دوازدهمین جلسه از دوره دهم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی خیام نیشابوری در روزهای یکشنبه با استادی مسافرهادی و نگهبانی مسافرمنصورو دبیری مسافرحسین با دستورجلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی در تاریخ 9 شهریور ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان هادی هستم مسافر.درابتدا خداوند را سپاسگزارم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم.از آقا ایمان تشکر میکنم که من را به رهایی رساند.دستور جلسه فرمان برداری تا فرماندهی مطالب زیادی در بر میگیرد تمام کسانی که فرمانبرداری کردهاند فرماندهان خوبی هستند.مثل یک مکانیک میماند که قبلاً شاگردی کرده وحالا فرمانده شده و چند تا شاگرد دارد و دستور میدهد.من هم یک روزی شاگردی کردم و به این جایگاه رسیدم.در کنگره 60 هم تمام کسانی که رها شده اند و به حال خوش رسیده اند تمامشان فرمانبرداری کرده اند و در غیر اینصورت به درمان و حال خوش نمیرسند.در کنگره 60 کاری را از رهجو میخواهند که قبلاً خودشان انجام داده اند. اگر راهنما در جایی از رهجو میخواهد قدمی بردارد و از جایی بپرد خودش حتما پریده و قدم را برداشته است . یا مثلاً میگویم سی دی بنویس مقرارت و قوانین را رعایت کنید. میدانند که اگر فرمانبرداری نکند به حال خوش نمیرسد در مورد مسله اعتیاد خودم نقض فرمان کردم وارد تاریکی شدم و آرامش را از دست دادم.تا موقعی که مواد مصرف میکردم سالیان سال بود که اصلا توجه به فرماندهی جسم و درون توجهی نداشتم و همینطور مصرف میکردم و فکر میکردم روال همین هست تا اینکه یک بار آمدم بصورت ناگهانی قطع مصرف کردم.دیدم که نه جسم و روحم در اختیار من نیست و اعضای بدن من بر علیه من کودتا هم میکردند.چشم را نگفتم اینقدر آب نیار ولی فرمانبردار من نبود.میخواستم بخوابم ولی نمیشد و اصلا فرماندهی روی اعضای بدنم نداشتم.خدا رو شکر که راه کنگره برای من باز شد و آموزش گرفتم تا این مسایل را درک کنم.در مورد دستور جلسه قبل از اینکه من بیایم.نگفتند باید فقط بگویی چشم چشم . با اینکار مغزم را شستشو میدهند یا دعا میکنند . ولی دیدن نه در اینجا آموزش میدهند و میگویند دروغ نگو قضاوت نکن با هم لژیونی داد و ستد نکن خب این را من تفکر میکنم میبینم اکر واقعا برای من سودمند هست و ضرری برای من ندارد و تجربه اش میکنم و همان کار را انجام میدهم . در اینجا باز همان اختیار را داریم و میخواهیم کار را درست را انجام دهیم ولی با وارد شدن به فاز قضاوت اولین ترکشها خودم را گرفت و میخواهد من را از مسیر خارج کند.به این نتیجه رسیدم که فرمانبرداری را انجام بدهم و نخواهم که دوباره به مصرف بازگشت کنم .زمانی هم که میخواهیم کار درست را انجام دهیم نیروی های منفی و نفس بیکار نمیماند و هزار تا بهانه سر راه ما قرار میدهد که چرا این کار را میخواهی انجام دهی چرا به حرف راهنما گوش میدهی. حالا ما یک مسیر و مقصد برای خودمان مشخص میکنیم و میخواهیم فرمانبرداری کنیم و نه اینکه فقط از خدا فرمانبرداری کنیم .استاد امین میگوید اینطور نیست هر کسی وارد تاریکی ها میشود و آن نیست که آن شخص را قبول ندارم .از کسی میتوانی فرمانبرداری کنید که خودش از تاریکی ها خارج شده و میتواند راه را نشان دهد و در غیر این صورت و بدون راهنما و استاد میتوانید راه درست را پیدا کنید و سالم به مقصد برسید و باید به قوانین احترام بگذارید .اگر یک نافرمانی در سفر انجام دهم شاید در آن لحظه دیده نشود و در صور پنهان هست و دیده نمیشود ولی در زمان رهایی بعد از ده یازده ماه خودش را نشان میدهد.تشکر میکنم از همه خدمتگزاران کنگره.ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.

عکاس:مسافر علی (لژیون یکم)
تایپ:مسافر هادی (لژیون چهارم)
بارگذاری: گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
86