرا مغز دستور می‌دهد که این کارها انجام شود. اما وقتی درگیر اعتیاد می‌شویم، صور آشکارمان هم از کار می‌افتد، زیرا کسی که صور پنهانش اعتیاد ندارد، کارهای روزمره‌اش مثل خواب، کار و استراحت درست انجام می‌شود.
پس درگیر مسائلی هستیم که ما را درگیر کرده و هستیم؛ شاید روتین روزانه‌اش بعضی کارها را فراموش کند اما ما چون درگیر اعتیاد بودیم، بسیاری از کارهایی که انسان‌های عادی انجام می‌دهند، نمی‌توانستیم انجام دهیم. چون وقتی آنتی ایکس مصرف می کردم، دنیا و زمین زیر پایمان می‌لرزید و زمانی که بدن‌مان به آنتی ایکس نیاز داشت، دیگر خودمان نبودیم. ما بنده اعتیاد بودیم؛ یعنی اگر می‌خواستیم بلند شویم و کاری انجام دهیم، چون خمار بودیم، نمی‌توانستیم آن کار را انجام دهیم. از حالت فرماندهی خارج بودیم، زیرا بدن نیاز به آنتی ایکس داشت و باید تغذیه می‌شد و دنبال آن آنتی ایکس می‌رفتم. کسی که درگیر مواد می‌شود، حتی اگر بخواهد کارهایی انجام دهد، چون در شرایط اعتیاد است، اختیار از او گرفته می‌شود. دیگر نمی‌توانی کارهایی که می‌خواهی را انجام دهی. مثلاً وقتی خمار هستی و فرزندت می‌گوید مرا به پارک ببر، نمی‌توانی بروی، چون حالت خماری به تو دستور می‌دهد که اول باید نئشه شوی. رفتن به پارک ممکن است باعث درگیری شود، زیرا حالت روانی و شرایط درست نیست.

دستور جلسه «فرمانبرداری» هم همین را می‌خواهد به ما بگوید. ما که اعتیاد داشتیم، در راه نادرستی قدم گذاشتیم و فرمانبردار خوبی بودیم، اما از راه غلط ما درگیر اعتیاد شدیم یاد گرفتیم اما چیزهای غلط، آموختیم چیزهای غلط و دنباله‌رو خوبی هم بودیم. معمولاً کسانی که اعتیاد دارند افراد احساسی هستند که نه گفتن را بلد نیستند. به همین دلیل هر کاری را بخواهند تجربه کنند تا انتهای آن می‌روند و مواد هم همان است.
اگر روزهای اول به ما یاد می‌دادند که درگیر اعتیاد نشویم و می‌فهمیدیم بدن خودش همه چیز را که نیاز دارد، تولید می‌کند، شاید بهتر بود. شاید در لحظه، مواد به من سرخوشی و نئشه‌گی لحظه‌ای بدهد، اما در دراز مدت همه اختیار را از تو می‌گیرد. اولین چیزی که از تو می‌گیرد، سرخوشی است. دوم اعتماد به نفس، سوم پول، چهارم اعتبار، پنجم خانواده، تا جایی که به کارتن‌خوابی و نیستی می‌رسد. خدا را شکر می‌کنم که توانستم در این مدتی که در کنگره بوده‌ام، فرمانبردار خوبی باشم و سفر اولم را تمام کنم. ان‌شاءالله راهنما از من راضی باشد. اجازه استادی به من داده شده که بتوانم یک درصدی از آموزش‌هایی که به من داده‌اند و در من دیده‌اند، خدمت شما باشم. ان‌شاءالله همه ما از این مسیر سخت عبور کنیم. سفر اولی‌ها به سلامتی سفرشان را به پایان برسانند و سفر دومی‌ها تداوم داشته باشند. ممنونم از همه که اجازه خدمت دادید.
از تک‌تک راهنماهای عزیز سپاسگزارم که از همه آنها یاد گرفتم و در این ده ماه، از هر کدام یک جمله برایم ماندگار شده است.
از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.

 

تایپ: مسافر محمد لژیون پانزدهم
ارسال خبر: مسافر جلال لژیون پنجم
تایید خبر: مسافر داود لژیون سوم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .